Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
waiting
U
چشم براه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
toddler
U
کودک تازه براه افتاده
toddlers
U
کودک تازه براه افتاده
branch
U
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branches
U
جوانه زدن براه جدیدی رفتن
docile
U
سر براه
inaugurate
U
براه انداختن
inaugurated
U
براه انداختن
inaugurates
U
براه انداختن
inaugurating
U
براه انداختن
wait
U
چشم براه بودن منتظر شدن
waited
U
چشم براه بودن منتظر شدن
waits
U
چشم براه بودن منتظر شدن
destined
U
عازم براه
toddle
U
کودک تازه براه افتاده
toddled
U
کودک تازه براه افتاده
toddles
U
کودک تازه براه افتاده
toddling
U
کودک تازه براه افتاده
he went his way
U
براه خودرفت
he went his way
U
رفت براه خود
launghing
U
براه اندازی
march order
U
حاضر براه کردن
to fang a pump
U
براه انداختن تلمبه بوسیله ریختن اندکی اب درتوی ان
to keep any one waiting
U
کسیرا چشم براه
to kick one's heels
U
چشم براه ایستادن منتظرایستادن
to kick ones heels
U
چشم براه ایستادن
to look out
U
چشم براه بودن
His invevtion made a noise in the world.
U
اختراعش دردنیا سروصدائی براه انداخت
drown out
<idiom>
U
سروصدای زیاد براه انداختن وقادر به شنیدن نبودن
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com