English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
lay back spin U چرخش روی یک پا با تکیه بعقب و بالابردن دستها و پای دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس از روی یک پا به روی پای دیگر
swing roll U چرخش نیمدایره روی یکپاوبعد روی پای دیگر با کنترل پای ازاد از جلو بعقب
support U تکیه بدن ژیمناست روی دستها
undercuts U ضربه قوسدار با چرخش بعقب
backspin U چرخش و غلطیدن گوی بعقب
undercut U ضربه قوسدار با چرخش بعقب
countering U چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
countered U چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
three turn U چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
counter U چرخش از جلو بعقب وبعکس یا ساختن سه دایره مماس
drop mohawk U چرخش از جلو بعقب و بعکس و برگشت روی پای اصلی
backs U بعقب رفتن بعقب بردن
back U بعقب رفتن بعقب بردن
mapes U چرخش کامل در هوا و برگشت روی پای دیگر
pat lowe U جهش با چرخش کامل از یک پا و فرود روی پای دیگر
rolled U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
rolls U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
roll U چرخش نیمدایره روی یک پا وبعد روی پای دیگر
mazurka U پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
accent با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accenting U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accents U : با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
accented با تکیه تلفظ کردن تکیه دادن
euler U پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
sons U دستها
son U دستها
waltz three U سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
walkover U قدم زدن با دستها
walkovers U قدم زدن با دستها
manual dexterity test U ازمون چالاکی دستها
To rub ones hands. U دستها را بهم مالیدن
enclitic U متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
crossrole U چرخش نیمدایره روی یک پا وچرخش نیمدایره روی پای دیگر
handspring U معلق زدن بر روی دستها
wilson U پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
gymnastic chack U پودری از کربنات منیزیوم که ژیمناستها به دستها می مالند
planche U وضع افقی بدن ژیمناست روی دستها
rearwards U بعقب
sternway U حرکت بعقب
retroverted U بعقب برگشته
resupine U بعقب برگشته
untread U بعقب گام برداشتن
reversion U برگشتگی بعقب عود
receding U دور شدن بعقب سرازیرشدن
wavy U جنبش بعقب و جلو متموج
backcross U چند پشت بعقب برگشتن
snowplow U توقف با بردن پاشنه ها بعقب
receded U دور شدن بعقب سرازیرشدن
recede U دور شدن بعقب سرازیرشدن
recedes U دور شدن بعقب سرازیرشدن
retroflex U خمیده بعقب قفا رفتن زبان
kick out U وزن خود را بعقب تخته موج بردن
enthrones U بالابردن
horse U بالابردن
heighten U بالابردن
heightened U بالابردن
heightening U بالابردن
elevating U بالابردن
elevate U بالابردن
enthroned U بالابردن
elevates U بالابردن
heightens U بالابردن
raises U بالابردن
enhancement U بالابردن
raise U بالابردن
lift U بالابردن
lifted U بالابردن
lifting U بالابردن
lifts U بالابردن
upraised U بالابردن
elevation U بالابردن
elevations U بالابردن
enthroning U بالابردن
uplifted U بالابردن
enthrone U بالابردن
boost U بالابردن
enhanced U بالابردن
enhances U بالابردن
to throw up U بالابردن
to put out U بالابردن
to key up بالابردن
boosted U بالابردن
enhancing U بالابردن
boosting U بالابردن
enhance U بالابردن
boosts U بالابردن
pickup U انداختن چوب و نخ بعقب برای بیرون اوردن ماهی از اب
skyrockets U بسرعت بالابردن
hoists U با جرثقیل بالابردن
skyrocketed U بسرعت بالابردن
skyrocket U بسرعت بالابردن
amplify U افزودن بالابردن
sublimating U بالابردن متصاعدکردن
amplifying U افزودن بالابردن
amplifies U افزودن بالابردن
sublimates U بالابردن متصاعدکردن
hoisted U با جرثقیل بالابردن
to press up U با فشار بالابردن
skyrocketing U بسرعت بالابردن
hoist U با جرثقیل بالابردن
amplified U افزودن بالابردن
sublimate U بالابردن متصاعدکردن
sublimated U بالابردن متصاعدکردن
flat racing seat U خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
in irons U نقص در تعیین سمت حرکت که در نتیجه قایق بعقب بر می گردد
straddle seat U تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
raise the hand U بالابردن دست برنده
to run rup U جمع زدن بالابردن
climber U پوست یا چرم زیر اسکی تا درهنگام صعود بعقب لیز نخورد
single action U یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
sealsking U نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب
high sticking U بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
chips U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip U قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> U به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions U وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references U نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time U دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling U روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered U جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts U تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
elvate U بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
indian check U سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
atonic U بی تکیه
leanings U تکیه
leaning U تکیه
unaccented U بی تکیه
accents U تکیه
accenting U تکیه
emphasis U تکیه
loll U لم تکیه
lolled U لم تکیه
accumbency U تکیه
lolling U لم تکیه
lolls U لم تکیه
enclitic U بی تکیه
recumbency U تکیه
accented U تکیه
accent U تکیه
reliance U تکیه
metafile U 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say U دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
catch-phrase U تکیه کلام
boilerplate U تکیه کلام
support roller U تکیه گاه
bridge seat U تکیه گاه
support bearing U تکیه گاه
heel rest تکیه گاه
saddle bearer U تکیه گاه
counterfort U دیوار تکیه
to throw oneself on U تکیه کردن بر
insisted U تکیه کردن بر
fulcrum U تکیه گاه
insisting U تکیه کردن بر
to base one self U تکیه کردن
insists U تکیه کردن بر
backrest U تکیه گاه
insist U تکیه کردن بر
to lean on a reed U تکیه بر اب کردن
bolster U تکیه دادن
lean U تکیه کردن
support U تکیه گاه
stayed U تکیه مهار
stay U تکیه مهار
accentual U تکیه دار
prop U تکیه گاه
propped U تکیه گاه
propping U تکیه گاه
bolsters U تکیه دادن
lean U تکیه زدن
catch-phrases U تکیه کلام
anchorage U تکیه گاه
bearing U تکیه گاه
anchorages U تکیه گاه
leans U تکیه زدن
leaned U تکیه زدن
leans U تکیه کردن
leaned U تکیه کردن
bolstered U تکیه دادن
arm rest U تکیه گاه
mahlstick U تکیه دست
maulstick U تکیه دست
point of support U تکیه گاه
reclines U تکیه کردن
reclined U تکیه کردن
recline U تکیه کردن
postpositive U الحاقی و بی تکیه
relied U تکیه کردن
relies U تکیه کردن
rely U تکیه کردن
relying U تکیه کردن
stand U تکیه گاه
rests U تکیه گاه
rest U تکیه گاه
rest U تکیه دادن
anchor U تکیه گاه
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com