Perdic | چرخ گرداننده نهایی شنی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 203 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	final drive U	چرخ گرداننده نهایی شنی

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	final drive U	گرداننده نهایی
	sprocket U	دنده ملخی مین چرخ گرداننده نهایی در تانک
Other Matches

	telic U	نهایی دارای هدف نهایی
	drive U	گرداننده
	operator U	گرداننده
	inverter U	بر گرداننده
	operators U	گرداننده
	drives U	گرداننده
	users U	گرداننده ها
	operators U	گرداننده ها
	handler U	گرداننده
	handlers U	گرداننده
	user U	گرداننده
	operator U	گرداننده
	st0 drive U	گرداننده 605ST
	driving flange U	فلانژ گرداننده
	drivers U	راننده گرداننده
	operating lever U	اهرم گرداننده
	interrupt handler U	گرداننده وقفه
	current drive U	گرداننده کنونی
	drive number U	شماره گرداننده
	driving rod U	میله گرداننده
	hard drive U	گرداننده سخت
	driving axle U	اکسل گرداننده
	driving axle U	محور گرداننده
	driving belt U	تسمه گرداننده
	driving flange U	لبه گرداننده
	driving wheel U	چرخ گرداننده
	driver U	راننده گرداننده
	driving sleeve U	استوانه گرداننده
	drive U	راندن گرداندن گرداننده
	drives U	راندن گرداندن گرداننده
	winchester disk drive U	گرداننده دیسک وینچستر
	back driving axle U	محور گرداننده عقب
	peristrephic U	گرداننده موجب گردش
	crank drive U	گرداننده میل لنگ
	magnetic tape transport U	گرداننده نوار مغناطیسی
	magnetic tape drive U	گرداننده نوار مغناطیسی
	driving torque U	گشتاور پیچشی گرداننده
	default drive U	گرداننده پیش فرض
	dual disk drive U	گرداننده دیسک دوگانه
	driving pinion U	چرخ دندانه پی نیون گرداننده
	semifinal U	مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
	closing U	نهایی
	conclusive U	نهایی
	peremptory U	نهایی
	privy U	نهایی
	finals U	نهایی
	final U	نهایی
	definitive U	نهایی
	ultimate U	نهایی
	high limit U	حد نهایی
	definite <adj.> U	نهایی
	terminals U	نهایی
	terminal U	نهایی
	ultimatums U	نهایی
	ultimata U	نهایی
	ultimatum U	نهایی
	elevation stop U	حد نهایی درجه
	final report U	گزارش نهایی
	end user U	کاربر نهایی
	extreme position U	وضعیت نهایی
	extreme range U	برد نهایی
	end strength U	استعداد نهایی
	final position U	وضعیت نهایی
	grail U	هدف نهایی
	final payment U	پرداخت نهایی
	final result U	نتیجه نهایی
	final term U	جمله نهایی
	final judgement U	حکم نهایی
	final diameter U	قطر نهایی
	final destination U	مقصد نهایی
	final cut U	برش نهایی
	final assembly U	نصب نهایی
	final velocity U	سرعت نهایی
	ultimate speed U	سرعت نهایی
	final assembly U	مونتاژ نهایی
	final act U	سند نهایی
	final value U	ارزش نهایی
	incremental cost U	هزینه نهایی
	extra expenses U	هزینه نهایی
	additional costs [expenses] U	هزینه نهایی
	last word <idiom> U	نظر نهایی
	try-outs U	تمرین نهایی
	semifinal U	نیمه نهایی
	second check U	بررسی نهایی
	quarterfinal U	یک چهارم نهایی
	net result U	نتیجه نهایی
	margin utility U	مطلوبیت نهایی
	limiting value U	ارزش نهایی
	top speed U	سرعت نهایی
	try-out U	تمرین نهایی
	semi-final U	نیمه نهایی
	home stretch U	مرحله نهایی
	ultimate stress limit U	حد تنش نهایی
	ultimate stress U	تنش نهایی
	ultimate strength U	مقاومت نهایی
	ultimate load U	بار نهایی
	ultimate analysis U	تجزیه نهایی
	incremental cost U	هزینه نهایی
	quarter-finals U	یک چهارم نهایی
	drafted U	نیمه نهایی
	drafts U	نیمه نهایی
	semi finals U	نیمه نهایی
	armageddon U	مبارزهء نهایی
	terminus U	ایستگاه نهایی
	final U	مسابقه نهایی
	finals U	مسابقه نهایی
	quarter final U	یک چهارم نهایی
	end product U	محصول نهایی
	semi-finals U	نیمه نهایی
	quarter-final U	یک چهارم نهایی
	draft U	نیمه نهایی
	ultimata U	هدف نهایی
	terminuses U	ایستگاه نهایی
	differential cost U	ارزش نهایی
	differential cost U	هزینه نهایی
	end product U	فراورده نهایی
	ultimatum U	هدف نهایی
	ultimatums U	هدف نهایی
	constant speed drive U	چرخدندهای با ضریبهای متغیر که برای ثابت نگه داشتن دور قسمت گردنده بین دو سیستم گرداننده و گردنده قرار میگیرد
	spinning wheel U	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
	spinning wheels U	چرخ گرداننده چرخ هرزه گرد
	evertor U	عضله برون گرداننده عضله راجعه
	no wind position U	محل نهایی هواپیما
	finalising U	بمرحله نهایی رساندن
	finalizing U	بمرحله نهایی رساندن
	finalizes U	بمرحله نهایی رساندن
	ultimate strength U	مقاومت یا استحکام نهایی
	ending U	بخش نهایی چیزی
	finalize U	بمرحله نهایی رساندن
	ultimate tensile stress U	تنش کشش نهایی
	finalises U	بمرحله نهایی رساندن
	mechanicals U	نتیجه نهایی تجسمی
	backdoor U	وسیله نهایی یا زیرجلی
	tail end U	قسمت نهایی انتها
	marginal costing U	هزینه یابی نهایی
	terminal ballistics U	بالیستیک نهایی گلوله
	terminal repeater U	تقویت کننده نهایی
	finalised U	بمرحله نهایی رساندن
	ultimacy U	حالت نهایی غائیت
	margin land U	حد نهایی بازده زمین
	margine efficiency of capital U	بازده نهایی سرمایه
	endings U	بخش نهایی چیزی
	finalized U	بمرحله نهایی رساندن
	World Series U	مسابقات نهایی بیسبال
	final decision U	رای قطعی و نهایی
	final approach U	مسیر نهایی فرود
	draft report U	گزارش نیمه نهایی
	face formwork U	قالب بندی نهایی
	end user U	استفاده کننده نهایی
	decreasing marginal cost U	هزینه نهایی نزولی
	finales U	اهنگ نهایی اخر
	finale U	اهنگ نهایی اخر
	aircraft rigging U	تنظیم نهایی هواپیما
	final heading U	مسیر پرواز نهایی
	front end U	نرم افزار نهایی
	finishing strokes U	دست کاری نهایی
	final temperature U	درجه حرارت نهایی
	diminishing marginal utility U	فایده نهایی نزولی
	final measurement U	اندازه گیری نهایی
	final invoice U	صورت حساب نهایی
	returned U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	returning U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	scope U	نقطه توجه طرح نهایی
	returns U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	reserve price U	قیمت نهایی بهای قطعی
	return U	گزارش نهایی هیات تحقیق
	final protocol U	مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
	margin efficiency of investment U	بازده نهایی سرمایه گذاری
	final heading U	سمت پرواز یا حرکت نهایی
	printout U	نسخه چاپی نتیجه نهایی
	final acceptance	آزمایش قبولی نهایی ناو
	printouts U	نسخه چاپی نتیجه نهایی
	pay off U	جزای کیفر نتیجه نهایی
	diminishing marginal product U	منحنی نزولی محصول نهایی
	diminishing marginal utility U	نزولی بودن مطلوبیت نهایی
	end product U	قطعات حاصله دستگاه نهایی
	capstan U	میله نوار گردان یا واحد پشتیبانی نوار که باعث میشود نوار به نوک خواندن / نوشتن یا گرداننده منتقل نماید
	semi-finalist U	شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
	finallist U	کسی که درمسابقه به مرحله نهایی برسد
	semi-finalists U	شرکت کننده در مسابقهی نیمه نهایی
	final shaving U	پرداخت [کوتاه کردن نهایی پرزها]
	showdown U	مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
	finality U	اعتقاد بعلت نهایی در گیتی قطعیت
	cupholder U	برنده گلدان جایزه در مسابقه نهایی
	integrated revision U	بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
	showdowns U	مرحله نهایی مسابقات ازمایش نیرو
	imprisonment U	محبوس کردن پس ازصدور حکم نهایی
	quarterfinal U	دوره یک چهارم نهایی درمسابقات حذفی
	surf off U	دور نهایی مسابقه موج سواری
	thresholds U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	threshold U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	great go U	امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
	all the way U	اخرین یورش برای لمس نقطه نهایی
	tag line U	جمله نهایی نمایش وغیره نقطه حساس
	quarterfinalist U	کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
	armageddon U	مبارزهء نهایی میان نیکی وبدی در قیامت
	threshholds U	نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
	ultimate tensile strength U	حد نهایی کشش و استحکام نخ [قبل از پاره شدن]
	greats U	امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
	semifinalist U	کسیکه بمرحله مسابقات نیمه نهایی رسیده