English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 168 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
animal fat U چربی حیوانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
adipose tissue U چربی حیوانی پیه
Other Matches
lipoma U تومر خوش خیم چربی غده چربی
fat soluble U قابل حل در چربی محلول در حلالهای چربی
degreasing U پاک کردن مواد روغنی به وسیله ضد چربی کم کردن چربی
fattest U چربی چربی دار
fatter U چربی چربی دار
fats U چربی چربی دار
fat U چربی چربی دار
brutish U حیوانی
creaturely U حیوانی
bestial U حیوانی
animal soap U صابون حیوانی
boneblack U کلس حیوانی
cataplexy U خواب حیوانی
animals U حیوانی جانوری
cataplexy U هیپنوتیزم حیوانی
animally U بطور حیوانی
animalize U حیوانی کردن
animal black U ذغال حیوانی
animal content U محتوای حیوانی
animal magnetism U مغناطیس حیوانی
animal oil U روغن حیوانی
instincts U شعور حیوانی
instinct U شعور حیوانی
animal psychology U روانشناسی حیوانی
animal strach U نشاسته حیوانی
animalism U عالم حیوانی
animality U طبیعت حیوانی
glycogen U نشاسته حیوانی
animal U حیوانی جانوری
zoochemistry U شیمی حیوانی
zoophysics U فیزیک حیوانی
zooparasite U انگل حیوانی
zoogeography U جغرافیای حیوانی
organic U بنیانی حیوانی
sarcode U سفیده یاخته حیوانی
zoogeographical U وابسته به جغرافیای حیوانی
echinoderm U حیوانی ازدسته خارپوستان
zoogeographer U کارشناس جغرافیای حیوانی
animalization U واجد صفات حیوانی
zoogeographic U وابسته به جغرافیای حیوانی
animalization U وجود مواد حیوانی
herd book U نسب نامه حیوانی
glycogenic U تولیدکننده شکردربافتههای حیوانی
excrescency U اماس گیاهی یا حیوانی برامدگی
dapple U حیوانی که بدنش خالخال باشد
stud U حیوانی که برای اصلاح نژادنگهداری میشود
cynocephalus U [مجسمه حیوانی با بدن میمون و سری شبیه سگ]
biology U زیست شناسی زندگی حیوانی وگیاهی هرناحیه
arrdwolf U [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
guinea pigs U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
guinea pig U خوکچه هندی انسان یا حیوانی که روی ان ازمایش بعمل میاید
epizoology U علم مطالعه خواص وبوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
epizootiology U علم مطالعه خواص و بوم شناسی و علل شیوع امراض حیوانی
lipid U چربی
lipide U چربی
greasiness U چربی
lubricous U چربی
creaminess U چربی
greasily U با چربی
meager U بی چربی
myelin U چربی پی
oiliness U چربی
fatless U بی چربی
grease U چربی
fatter U چربی
fattest U چربی
fatness U چربی
oiling U چربی
oil U چربی
meagre U بی چربی
greasing U چربی
greased U چربی
fat U چربی
fats U چربی
oils U چربی
adiposeness or diposity U چربی
thin U کم چربی
greasy U چربی
thinned U کم چربی
thinners U کم چربی
thinnest U کم چربی
thins U کم چربی
sebaceous U چربی دار
whipping cream U خامهی پر چربی
lipomatous U چربی مانند
fatty U چربی مانند
leather head U چربی دانه
lipoid U شبه چربی
grease U روغن چربی
aliphatic U چربی دار
greased U روغن چربی
lipophilic U چربی گرای
suint U چربی پشم
vegtable fat U چربی گیاهی
lard U چربی خوک
skim milk U شیر بی چربی
lipuria U چربی در پیشاب
wool fat U چربی پشم
wool grease U چربی پشم
lipotropic U چربی سوز
lipophilic U چربی دوست
adipocere U چربی لاش
fat is insoluble in water U چربی در اب حل نمیشود
comedo U چربی دانه
fattiness U خاصیت چربی
flense U چربی گرفتن از
greasing U روغن چربی
casein U پنیر بی چربی
adipose tissue U بافت چربی
blackhead U چربی دانه
blackheads U چربی دانه
grease trap U بازیابی چربی
adipic U وابسته به چربی
degreasing U اب کردن چربی
grease trap U چربی گیر
emulsioned U ذرات چربی دراب
lipolysis U تجزیه وتحلیل چربی
emulsioning U ذرات چربی دراب
emulsions U ذرات چربی دراب
unsaturated fat U چربی اشباع نشده
emulsion U ذرات چربی دراب
saturated fats U چربی اشباع شده
saturated fat U چربی اشباع شده
fatback U چربی پشت خوک
lubricity U شهوانی بودن چربی
greasily U به شکل روغن یا چربی
blobber U چربی یاپیه نهنگ
blubbered U چربی اوردن هایهای گریستن
blubbers U چربی اوردن هایهای گریستن
butyrometer U الت سنجش چربی شیر
blubbering U چربی اوردن هایهای گریستن
lard U گوشت خوک چربی زدن
blubber U چربی اوردن هایهای گریستن
poly unsaturated fat U پلی چربی اشباع نشده
lardon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
pate de foie gras U خمیر چربی جگر غاز ودنبلان
lanoloin U چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
lardoon U تکه چربی که لای گوشت گذارند
I clinched a lucrative deal. U معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
blubbers U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
lactoscope U شیرازما اسباب ازمایش پاکی یا چربی شیر
grease U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
suet U چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
blubbered U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
blubbering U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
greasing U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
blubber U چربی بالن وسایرپستانداران دریایی چاق شدن
greased U روغن زدن روغنکاری نمودن چربی گریس
lipoprotein U مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
lipid U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
lipotropic U موادی که سبب دخول چربی در واکنشهای بدن میگردند
lipide U مواد چربی که شامل پیه وموم وفسفاتیدوسروبروزیدها میباشد
myelin sheath U ماده سفید چربی که غلاف بعضی اعصاب رامیپوشاند
pope's eye U غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
glycogenesis U تشکیل مواد قندی ازمولکولهای غیر نشاسته مانند پرتئین و چربی
In the long run fatty food makes your arteries clog up. U در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
horse sense U شعور حیوانی شعور ذاتی وطبیعی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
fattest U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fatter U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fats U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
fat U چربی دار کردن فربه یا پرواری کردن
lanolin U لانولین [ماده چربی موجود در سطح الیاف پشم که در صورت شسته نشدن حالت انعطاف پذیری و درخشندگی به فرش های پشمی می بخشد.]
natural dyes U رنگینه های طبیعی [که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com