English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 161 (2930 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
polycyclic U چند حلقهای چند دوری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
armillary U حلقهای
gyrated U حلقهای
ring tailed U دم حلقهای
gyrates U حلقهای
ring cartilage U حلقهای
cricoid U حلقهای
gyrate U حلقهای
areolar U حلقهای
gyrating U حلقهای
annular U حلقهای
cyclic compound U ترکیب حلقهای
tricyclic drugs U داروهای سه حلقهای
extracyclic U برون حلقهای
cyc;ization U حلقهای شدن
cyclic impedance U ناگذرایی حلقهای
metamerism U تشکیل حلقهای
cyclic reactance U راکتانس حلقهای
cycloalkanes U الکانهای حلقهای
cyclic admittance U گذرایی حلقهای
closed chain U زنجیر حلقهای
girdle U حلقهای بریدن
girdled U حلقهای بریدن
girdles U حلقهای بریدن
girdling U حلقهای بریدن
bicyclic compound U ترکیب دو حلقهای
quasi cyclic U شبه حلقهای
parrel U طناب حلقهای
ring counter U شمارنده حلقهای
ring structure U ساختار حلقهای
loop antenna U انتن حلقهای
loop sling U بند حلقهای
loop structure U ساختار حلقهای
bicyclo compound U ترکیب دو حلقهای
ring network U شبکه حلقهای
ring shift U تغییر مکان حلقهای
macrocyclic effect U اثر درشت حلقهای
infinite U حلقهای که خروج ندارد.
macrocyclic musks U مشکهای درشت حلقهای
token ring network U شبکه نشانه حلقهای
multireel file U پرونده چند حلقهای
dehydrocyclization U حلقهای شدن با هیدروژن زدایی
inner loop U حلقهای درون حلقه دیگر
ring sight U شکاف درجه حلقهای یا دایرهای
link belt U نوار حلقهای جداشونده فشنگ
multireel sorting U مرتب کردن چند حلقهای
key-ring U حلقهای که بدان کلید می اویزند
key-rings U حلقهای که بدان کلید می اویزند
fused ring system U سیستم حلقهای جوش خورده
cyclic U کد حلقهای که مربوط به اعداد دهدهی میشود
nose ring U حلقهای که به بینی گاومیزنند تا بدان اورابکشند
paten U دوری
recurring U دوری
grail U دوری
farness U دوری
inverisimilitude U دوری
improbability U دوری
dish U دوری
patera U دوری
celestial lonitude U دوری
periodicity U دوری
periodic U دوری
serial U دوری
distances U دوری
distance U دوری
cyclical U دوری
separation U دوری
separations U دوری
inaccessibility U دوری
remoteness U دوری
rotation U دوری
dishes U دوری
serials U دوری
keep off U دوری کردن
to back out [of] U دوری کردن [از]
turning away U دوری واجتناب
to fight shy of U دوری کردن از
remotion U حرکت دوری
serial correlation U همبستگی دوری
that far U بان دوری
to give wide berth to U دوری کردن از
patellar U دوری وار
to keep one's d. U دوری کردن
to keep one's distance U دوری جستن
to keep at arms length U دوری کردن از
rangefinders U دوری یاب
recurring decimals U اعشار دوری
dory defence U دفاع دوری
shunned U دوری واجتناب
eccentricity U دوری از مرکز
circular reasoning U استدلال دوری
avoided U دوری کردن از
avoiding U دوری کردن از
avoids U دوری کردن از
circular flow U جریان دوری
circular definition U تعریف دوری
aviod U دوری کردن از
separates U مفارقت دوری
eccentricities U دوری از مرکز
avoid U دوری کردن از
separate U مفارقت دوری
encyclic U عمومی دوری
separated U مفارقت دوری
shun U دوری واجتناب
shunning U دوری واجتناب
shuns U دوری واجتناب
declination U دوری ازمحوراصلی
cyclic graph U گراف دوری
discs U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
ringthe bull U بازی ای که دران حلقهای راپرتاب میکنندتابه قلابی بیاویزد
disc U حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد
metameric U در وزن و ترکیب برابر و درخواص شیمیایی دگرگون حلقهای
cyclic group U گروه دوری [ریاضی]
circular flow of income U جریان دوری درامد
to avoid something U دوری کردن از [چیزی]
back out U دوری کردن از موج
to keep the peace U از جنگ دوری کردن
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
vorticel U جانور ذره بینی حلقهای شکل که در اب ایستاده زندگی میکند
messages U تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message U تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
looped U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
loops U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
countering U دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
loop U حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
countered U دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
counter U دو مسیر سیگنال که در دو جهت مخالف ارسال میشوداطراف شبکه حلقهای
eluded U طفره زدن دوری کردن از
to distance [dissociate] oneself from U دوری [قطع همکاری] کردن از
He is distantly related to me . U بامن نسبت دوری دارد
elude U طفره زدن دوری کردن از
eludes U طفره زدن دوری کردن از
buttress spacing U دوری محورهای پشت بندها
patellate U بشکل قاب یا دوری یاطشت
elusive U کسی که ازدیگران دوری میکند
abduction U دوری از مرکز بدن قیاسی
eluding U طفره زدن دوری کردن از
self- U حلقهای که هر محل یا دستیابی ثبات را در حین اجرا به محلی که بودند بر می گرداند
mugwump U سیاست و حزب بازی دوری میکند
to turn one's back on somebody U از کسی دوری کردن [اصطلاح مجازی]
the holy grail U دوری یاجامی که مسیح دراخرین شام خودبکاربرد
to dissociate [disassociate] oneself from somebody [something] U از کسی [چیزی] دوری [قطع همکاری] کردن
Cambridge ring U استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
patelliform U مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
She resolved to give him a wide berth in future. [She decided to steer clear of him in future.] U او [زن] تصمیم گرفت در آینده ازاو [مرد] دوری کند.
encratites U فرقهای ازنصاراکه ازگوشت خوردن وباده نوشی واختیارجفت دوری می
master slave manipulator U بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
commutator U سری هادیهایی که بصورت شعاعی از یکدیگر جدا شده وبصورت حلقهای دور تا دورشفت گردنده ژنراتور قرارگرفته اند
do while U یک دستور برنامه نویسی زبان سطح بالا که تا موقعی که شرایط معینی وجود داشته باشد دستورالعملهای حلقهای را اجرا میکند
net ball U یکجور توپ بازی که توپ بایداز حلقهای که توری درزیران گذاشته اندردشود
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
Gezellig <adj.> U دنج دلپذیر راحت. اشاره ضمنی به زمانی که با عزیزان بعد از چند وقت دوری میگذرانید.
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
spanning tree U روش ایجاد توپولوژی شبکه که حلقهای ندارد و در صورت شکل یا خطای شبکه باعث افزونگی میشود
flying head U نوک خواندن / نوشتن دیسک سخت که به صورت حلقهای است و بالای سطح دیسک چرخان قرار دارد
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
jack ring U حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
early token release U در شبکه FDDI یا Ring-Token سیستمی که به دو Token اجازه حضور در شبکه حلقهای میدهد که مناسب برای وقتی است که ترافیک خط بالا است
back out U دوری کردن از الغاء کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com