Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
What percentage of the people are literate?
U
چند درصد مردم با سواد هستند ؟
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
People are looking for new ideas.
U
مردم عقب فکرهای تازه هستند
The grass is always greener on the other side of the fence.
<proverb>
U
مرغ همسایه غازه
[مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
Life is ten percent what happens to you and ninety percent how you respond to it.
U
ده درصد از زندگی، اتفاقاتی است که برایتان می افتد و نود درصد باقی مانده زندگی واکنش شما به این اتفاقات است.
geometrical percentage
U
درصد هندسی که عبارتست ازخارج قسمت سطح مقطع فولاد به سطح مقطع بتن دریک قطعه بتن مسلح ضرب درصد
standards
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard
U
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
democracies
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
democracy
U
مردم سالاری دمکراسی حکومت مردم برمردم
popular
U
مردم پسند و مناسب حال مردم
plebiscite
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
plebiscites
U
مردم خواست رای قاطبه مردم
to never let yourself get to thinking like them
<idiom>
U
نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند
[اصطلاح روزمره]
inventory fraction
U
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
transcripts
U
سواد
literacy
U
سواد
night soil
U
سواد
transcript
U
سواد
unlettered
U
بی سواد
copy
U
سواد
copies
U
سواد
copied
U
سواد
unlearned
U
بی سواد
illiterate
U
بی سواد
copying
U
سواد
make a copy of
U
سواد برداشت
literacy test
U
ازمون سواد
certified copy
U
سواد مصدق
hedge priest
U
کشی بی سواد
hedge priest
U
اخوندبی سواد
cetified copy
U
سواد مصدق
transcription
U
سواد برداری رونوشت
transcriptions
U
سواد برداری رونوشت
ignoramus
U
شخص کاملا بی سواد
transcriptions
U
نسخه برداری سواد
transcription
U
نسخه برداری سواد
ignoramuses
U
شخص کاملا بی سواد
booboisie
U
طبقه بی سواد وجاهل
literacy
U
سواد خواندن ونوشتن
home rule
U
حکومت به دست خود اهالی حکومت مردم بر مردم
middlebrow
U
شخص با سواد وبدون تحصیلات عالیه
populations
U
تعداد مردم مردم
population
U
تعداد مردم مردم
cads
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad
U
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
percentage
U
درصد
percent
U
درصد
cents
U
درصد
centi-
U
درصد
cent-
U
درصد
cent
U
درصد
point
U
درصد
rate
U
درصد
rates
U
درصد
percentages
U
درصد
per cent
U
درصد
percent salt
U
درصد نمک
volume percent
U
درصد حجمی
weight percent
U
درصد وزنی
percentage
U
برحسب درصد
percentages
U
نسبت یا درصد
at % interest
U
با بهره 21 درصد
rate
U
نرخ
[درصد]
water content
U
درصد رطوبت
percentage
U
نسبت یا درصد
percentages
U
برحسب درصد
case fatality rate
U
درصد مرگ و میر
what p do you receive?
U
چند درصد می گیرد
equilibrium moisture content
U
درصد رطوبت متعادل
surcharges
U
درصد هزینههای اضافی
surcharge
U
درصد هزینههای اضافی
trial rate
U
درصد ازمایش یک محصول
percent
U
از قرار صدی درصد
odds-on
U
دارای احتمال بیش از 5 درصد
profit margins
U
درصد سود از فروش خالص
pollen counts
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
profit margin
U
درصد سود از فروش خالص
pollen count
U
درصد گردههای گیاهی در هوا
moisture content
U
درصد رطوبت موجود در خاک
one hyndred percent column graph
U
نمودار یکصد درصد ستونی
optimum moisture content
U
درصد رطوبت مناسب خاک
effective beaten zone
U
منطقهای که 28 درصد گلوله ها دران فرود می اید
30% down payment against bank guaranty
U
۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
Of this amount Europe's share is 20 percent.
U
از این مقدار ۲۰ درصد مال اروپا است.
percentile
U
محاسبه شده بقرار هر صدی برحسب درصد
manning level
U
درصد پرسنل موجود ناو سطح استعداد پرسنلی وسیله
gradient
U
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
gradients
U
درصد شیب میزان تغییر درجه حرارت یافشار هوا
progressive rebate
U
تخفیفی که با بالا رفتن حجم خرید به درصد ان افزوده می گردد
earthquake factor
U
مقدار درصد شتاب ثقلی که درطرح محاسبات ساختمانی منظور میگردد
wrought
U
اهنی که کمتر از سه درصد ذغال دارد و خیلی سخت و چکش خور است
percentile
U
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
transcribe
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes
U
استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
stacked
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stacks
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
stack
U
پیام خطا که وقتی نمایش داده میشود که حافظه خالی در کامپیوتر نباشد درصد نیاز برنامه
cross elasticity of demand
U
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
commision agent
U
نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
dud probability
U
درصد احتمال عمل نکردن گلوله یا اصابت نکردن ان
ScriptX
U
هستند
plants indigenous to that soil
U
هستند
are
U
هستند
they are all of one mind
U
هستند
they are at loggerheads
U
هر دو سنگ یک من هستند
they are well matched
U
هم کفو هستند
there are numbers who
U
بسیاری هستند که
who are they?
U
انها کی هستند
population
[pop.]
U
مردم
folks
U
مردم
folk
U
مردم
people
U
مردم
peopled
U
مردم
peoples
U
مردم
peopling
U
مردم
the deaf
U
مردم کر
public
U
مردم
the people
U
مردم
analogue
U
ی از حالت آنالوگ هستند
such as are happy
U
انهایی که خوشبخت هستند
analogues
U
ی از حالت آنالوگ هستند
they are well matched
U
حریف یکدیگر هستند
The roads are obstructed.
U
جاده ها مسدود هستند.
analog
U
ی از حالت آنالوگ هستند
Such people are wicked .
U
اینگونه آدمها شر هستند
5, 7, 9 are odd numbers .
U
5؟7؟9 اعداد فرد هستند
the dregs of the people
U
مردم پست
the many
U
بیشتر مردم
plebeians
U
توده مردم
ombudsman
U
فریادرس مردم
massing
U
توده مردم
hoi polloi
U
توده مردم
ombudsmen
U
فریادرس مردم
people say
U
مردم می گویند
openly
U
در انظار مردم
mass
U
توده مردم
masses
U
توده مردم
plebeian
U
توده مردم
underfed
U
مردم گرسنه
parade
U
اجتماع مردم
rucks
U
مردم عادی
sociability
U
مردم امیزی
demography
U
مردم نگاری
all men
U
مردم همه
unsociable
U
مردم گریز
communism
U
مردم داری
all men
U
همه مردم
townsfolk
U
مردم شهری
Among the people .
U
درمیان مردم
rush
U
ازدحام مردم
rushed
U
ازدحام مردم
rushing
U
ازدحام مردم
populace
U
توده مردم
popularity
U
مردم پسندی
anthropology
U
مردم شناسی
ruck
U
مردم عادی
commons
U
مردم عادی
paraded
U
اجتماع مردم
parades
U
اجتماع مردم
parading
U
اجتماع مردم
citizenry
U
مردم تبعیت
the american public
U
مردم امریکا
canaille
U
مردم پست
popular
U
مردم پسند
communist
U
مردم گرا
communists
U
مردم گرا
flower people
U
مردم معتقدبهآئینیکهطرفدارصلحوعشقبودند
anthropometry
U
مردم سنجی
all men
U
کلیه مردم
anarchy
U
خودسری مردم
men of intellgence
U
مردم باهوش
the old
U
مردم سالخورده
land n
U
قوم مردم
public-spirited
U
خیرخواه مردم
the offscourings humanity
U
مردم پست
the multitude
U
توده مردم
the million
U
توده مردم
commonest
U
: مردم عوام
manragora
U
مردم گیاه
lao
U
مردم تایی
omnibus
U
توده مردم
omnibuses
U
توده مردم
most people
U
بیشتر مردم
citizenship
U
مردم تبعیت
the public
U
عموم مردم
unsociability
U
مردم گریزی
demos
U
توده مردم
jawsmith
U
مردم فریب
many people
U
بسیاری از مردم
many people
U
خیلی از مردم
common
U
: مردم عوام
commoners
U
: مردم عوام
unsocial
U
مردم گریز
corporation
U
گروهی از مردم
misanthropes
U
مردم گریز
mob
U
انبوه مردم
mobbed
U
انبوه مردم
laotian
U
مردم تایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com