English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
flame adjustment wheel چرخ تنظیم شعله
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
luridly U شعله تیره شعله دودنما
lurid U شعله تیره شعله دودنما
flare U شعله زنی شعله
flares U شعله زنی شعله
sight adjustment U تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station U ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tunes U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes U تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting U تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
calibration U تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
flames U شعله
flameless U بی شعله
flaming U شعله ور
bonefire U شعله
flame proof U ضد شعله
flameproof U ضد شعله
flamy U شعله ور
afire U شعله ور
aphlogistic U بی شعله
flame شعله
aflame U شعله ور
alight U شعله ور
alighted U شعله ور
alighting U شعله ور
alights U شعله ور
flaring U شعله ور
inflammable U شعله ور
ingle U شعله
flashproof U ضد شعله
heating flame U شعله
sight alinement U تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
lurid flame U شعله تیره
flame holder U شعله نگهدار
flame damper U شعله خفه کن
flashless charges U خرج بی شعله
gaslight U شعله گاز
flashproof U لباس ضد شعله
reducing flame U شعله احیاگر
positive glow U شعله اندی
flame test U محک شعله
lurid flame U شعله دودنما
flamy U شعله مانند
neutral flame U شعله خنثی
flareback U پس زهنی شعله
oriflamme U شعله زرین
flash suppressor U شعله پوش
oxidizing flame U شعله اکساینده
positive glow U شعله مثبت
flame thrower U شعله افکن
fire thrower U شعله افکن
white flame U شعله سفید
backfires U پس زدن شعله
inflammation U شعله ور سازی
flashbacks U برگشت شعله
flashbacks U پس زدن شعله
flashback U برگشت شعله
flashback U پس زدن شعله
twin jet blowpipe U مشعل دو شعله
backfiring U پس زدن شعله
fire point U نقطه شعله
falmethrower U شعله افکن
commissioning pennant U پرچم شعله
calenture U شعله ور شدن
anode glow U شعله اندی
backfire U پس زدن شعله
flamboyant U شعله دار
backfired U پس زدن شعله
torch cutting [برشکاری شعله ای]
flamboyant U شعله مانند
multi flame burner U اجاق چند شعله
multi jet blowpipe U بوری چند شعله
muzzle bell U شعله پوش شیپوری
flashless charges U خرج کم کننده شعله
blind coal U زغال سنگ بی شعله
flame harden U با شعله سخت کردن
backblast U شعله عقب نشینی
flame scraf U با شعله پهن کردن
inflammable U قابل شعله ورشدن
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
flameproof U عایق شعله ضد اتش
flash reducer U کم کننده شعله باروت
flashback screen U توری مانع شعله
oxy hydrogen flame U شعله اکسی ئیدروژن
powder cutting U برش توسط شعله
to smother a flame U شعله ای را خاموش کردن
reducer U کم کننده شعله یا حرارت
rate of flame propagation U سرعت انتشار شعله
whiffle U نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
flame U شعله زدن زبانه کشیدن
flames U شعله زدن زبانه کشیدن
flame safety U ایمنی در مقابل شعله اتش
blaze U شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazes U شعله درخشان یا اتش مشتعل
blazed U شعله درخشان یا اتش مشتعل
muzzle brake U شعله پوش لوله توپ
flamboyant gothic U شیوه گوتیک شعله اسا
to burn blue U شعله یا نور ابی دادن
ignisfatuus U چیز گمراه کننده شعله کمرنگ
flash suppressor U خنثی کننده شعله دهانه توپ
garish U دارای زرق و برق زیاد شعله ور
flash U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
anode glow U شعله مثبت فضای روشن اند
flash U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flareback U اشتعال برخلاف مسیر عادی شعله
flashed U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashed U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
flashes U برق زدن ناگهان شعله ور شدن
flashes U ناگهان شعله ور شدن نور مختصر
carburizing flame U شعله اکسی استیلن که مقداراستیلن در ان زیاد است
flame hardening U سخت گردانی سطح فلز توسط شعله
go no go U اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay U تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring U حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
napalm U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalmed U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalming U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
napalms U ماده مخصوص تغلیظ بنزین وتهیه بمب اتش زا و پرتاب شعله
wet stowage U نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
trimsize U اندازه تنظیم شده نقشه حواشی تنظیم شده نقشه
calibrated air speed U سرعت هوایی تنظیم شده سرعت تنظیم شده هواپیما
rate of flame propagation U سرعت پخش شدن شعله سرعت احتراق
pearl U مروارید [طرح این سنگ قیمتی در فرش های چینی بکار رفته و یک نوع آن بنام مروارید شعله ور معروف می باشد.]
high burst ranging U تنظیم تیر بروش ترکش بالا تنظیم تیر بروش تیر زمانی بالا
timing U تنظیم
set out U تنظیم
calibration U تنظیم
alignment U تنظیم
spreading U تنظیم
alignments U تنظیم
formulation U تنظیم
regulation U تنظیم
shaping regulating U تنظیم
regularization U تنظیم
adjustment تنظیم
adjustments U تنظیم
hand regulation U تنظیم با دست
indicement U تنظیم ادعانامه
inductive tuning U تنظیم القائی
inductive tuning U تنظیم پرمئابیلیته
regulating valve U سوپاپ تنظیم
range of adjustment U ناحیه تنظیم
make out U تنظیم کردن
initial adjustment U تنظیم صفر
jack screw U پیچ تنظیم
frequency tuning U تنظیم فرکانس
framer U تنظیم کننده
regulating switch U کلید تنظیم
regularizer U تنظیم کننده
regulable U تنظیم پذیر
regulation U پهنه تنظیم
redact U تنظیم کردن
focusing control U تنظیم تمرکز
lay down U تنظیم کردن
levelling screw U پیچ تنظیم
line regulator U تنظیم کننده
formulated U تنظیم کردن
formulate U تنظیم کردن
regularizing U تنظیم کردن
regularizes U تنظیم کردن
regularized U تنظیم کردن
regularize U تنظیم کردن
precision adjustment U تنظیم دقیق
regularising U تنظیم کردن
regularises U تنظیم کردن
regularised U تنظیم کردن
attends U تنظیم کردن
attending U تنظیم کردن
attend U تنظیم کردن
formulates U تنظیم کردن
lineup U تنظیم کردن
range calibration U تنظیم مسافت
range adjustment U تنظیم مسافت
range adjustment U تنظیم برد
method of drawing up U طرز تنظیم
purity adjustment U تنظیم خلوص
pressure regulator U شیر تنظیم
pressure adjustment U تنظیم فشار
classifying U تنظیم کردن
classify U تنظیم کردن
classifies U تنظیم کردن
preset U پیش تنظیم
formulating U تنظیم کردن
conduction U هدایت تنظیم
fine setting U تنظیم دقیق
stup string U رشته تنظیم
speed adjustment U تنظیم سرعت
spark setting U تنظیم جرقه
to draw out U تنظیم کردن
to draw up U تنظیم کردن
body alinement U تنظیم بدن
to make out U تنظیم کردن
to put in to shape U تنظیم کردن
automatic regulation U تنظیم خودکار
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com