Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
adjustable lamp
چراغ مطالعه قابل تنظیم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flexible arm lamp
U
چراغ مطالعه قابل انعطاف
portable standard
U
چراغ مطالعه
articulated machine lamp
U
چراغ مطالعه با گردن تاشو
portable lamp
U
چراغ قابل حمل
adjustable
U
قابل تنظیم
feasability study
U
مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
flat nose plier
U
انبردست قابل تنظیم
adjustable antenna
آنتن قابل تنظیم
variable speed gear drive
U
گیربکس قابل تنظیم
adjustable lever
U
اهرم قابل تنظیم
adjustable buckle
سگک قابل تنظیم
adjustable catch
دستگیره قابل تنظیم
adjustable frame
چهارچوب قابل تنظیم
adjustable clamp
گیره قابل تنظیم
adjustable channel
مجرای قابل تنظیم
adjustable stop
U
توقف قابل تنظیم
[مهندسی]
angular adjustable
قابل تنظیم بطور زاویه ای
adjustable gib
U
پشت بند قابل تنظیم
fluid adjustment screw
پیچگوشتی قابل تنظیم سیال
pantograph
U
دستگاه رسام قابل تنظیم
inductor with adjustable air gap
U
پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
adjustable waist tab
نوار دور کمر قابل تنظیم
adjustable double endwrench
آچار شش گوش قابل تنظیم دوبل
adjustable stabilizer
U
تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
soft tooling
U
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
adjustable strap
بند شلوار پیش سینه دار که قابل تنظیم است
kaplan pump
U
نوعی پمپ پروانهای که پرههای چرخ کن قابل تنظیم است
karyosystematice
U
بخشی از رده بندی موجودات که روابط طبیعی انهارابوسیله مطالعه خصوصیات سلولی موجودات مورد مطالعه قرارمیدهد
warm standby
U
وسیله پشتیبان جانبی که قابل تنظیم برای روشن شدن است در یک لحظه کوتاه پس از خرابی سیستم
anti servo tab
U
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
privilege
U
دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
environments
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
U
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
sight adjustment
U
تنظیم دستگاه نشانه روی تنظیم زاویه یاب قلق گیری کردن
camera station
U
ایستگاه تنظیم عکاسی هوایی نقطه تنظیم دوربین
tune
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tunes
U
تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
due bill
U
در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
tune
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
tunes
U
تنظیم کردن بی سیم تنظیم چانل
range spotting
U
تنظیم مسافت تنظیم هدف کردن
page
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages
U
انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
calibration
U
تنظیم دستگاه بی سیم تصحیح کردن تنظیم کردن کالیبر سنجی
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
sight alinement
U
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
etude
U
مطالعه
extemporal
U
بی مطالعه
offhanded
U
بی مطالعه
reading
U
مطالعه
offhandedly
U
بی مطالعه
extemporarily
U
بی مطالعه
off hand
U
بی مطالعه
readings
U
مطالعه
perusal
U
مطالعه
study
U
مطالعه
studies
U
مطالعه
studying
U
مطالعه
impromptu
U
بی مطالعه تصنیف
motion study
U
مطالعه ی حرکت
evaluate
U
مطالعه کردن
study
U
مطالعه کردن
feasibility study
U
مطالعه امکانپذیری
investigate
U
مطالعه کردن
examine
U
مطالعه کردن
enquire into
U
مطالعه کردن
studied
U
از روی مطالعه
inspect
U
مطالعه کردن
system study
U
مطالعه سیستم
explore
U
مطالعه کردن
determine
U
مطالعه کردن
surveyed
U
مطالعه مجمل
check
U
مطالعه کردن
bolt
[examine]
U
مطالعه کردن
studios
U
اطاق مطالعه
studio
U
اطاق مطالعه
lucubration
U
مطالعه سخت
dissect
[analyse]
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه کردن
unstudied
U
مطالعه نشده
at sight
U
بی مطالعه قبلی
study habits
U
عادتهای مطالعه
scrutinize
U
مطالعه کردن
surveys
U
مطالعه مجمل
look into
U
مطالعه کردن
survey
U
مطالعه مجمل
praxeology
U
مطالعه رفتارانسان
analyze
[American]
U
مطالعه کردن
analyse
[British]
U
مطالعه کردن
assay
U
مطالعه کردن
go no go
U
اچار تنظیم فاصله سر تیر بارکالیبر 7/21 اچار تنظیم فاصله پیشانی گلنگدن
sidelay
U
تنظیم کننده کناره کاغذ وسیله تنظیم کناره کاغذ درماشین چاپ
adjusting ring
U
حلقه تنظیم زمان ماسوره حلقه تنظیم
myrmecologyt
U
مطالعه علمی مورچگان
teppetology
U
مطالعه ریشه ای فرش
analyse
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysed
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyses
U
جزئیات را مطالعه کردن
analysing
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzes
U
جزئیات را مطالعه کردن
analyzing
U
جزئیات را مطالعه کردن
thought-out
U
سنجیده مطالعه شده
subjecting
U
مبحث موضوع مطالعه
subjected
U
مبحث موضوع مطالعه
ethnography
U
مطالعه علمی نژادها
subject
U
مبحث موضوع مطالعه
cella
U
[اتاق مطالعه ی راهبها]
geologic survey
U
مطالعه زمین شناسی
demography
U
مطالعه مهاجرت جمعیت
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
criminology
U
مطالعه علمی جرم
sub judice
U
مورد مطالعه دادگاه
feasibility study
U
مطالعه امکان سنجی
metallography
U
مطالعه الیاژهای فلزی
thought out
U
سنجیده مطالعه شده
subjects
U
مبحث موضوع مطالعه
self study
U
مطالعه پیش خود
psychognosy
U
مطالعه عمیق روانی
psychognosis
U
مطالعه عمیق روانی
teleology
U
مطالعه حکمت غایی
to study out
U
با بر رسی یا مطالعه پیداکردن
well read
U
اهل مطالعه و تحقیق
well-read
U
اهل مطالعه و تحقیق
humanist
U
مطالعه کننده طبیعت یا امورانسانی
sinology
U
مطالعه ادبیات ورسوم چین
faunist
U
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
geopolitics
U
مطالعه نفوذ عوامل فیزیکی
capability study
U
مطالعه امکان انجام کار
income and expenditure approach
U
مطالعه جریان پول و اثاراقتصادی ان
extemporised
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
gastroenterology
U
مطالعه معده و روزده وبیماریهای ان
ethnology
U
علم مطالعه نژادها و اقوام
to make a study of something
U
چیزی را بررسی یا مطالعه کردن
integrate circuit technology
U
مطالعه فن مدار مجتمع تکنولوژی ای سی
geophysical survey
U
مطالعه خواص فیزیکی زمین
consumer research
U
مطالعه وضعیت مصرف کنندگان
studying
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
studies
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
study
U
موضوع تحصیلی اتاق مطالعه
toponymy
U
مطالعه وجه تسمیه شهرهاونقاط
optics
U
علم مطالعه در خواص نور
rheological
<adj.>
U
علم مطالعه تغییر شکل و جریان ماده
extemporises
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
extemporising
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
angiology
U
مطالعه عروق خونی و لنفی
sight-reading
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight-reads
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporizing
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsidering
U
مجددا درامری مطالعه کردن
sight-read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
sight read
U
بدون مطالعه قبلی خواندن
extemporize
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsider
U
مجددا درامری مطالعه کردن
reconsidered
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporized
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
reconsiders
U
مجددا درامری مطالعه کردن
extemporizes
U
بی اندیشه یا بی مطالعه درست کردن
methods of economic study
U
روشهای مطالعه علم اقتصاد
protohistory
U
مطالعه اوضاع ماقبل تاریخی انسان
skimmer
U
الت سرشیرگیری مطالعه کننده سطحی
theogony
U
مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
to poreone's eyes out
U
چشم را از بسیاری مطالعه خسته کردن
semitics
U
مطالعه زبان وادبیات وتاریخ سامی
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
endocrinology
U
علم شناسایی و مطالعه غددمترشحه داخلی
symbology
U
مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
Ekistics
U
[دانش مطالعه زیستگاه های انسانی]
commodity approach
U
بررسی بازار با مطالعه مسیرتولید تا مصرف
recoverable item
U
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
U
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
glottochronology
U
مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
group dynamics
U
مطالعه عوامل و نیروهای موثر در یک گروه بشری
dysgenics
U
مبحث مطالعه فساد نسل وتباهی نژادی
bookworm
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
bookworms
U
کسیکه علاقه مفرطی به مطالعه کتب دارد
She laid the book aside .
U
کتاب را کنار گذاشت ( مطالعه اش را متوقف کرد)
speleology
U
مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
crystallography
U
کریستال شناسی مطالعه بلورها شناخت بلور
theogonic
U
وابسته به مطالعه وشناسایی اجداد واعقاب خدایان
helminthology
U
مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
booklore
U
علم کتابی معلومات ناشی از مطالعه کتاب
archival quality
U
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
mock up
U
مدلی باندازه طبعی وکامل برای مطالعه وازمایش
bioastronautics
U
مطالعه اثرات مسافرتهای فضایی در اشکال مختلف حیات
Ergonomics
U
[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
pragmatics
U
مطالعه و بررسی روابط میان علائم و استفاده انها
lamplighter
U
چراغ چی
lampers
U
چراغ
lamps
U
چراغ
white steaming light
U
چراغ
overtaking light
U
چراغ
nightlights
U
چراغ کم سو
nightlight
U
چراغ کم سو
lamp
چراغ
lampad
U
چراغ
gestalt psychology
U
مطالعه قوه ادراک و رفتار از نقطه نظرواکنش شخصی در برابرامورکلی
ideologist
U
ایده ئولوگ کسی که در مورد افکار وعقاید مطالعه میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com