English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4184 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tea has an adour p to itself U چای بوی ویژهای دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scalar U متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
to strike an a U بصورت ویژهای درامدن
that point was of p interest U ان نکته جالبیست ویژهای داشت
texture U دارای بافت ویژهای نمودن
textures U دارای بافت ویژهای نمودن
an idiomatic experssion U عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
to smile a person into a mood U کسیرا با لبخند بحالت ویژهای در ژوردن
he went out in the poll U امتحان دانشگاه را گذراندولی امتیاز ویژهای نگرفت
breeding ground U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
breeding grounds U جایی که در آن حیوان ویژهای تولید مثل میکند
gentleman at large U کسیکه وابسته بدرباراست و کار ویژهای ندارد
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
rose gall U برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
design points U ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد
introductory word U کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد
playback rate scale factor U و توسط برنامه دیگری هدایت میشود تا جلوه ویژهای ایجاد کند. 2-
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
radius dimpling U ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
approved data U سوابق و اطلاعاتی که میتوانندبرای تعیین مراحل تعمیرات یاتغییرات هواپیمای ویژهای بکارروند
action oriented management report U گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
. The car is gathering momentum. U اتوموبیل دارد دور بر می دارد
demarche U بعمل می اورد . به این معنی که فرستاده ویژهای برای مذاکره درباره مطلب مورد نظر و تقدیم مدارک کتبی به ان کشور نزد وزیرامور خارجه ان می فرستد
Walls have ears <idiom> U دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value U براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices U اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears U دیوار موش دارد موش گوش دارد
locate U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
located U جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
he has a rage for money U دارد
he has worms U دارد
chains U دارد.
there is a time for everything U دارد
hast U او دارد
are there any remarks? U دارد
has U دارد
he is ill with fever U تب دارد
chain U دارد.
heavy fighting is in progress U دارد
Windows GDI U بیتی دارد
what matter? U چه اهمیت دارد
There is a knack in it . U یک فنی دارد
he tops .0 metres U یک مترونیم قد دارد
god is U خداوجود دارد
he has a spite against me U بامن لج دارد
walls have ears U گوش دارد
it has sides U سه پهلو دارد
I owe him a dept of gratitude. U حق بگردنم دارد
it is sufficiently stamped U کسرتمبر دارد
it is usual with him U عادت دارد
he speaks to the purpose U قصدی دارد
he is fifty U تمام دارد
he is 0 years old U او ده سال دارد
he has an axe to grind U غرض دارد
he has an a. to grind U مقصود دارد
what hurt is there in that U چه زیانی دارد
But one leg to the fowl. <proverb> U مرغ یک پا دارد .
Buttonhole U کتی که در دو طرف دکمه دارد
he has a maggot in his head U وسواس دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
figure on <idiom> U بستگی دارد به
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , U بزرگ دارد
what the odds U چه اهمیت دارد
virus U وجود دارد
the reason is two fold U دودلیل دارد
the reason is manifold U چنددلیل دارد
the probability is U احتمال دارد
multungulate U که بیش از دو سم دارد
there is a rumour that U شهرت دارد که
He has a day off. U او مرخصی دارد.
viruses U وجود دارد
not a patch on U چه دخلی دارد
it depends [on] U بستگی دارد [به]
our library is well stocked U خوبی دارد
likelihood U احتمال کلی دارد
basses U کسی که صدای بم دارد
length U خط با طول جر حرف دارد
She has a delightfully mellow voice . U صدای گرمی دارد
Does it matter if I dont come ? U اشکالی دارد اگرنیایم ؟
bass U کسی که صدای بم دارد
She has a lovely ( nice ) voice. U صدای قشنگه دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . U فشار خون دارد
he must needs go U بیخوداصرار دارد برفتن
he is in a hurry to go U عجله دارد برفتن
he is in the know U اطلاع ویژه دارد
She has a soft voice U صدای نرمی دارد
the export of ... is granted the premium. U صدور ... جایزه دارد.
She has engaging manners . U رفتار گیرایی دارد
lengths U خط با طول جر حرف دارد
biased U آنچه اریب دارد
he is rightly named U اسم بامسمائی دارد
he keeps my a U حساب مراونگه می دارد
delectus U برای ترجمه دارد
He writes well . he wields a formidable pen . U قلم خوبی دارد
backs U که یک باتری پشتیبان دارد
significance U معنای مخصوص دارد
in all like U احتمال کلی دارد
rubrician U کتاب نماز دارد
it is worth 0 rials U ده ریال ارزش دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it is of frequent U خیلی مورد دارد
it is particularly difficult U یک اشکال بخصوصی دارد
My hair is falling. U موهایم دارد می ریزد
He takes my advice. He listens to me. U از من حرف شنوایی دارد
He writes a legible ( beautiful ) hand . U خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
There is always a right way of doing everything. U هرکاری راهی دارد
it is particularly difficult U یک دشواری ویژه دارد
and there an end. U و پایان وجود دارد.
He is distantly related to us . U نسبت دوری با ما دارد
he has Roman nose U او بینی عقابی دارد
Somebody is beating at (upon)the door. U یک کسی دارد در می زند
it askes for attention U توجه لازم دارد
With his foul temper. U با اخلاق سگه که دارد
it stand well with him U بامن نظرمساعدی دارد
it is very important U بسیار اهمیت دارد
batteries U که یک باتری پشتیبان دارد
She has a subtle charm. U جذابیت ظریفی دارد
battery U که یک باتری پشتیبان دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
She has a lovely (nice) voice. U صدای قشنگه دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. U شهوت کلام دارد
it speaks well for him U بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully U اینکارتوجه لازم دارد
There is only one condition attached to it . U فقط یک شرط دارد
it is wringing U خیلی تراست یا اب دارد
He has influential contacts everywhere. U همه جا دست دارد
the party is led by him U او بر ان حزب ریاست دارد
the work is in full swing U کاربخوبی جریان دارد
there removred revolution U شورشی که شهرت دارد
what is that to you U به شما جه دخلی دارد
what is wrong with that? U مگراین چه عیبی دارد
bigamist U زنی که دوشوهر دارد
the switch is on U برق جریان دارد
bigamists U زنی که دوشوهر دارد
well and good U باشد چه ضرر دارد
he bears out his name U اسم بامسمایی دارد
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
he has a loose tongue U دهان لقی دارد
How long is the ticket valid? U بلیت تا کی اعتبار دارد؟
The kettel is boiling. U قوری دارد می جوشد
to bring grist to the mill U نان دراب دارد
he has much merit U خیلی قابلیت دارد
he insists on going U اصرار دارد برفتن
double decker U هرچیزیکه دو لایه دارد
the cat has nine lives U سگ هفت جان دارد
back U که یک باتری پشتیبان دارد
that word is obsolescent U ان واژه کم کم دارد مهجور
he is f. of money U پول فراوان دارد
that bridge has openings U ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
tea is preferable to water U چایی بر اب ترجیح دارد
(not to be) sneezed at <idiom> U ارزش داشتن را دارد
he has much merit U بسیار شایستگی دارد
She has got regular teeth . U دندانهای منظمی دارد
There are two sides to every question . <proverb> U هر مساله ای دو جنبه دارد.
There are ticks in every trade . <proverb> U هر کار لمى دارد .
Every flow must have its ebb. <proverb> U هر فرازى نشیبى دارد.
to the best of ones ability تا جایی که کسی توان آن را دارد
mission critical U که شرکت شما به آن بستگی دارد
puntist U راننده کرجی نام دارد
It lookes like rain. U هوا خیال باریدن دارد
He has a good permanent job. U شغل ثابت خوبی دارد
timber toe U کسی که پای چوبین دارد
He has a glib(persuasive)tongue. U زبان چرب ونرمی دارد
Blood circulates in the body. U خون در بدن جریان دارد
The child is going to go to bed. U بچه دارد می رود بخواب
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
mistress of cooking U زنی که در اشپزی دست دارد
quarter binding U جلدی که تنهاته ان چرم دارد
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
post town U شهری که پستخانه مستقل دارد
Our food supply is getting low. U ذخیره غذایمان دارد ته می کشد
He is bound to come. U احتمال زیادی دارد که بیاید
NVRAM U ما میتواند اطلاعات را نگه دارد
pavonazzo U مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
sexagenarian U کسی که از 06 تا96 سال دارد
landaulet n U گردونه کوچکی که پوششی دارد
ox frame U قابی که گوشههای چلیپایی دارد
letter head U کاغذیکه نشان چاپی دارد
the cow parts the hoofs U گاو سمهای شکافته دارد
ex-directory U شخصی که چنین شمارهای را دارد
liveryman U کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
chaplains U کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
chaplain U کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
the battle still rages U جنگ هنوز شدت دارد
the odds are that he will doit U احتمال دارد که انکار را بکند
administrator U تنظیم و نگهداری شبکه دارد
lunchroom U رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
photorealistic U که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
One could be taken up on ones offer. U تعارف آمد نیامد دارد
It all depends on how things develop. U بستگی دارد چه پیش بیاید
My hair is growing. U موهایم دارد بلند می شود
It is going from bad to worse . U وضع دارد بد ترهم می شود
requests U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
kleptamaniac U کسی که جنون دزدی دارد
requesting U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
requested U چیزی که کسی تقاضایش را دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
1incentive
1چیزی که عوض داره گله نداره
1popsicle
1time is prceious it has great
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com