Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (31 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to go away in a foursome
U
چهار نفره سفر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
four man team
U
تیم چهار نفره
sculls
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculling
U
مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
darts
U
پیکان اندازی 2 نفره یا 4 نفره با 3 پیکان در هربار برای هر نفر از مسافت 8 یا 9 متر
buddy system
U
شناگران بخاطر ایمنی دو نفره کردن
cross-in-square
U
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
U
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
U
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
U
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
quadrumana
U
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
quadrumvir
U
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
tetrahedron
U
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetrapterous
U
دارای چهار بال چهار جناحی
tetragonal
U
دارای چهار زاویه چهار کنجی
quatrefoil
U
چهار ترک چهار گوشه
qyaternary
U
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles
U
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
U
چهار گوش چهار دیواری
doubled up
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
double
U
مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
impale
U
چهار میل کردن
impaled
U
چهار میل کردن
impales
U
چهار میل کردن
impaling
U
چهار میل کردن
graticule
U
چهار خانه کردن
to orient oneself
U
چهار سوی خود را پیدا کردن
quarter
U
به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
immure
U
در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
to orient oneself
U
جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
scaffolds
U
سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffold
U
سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
divide
U
پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
divides
U
پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
one handed
U
یک نفره
single
U
یک نفره
double
U
دو نفره
one man
U
یک نفره
three handed
U
سه نفره
one-man
U
یک نفره
two some
U
دو نفره
five man line
U
خط دفاعی 5 نفره
a double room
U
یک اتاق دو نفره
a double bed
U
یک تخت دو نفره
solitaires
U
بازی یک نفره
solitaire
U
بازی یک نفره
odd front
U
خط دفاعی 4 نفره
luge
U
لوژ یک نفره
double tent
U
چادر دو نفره
touring car
U
اتومبیل 4 یا 5 یا 6 نفره
single
U
قایق یک نفره
boblet
U
لوژ 2 نفره
a single room
U
یک اتاق یک نفره
three man block
U
دفاع سه نفره
four
U
قایق 4 نفره
fours
U
قایقرانی 4 نفره
bob
U
لوژ 2 یا 4 نفره
bobs
U
لوژ 2 یا 4 نفره
tandem
U
مسابقه دو نفره
tandems
U
مسابقه دو نفره
bobbing
U
لوژ 2 یا 4 نفره
bobsleds
U
لوژ 2 یا 4 نفره
bobsled
U
لوژ 2 یا 4 نفره
a sinlge room
U
یک اتاق یک نفره
six man football
U
فوتبال دو تیم 6 نفره
tempests
U
نوعی قایق 2 نفره
dragon
U
قایق مسابقهای 3 نفره
eights
U
مسابقه پاروزنی 8 نفره
dragons
U
قایق مسابقهای 3 نفره
tempest
U
نوعی قایق 2 نفره
jitterbug
U
نوعی رقص دو نفره
two seater
U
اتوموبیل یا هواپیمای دو نفره
I'd like a double room
U
من یک اتاق دو نفره میخواهم.
wherry
U
قایق باریک یک نفره
quadruple scylls
U
مسابقه قایقهای 4 نفره
I'd like a sinlge room.
من یک اتاق یک نفره میخواهم.
helicopter double rescue harness
U
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
A pot of tea for 4, please.
لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
two person zero sum game
U
بازی دو نفره با مجموع صفر
two person game
U
بازی دو نفره در تئوری بازیها
I'd like a double bed room.
من یک اتاق با یک تخت دو نفره میخواهم.
flying dutchman
U
قایق بادبان دار 3 نفره
eleven
U
تیم 11 نفره هاکی روی چمن
tetherball
U
نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
foursome
U
مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
australian pursuit
U
مسابقه تعقیبی 8 نفره دوچرخه سواری
elevens
U
تیم 11 نفره هاکی روی چمن
sprint relay
U
مسابقه امدادی 4 نفره درمسافتهای مختلف
mixed foursome
U
بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
foursomes
U
مسابقه بین دو تیم دو نفره گلف
double up
U
در اطاق یاتختخواب یک نفره شریک شدن
mixed doubles
U
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
curling
U
بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
hurling
U
نوعی هاکی یا لاکراس بین دوتیم 51 نفره
baseball
U
بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
speedway
U
مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
spinner play
U
حمله یک نفره با دریافت توپ و چرخیدن یک دایره کامل
lawn bowling
U
بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
handball
U
بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
team roping
U
مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
skittles
U
بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
cutthroat
U
بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
quadrate
U
چهار یک
quadrupling
U
چهار لا
quadruples
U
چهار لا
quartile
U
چهار یک
quadrupled
U
چهار لا
quarter
U
چهار یک
quadrilaterals
U
چهار بر
quadruple
U
چهار لا
tetragon
U
چهار بر
tetrad
U
چهار
four
U
چهار
quadrilateral
U
چهار بر
quatre
U
چهار
quadrupeds
U
چهار پا
quadruped
U
چهار پا
lacrosse
U
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
quatrefoil
U
گل چهار گلبرگی
intersection
U
چهار راه
tetravalent
U
چهار بنیانی
qyaternary
U
چهار تایی
all eyes
U
چهار چشمی
the cardinal humours
U
چهار ابگونه
creep
U
چهار دست و پا
quadrilaterals
U
چهار جانبه
backfour
U
چهار مدافع
intersections
U
چهار راه
tetravalent
U
چهار فرفیتی
long legged
U
چهار پایه
footstool
U
چهار پایه
footstools
U
چهار پایه
quadrupled
U
چهار تایی
tetrastich
U
چهار بیتی
quadrupled
U
چهار گانه
tetrastichous
U
چهار جزیی
quadruple
U
چهار تایی
quadruple
U
چهار گانه
tetratomic
U
چهار اتمی
quadrilaterals
U
چهار ضلعی
square
U
چهار گوش
quadrant
U
چهار یک دایره
all fours
U
چهار دست و پا
quadraple
U
چهار برابر
quadrate
U
چهار گوش
four
U
عدد چهار
quadric
U
چهار تایی
quadrifid
U
چهار شکافی
quadrivalent
U
چهار ارزشی
quadrivalent
U
چهار بنیانی
quadrisyllabic
U
چهار هجائی
tetrasyllabic
U
چهار هجائی
quadrant
U
چهار گوش
quadrangular
U
چهار گوشه
tetraphyllous
U
چهار برگه
quadrilateral
U
چهار جانبه
squared
U
چهار گوش
quadrilateral
U
چهار ضلعی
squares
U
چهار گوش
quads
U
چهار گوش
quads
U
چهار قلو
quad
U
چهار گوش
quad
U
چهار قلو
point four
U
اصل چهار
squaring
U
چهار گوش
quadripartite
U
چهار جزئی
the four seasons
U
چهار فصل
quadruples
U
چهار گانه
foursquare
U
چهار ضلعی
tetrad
U
چهار عنصری
four pole
U
چهار قطبی
quadruplets
U
چهار گانه
tetramerous
U
چهار جزیی
tertramerous
U
چهار جزئی
four way
U
چهار لولهای
four way
U
چهار راه
four dimensional
U
چهار بعدی
gallop
U
چهار نعل
square dome
U
چهار طاقی
four o'clock
U
ساعت چهار
quadruplet
U
چهار گانه
tetradactylous
U
چهار پنجهای
tetrahedral
U
چهار ضلعی
tetrahedral
U
چهار وجهی
tetragon
U
چهار گوشه
four cycle
U
چهار چرخه
double breasted
U
کت چهار دکمه
tetragon
U
چهار ضلعی
tetrahedron
U
چهار وجهی
Wednesdays
U
چهار شنبه
galloped
U
چهار نعل
quadruples
U
چهار تایی
close
U
چهار گوشه
tetrameter
U
چهار وزنی
Wednesday
U
چهار شنبه
tetrapod
U
پروانه چهار پا
tetrasporic
U
چهار هاگی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com