Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
volte face
U
چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
volte-face
U
چرخش بمنظور روبرو شدن باحریف
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to draw level
U
باحریف برابرشدن
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
sake
U
بمنظور
metonymy
U
ذکرکلمهای بمنظور دیگری
blocked
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
block
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
throw in towel
U
پرتاب حوله بمنظور تسلیم شدن
blocks
U
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
freight release
U
بارنامه بمنظور اعلام دریافت هزینه حمل
To crouch .
U
قوز کردن ( از روی ترس یا بمنظور اختفاء )
target diving
U
شیرجه از ارتفاعات مختلف به روی اب بمنظور سنجش دقت
futures
U
قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
speculative demand for money
U
تقاضا برای پول بمنظور انگیزه سفته بازی
consumer advertising
U
تبلیغات تجاری بمنظور جلب توجه مصرف کننده
capacitor intel filter
U
شبکهای متشکل از یک خازن و یک سلف بمنظور یکنواخت کردن خروجی موج داررکتیفایر
vis-a-vis
U
روبرو
head on
U
روبرو
afront
U
روبرو
head-on
U
روبرو
frontal
U
روبرو
opposites
U
روبرو
opposite
U
روبرو
vis a vis
U
روبرو
adverse
U
روبرو
the house over the way
U
خانه روبرو
opposite
U
وارونه از روبرو
opposed
U
روبرو مواجه
on the opposite side
U
در طرف روبرو
opposite
U
روبرو معکوس
stand up to
U
روبرو شدن با
opposites
U
روبرو معکوس
opposites
U
وارونه از روبرو
apposed engine
U
موتور روبرو
confronting
U
روبرو شدن با
confronted
U
روبرو شدن با
confront
U
روبرو شدن با
head wind
U
باد روبرو
confronts
U
روبرو شدن با
facing pages
U
صفحات روبرو
up against
<idiom>
U
روبرو شدن با
full view
U
نمای روبرو
single action
U
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
to stand up to one's opponent
U
با حریف روبرو شدن
diagonally
U
ازگوشهای بگوشه روبرو
opposed piston engine
U
موتور سیلندر روبرو
encounters
U
روبرو شدن بادشمن
affront
روبرو دشنام دادن
vis-a-vis
U
شخص روبرو درمقابل
vis a vis
U
شخص روبرو درمقابل
horizontally opposed engine
U
موتور تخت روبرو
front
U
فرمان سر روبرو جلو
fronting
U
فرمان سر روبرو جلو
encounter
U
روبرو شدن بادشمن
acounter
U
روبرو شدن بادشمن
encountering
U
روبرو شدن بادشمن
encountered
U
روبرو شدن بادشمن
We are confronting a difficult problem.
U
با مسأله مشکلی روبرو هستیم
opposability
U
امادگی برای روبرو گذاشتن
opposed piston engine
U
موتور پیستون روبرو متقابل
to face the music
U
دلیرانه با چیزی روبرو شدن
stand up to someone
<idiom>
U
شجاعت روبرو شدن را داشتن
rencounter
U
با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
rencontre
U
با خصومت روبرو شدن مقابله کردن
tax friction
U
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
lift fan
U
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
looped
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops
U
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
there is a fire opposites
U
در خانه روبرو اتش سوزی رخ داده است
to raise big problems for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to face a serious problem for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
liftjet
U
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
to take the bull by the horns
U
دلیرانه با سختی روبرو شدن با شاخ گاوی درافتادن
punch
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punched
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
punches
U
در رهگیری هوایی یعنی به زودی با هواپیمای دشمن روبرو خواهید شد
Back to the drawing board
<idiom>
U
[زمانی که کاری با شکست روبرو میشود و دوباره باید از اول شروع کرد]
variable geometry engine
U
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
left slide
U
حرکت موج سوار روی موج بسمت چپ روبرو ساحل
cross examination
U
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
levorotation
U
چرخش به چپ
revolutions
U
چرخش
turns
U
چرخش
revolution
U
چرخش
whirlpools
U
چرخش اب
spins
U
چرخش
wheels
U
چرخش
whirlpool
U
چرخش اب
turn
U
چرخش
whirled
U
چرخش
whirl
U
چرخش
twirls
U
چرخش
twirling
U
چرخش
twirled
U
چرخش
twirl
U
چرخش
whirling
U
چرخش
whirls
U
چرخش
wheel
U
چرخش
head rolling
U
سر چرخش
spin
U
چرخش
wrenched
U
چرخش
swirls
U
چرخش
swirling
U
چرخش
circulation
U
چرخش
swirled
U
چرخش
gyration
U
چرخش
swirl
U
چرخش
gyrations
U
چرخش
wheeling
U
چرخش
rotational
U
چرخش
volte face
U
چرخش
volte-face
U
چرخش
wrench
U
چرخش
rotation
U
چرخش
wrenches
U
چرخش
circulations
U
چرخش
trolls
U
چرخش
troll
U
چرخش
rpm
U
چرخش بر دقیقه
axis of rotation
U
محور چرخش
upturn
U
چرخش ببالا
turn table
U
میز چرخش
stuffs
U
چرخش توپ
stuffed
U
چرخش توپ
stuff
U
چرخش توپ
rotatable
U
چرخش پذیر
number of revolutions
U
چرخش بر دقیقه
angle of rotation
U
زاویه چرخش
revs per minute
U
چرخش بر دقیقه
revolutions per minute
U
چرخش بر دقیقه
body english
U
چرخش بی اختیار
compass swing
U
چرخش خط محوری
rev
U
چرخش بر دقیقه
rotation
U
چرخش دوران
rotational speed
U
چرخش بر دقیقه
concentricity
U
دقت چرخش
conrotatory motion
U
چرخش همسو
rotation
U
مقدار چرخش یک شی
cyclostat
U
دستگاه چرخش
upright spin
U
چرخش ایستاده
pivot point
U
مرکز چرخش
speed of rotation
U
چرخش بر دقیقه
pick and roll
U
ایجاد سد و چرخش
orthogonal rotation
U
چرخش عمودی
optical rotation
U
چرخش نوری
upward rotation
U
چرخش رو به بالا
varimax rotation
U
چرخش واریماکس
pivot ship
U
ناو چرخش
trepan
U
چرخش انحراف
sidespin
U
چرخش انحرافی
sidespin
U
چرخش بیک سو
specific rotation
U
چرخش ویژه
rotational speed
U
سرعت چرخش
rotational post
U
شغل در چرخش
quartimax rotation
U
چرخش کوارتیماکس
topspin
U
چرخش توپ
proper rotation
U
چرخش متعارف
vertical scrolling
U
چرخش عمودی
radius of giration
U
شعاع چرخش
radius of gyration
U
شعاع چرخش
gyoradius
U
شعاع چرخش
free rotation
U
چرخش ازاد
fractional turn
U
چرخش کسری
forward dive
U
شیرجه رو به اب با چرخش
disrotatory motion
U
چرخش ناهمسو
high spin
U
چرخش زیاد
williamson turn
U
چرخش ویلیامسون
turnabout
U
چرخش به یک طرف
turnabouts
U
چرخش به یک طرف
oblique rotation
U
چرخش مایل
molecular rotation
U
چرخش مولکولی
magnetic ritation
U
چرخش مغناطیسی
kick turn
U
نیم چرخش
improper rotation
U
چرخش نامتعارف
sidespin
U
چرخش توپ
tumbled
U
چرخش اشفتگی
revolutions
U
چرخش دوران
helicopters
U
چرخش در هوا
revolution
U
چرخش دوران
spins
U
چرخش به سرعت
spins
U
چرخش توپ
roll
U
چرخش گردش
spin
U
چرخش توپ
pivoting
U
قابل چرخش
rolled
U
چرخش گردش
spin
U
چرخش به سرعت
helicopter
U
چرخش در هوا
tumble
U
چرخش اشفتگی
chasing
U
پایه چرخش
chases
U
پایه چرخش
chased
U
پایه چرخش
chase
U
پایه چرخش
turn-offs
U
محل چرخش
turn-off
U
محل چرخش
tumbles
U
چرخش اشفتگی
turn off
U
محل چرخش
rolls
U
چرخش گردش
wrests
U
چرخش پیچش
universal
U
با چرخش ازاد
twist
U
چرخش بدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com