Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 149 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
epidemically
U
چنانکه همه جاسرایت کند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reflexively
U
چنانکه بخود فاعل برگرد د چنانکه مفعول ان
how
U
چنانکه
as
U
چنانکه
in the event that
U
چنانکه
so that
U
چنانکه
permissively
U
چنانکه مخیرسازد
pinchingly
U
چنانکه فشاراورد
prettily
U
چنانکه زیبانماید
as it deserves
U
چنانکه باید
dilatorily
U
چنانکه پرشود
cresuendo
U
چنانکه صداخردخرد
as is well known
U
چنانکه مشهور
coordinately
U
چنانکه یکجورباشد
admissibleness
U
چنانکه روا
proper
U
چنانکه شایدوباید
insolubly
U
چنانکه اب نشود
so to speak
U
چنانکه گویی
gratifyingly
U
چنانکه خوشنودسازد
expressively
U
چنانکه مقصودرابرساند
invulnerably
U
چنانکه زخم برندارد
medially
U
چنانکه درمیان باشد
inadmissibly
U
چنانکه روایاجایز نباشد
meetly
U
چنانکه در خور باشد
meetly
U
چنانکه باید و شاید
comme il faut
U
چنانکه باید وشاید
inexcusably
U
چنانکه نتوان معذوردانست
inexpressively
U
چنانکه مقصودرا نرساند
according to his version
U
چنانکه او شرح میداد
meaningly
U
چنانکه مقصودرا برساند
irrecoverably
U
چنانکه بهبودی نپذیرد
fitfully
U
چنانکه بگیردوول کند
gratifyingly
U
چنانکه خوشی دهد
decrescendo
U
چنانکه صداخردخردضعیف شود
culpably
U
چنانکه سزاوارسرزنش باشد
gruesomely
U
چنانکه وحشت اورد
heliocentrically
U
چنانکه ازمرکزخورشیدحساب شود
inviolably
U
چنانکه سزاوارحرمت باشد
pliably
U
چنانکه بتوان خم کرد
opprobriously
U
چنانکه رسوایی اورد
passably
U
چنانکه بتوان پذیرفت
brilliantly
U
چنانکه برجسته باشد
privatively
U
چنانکه نفی یا استثناکند
pitfully
U
چنانکه سزاوارنکوهش باشد
funnily
U
چنانکه خنده اورد
convincingly
U
چنانکه متقاعد کند
decreasingly
U
چنانکه روبکاهش گذارد
prettily
U
بخوبی چنانکه باید
interminably
U
چنانکه تمام نشود
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
effusively
U
چنانکه گویی بریزد
perniciously
U
چنانکه زیان اورد
according as
چنانکه بدان سان که
permissively
U
چنانکه اجازه بدهد
inexpressively
U
چنانکه زبان دار نباشد
prepossessingly
U
چنانکه جلب توجه نماید
presentably
U
چنانکه بتوان پیشکش کرد
sanguinarily
U
چنانکه خونریزی دربرداشته باشد
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
retroactively
U
چنانکه شامل گذشته شود
inexpressibly
U
چنانکه نتوان بیان کرد
inseparably
U
چنانکه نتوان سوا کرد
practicably
U
چنانکه بتوان اجرا نمود
intangibly
U
چنانکه نتوان احساس کرد
onerously
U
چنانکه مستلزم انجام تعهدی
objectiveness
U
چنانکه در خارج معقول باشد
peerlessly
U
چنانکه بی مانندباشد بطوربی همتا
perceptibly
U
چنانکه بتوان درک کرد
perplexingly
U
چنانکه گیج یا حیران سازد
pestilently
U
چنانکه برای اخلاق مضرباشد
irrefragably
U
چنانکه نتوان تکذیب کرد
piquantly
U
چنانکه دهن رامزه بیاورد
inviolately
U
چنانکه بی حرمت نشده باشد
pleasingly
U
چنانکه خوش ایند باشد
intelligibly
U
واضحا چنانکه بتوان دریافت
intangibly
U
چنانکه نتوان درک کرد
indefensibly
U
چنانکه دفاع بردار نباشد
organically
U
چنانکه درساختمان یا سازمانی کارگرباشد
grandiosely
U
بطورغلنبه چنانکه بزرگ نماید
fadelessly
U
چنانکه پژمرده نشودیازوال نپذیرد
euphoniously
U
چنانکه بگوش خوش ایندباشد
engagingly
U
چنانکه سرگرم یامشغول کند
interchangeably
U
چنانکه بتوان بحای یکدیگربکاربرد
commendably
U
چنانکه شایان ستایش باشد
causatively
U
چنانکه دلالت برسبب نماید
assumably
U
چنانکه بتوان فرض کرد
as is well known
U
چنانکه همه کس بخوبی میدانند
hereditably
U
چنانکه بتوان ارث برد
inappreciably
U
بسیار کم چنانکه محسوس نگرد د
extraneously
U
چنانکه وابسته بموضوع نباشد
immovably
U
چنانکه نتوان جنبش داد
sententiously
U
چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
colourably
U
چنانکه بتوان برای ان بهانهای اورد
changeably
U
چنانکه بتوان تغییرداد بطورقابل تغییر
incommunicably
U
چنانکه نتوان بادیگران در میان گذاشت
pardonably
U
چنانکه بتوان بخشید بطورامرزش پذیر
inerrably
U
چنانکه هیچگاه خطا یا اشتباه نکند
to kick over the traces
U
لگدپراندن لگدزدن چنانکه یا ان ورپاسرنگه بیفتد
penitentially
U
چنانکه شخص را پشیمان و توبه کارنماید
admissibly
U
بطور قابل قبول چنانکه روا
persuasively
U
چنانکه متقاعد سازدیا واداربکاری نماید
laboriously
U
ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
exhaustively
U
چنانکه درهمه جزئیات واردشودیابحث کند
contemptibly
U
چنانکه سزاوارخواری باشد بطورقابل تحقیر
inimitably
U
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
invidiously
U
چنانکه رشک یاحسادت کسیرا برانگیزد
adequately
U
باندازه کافی چنانکه تکافو نماید
irrecocilably
U
چنانکه نتوان انرا وفق داد
functionally
U
چنانکه وابسته به وفیفه اندا میباشد
paradoxically
U
چنانکه مهمل نمایدولی درست باشد
inscrutably
U
چنانکه نتوان جستجو کردیا دریافت
illustratively
U
چنانکه روشن سازدیا توضیح دهد
cogently
U
چنانکه بتواند متقاعد کند باقوت
accountably
U
بطور مسئول چنانکه بتوان توضیح داد
accordantly
U
بطور موافق یا مطابق چنانکه جور باشد
implacably
U
از روی سختی یا سنگدلی چنانکه ارامش نپذیرد
flowerily
U
چنانکه دارای عبارات پرصنعت یاتعارف امیزباشد
picturesquely
U
چنانکه شایسته عکس برداری یانقاشی باشد
retrospectively
U
چنانکه شامل گذشته شودیاعطف بماسبق کند
corrigibly
U
چنانکه بتوان اصلاح کرد بطوراصلاح پذیر
adorably
U
چنانکه شایسته ستایش باشد بطور ستوده
indefeasibly
U
بطور باطل نشدنی چنانکه نتوان الغاکرد
relevantly
U
بطور مناسب یامربوط چنانکه بیربط نباشد
movably
U
چنانکه بتوان تکان داد بطورچنبش پذیر
nutritiously
U
چنانکه قوت دهد یا غذائیت داشته باشد
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
nutritively
U
چنانکه قوت دهدیا غذائیت داشته باشد
inextricably
U
چنانکه نتوان از ان بیرون امد یا رهایی یافت
commensurably
U
چنانکه بتوان بایک پیمانه اندازه گرفت
discreditably
U
چنانکه اعتبار رالطمه زند بطوربدنام کننده
indescribably
U
چنانکه نتوان شرح دادیا توصیف کرد
maritally
U
چنانکه وابسته بشوهر باشد از راه عروسی
portentously
U
چنانکه نشانه بدی باشد بطور شگفت اور
pontifically
U
چنانکه شایسته اسقفان باشد با جامه یا ایین اسقفی
impalpably
U
چنانکه لتوان با لامسه احساس کرد بطور بسیارنرم
pestiferously
U
چنانکه برای اخلاق دیگران زیان اور باشد
attributively
U
بطور مستقیم چنانکه صورت فرع پیدا کند
officinal names of drugs
U
نامهای داروها چنانکه درکتاب داروسازی امده است
irremissibly
U
چنانکه نتوان بخشیدیا اغماض کرد بطورالزام اور
modernly
U
بسبک تازه چنانکه باب این عصر باشد
irreversibly
U
چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
opaquely
U
چنانکه روشنایی پشت را بپوشاند بطور مبهم یا غیر مفهوم
irreclaimably
U
بطور غیر قابل برگشت چنانکه نتوان بازیافت یابرگرداند
accessibly
U
چنانکه بتوان بدان راه یافت بطور قابل دسترس
inaccessibily
U
بطور غیر قابل دسترسی چنانکه نتوان به او نزدیک شدیا اورادید
ineradicably
U
بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
rough handling of a thing
U
گذاشت وبرداشت چیزی به تندی چنانکه خراب شودیا اززیبائی ولطافت بیفتد
propor tionably
U
بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
inexplicably
U
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com