Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tea is preferable to water
U
چایی بر اب ترجیح دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tea is sold by the kilogramme
U
چایی را کیلویی می فروشند چایی به کیلو فروخته میشود
transitivity principle
U
بر مبنای این اصل منطقی چنانچه شق 1 بر 2ترجیح داده شود و همچنین شق 2 بر 3 نیز ترجیح یابددر این صورت این اصل حکم میکند که 1 بر 3 نیز ترجیح داده شود
green tea
U
چایی سبز
to pour out tea
U
چایی ریختن
iced tea
U
چایی سرد
beer money
U
پول چایی
tea stains
U
لکه چایی
st john's wort
U
علف چایی
tea is preferable to water
U
چایی از اب بهتر است
husbandŠs tea
U
چایی کم مایه و سرد
meat tea
U
چایی یا عصرانه با گوشت
to pour hot water over tea
U
اب گرم روی چایی ریختن
A pot of tea for 4, please.
لطفا یک قوری چایی 4 نفره.
My tea isnt cool enough to drink.
U
چایی ام آنقدر خنک نشده که بخورم
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
option
U
ترجیح
options
U
ترجیح
prefers
U
ترجیح یافتن
time preference
U
ترجیح زمانی
preferring
U
ترجیح یافتن
preferring
U
ترجیح دادن
prefers
U
ترجیح دادن
distinction
U
برتری ترجیح
undue preference
U
ترجیح بلامرجح
preferrer
U
ترجیح دهنده
distinctions
U
برتری ترجیح
preferable
U
قابل ترجیح
revealed preference
U
ترجیح اشکار
preference
U
رجحان ترجیح
preferences
U
رجحان ترجیح
prefer
U
ترجیح یافتن
prefer
U
ترجیح دادن
preference function
U
تابع ترجیح
distinction without a difference
U
ترجیح بلا مرجحdistillate
To turn tail . To show a clean pair of heels .
U
فرار را بر قرار ترجیح دادن
social rate of time preference
U
نرخ ترجیح زمانی اجتماعی
marginal rate of time preference
U
نرخ نهائی ترجیح زمانی
Charbughra
U
چایی دارویست که با زنجفیل و هل درست شده و در آن شکر، شراب، تریاک و حشیش نیز به کار میرود.
i would sooner die than lie
U
مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
Most home helps prefer to live out.
U
بسیاری از کارگران خانگی ترجیح می دهند بیرون از خانه زندگی کنند .
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
liquidity trap
U
سرمایه گذاری بسیار کم بوده و سرمایه گذاران ترجیح میدهند که دارائیهای خود رابه شکل پول نقد نگاه دارند
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
preferring
U
ترجیح دادن برتری دادن
prefer
U
ترجیح دادن برتری دادن
prefers
U
ترجیح دادن برتری دادن
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
U
دیوار موش دارد موش گوش دارد
has
U
دارد
he has worms
U
دارد
hast
U
او دارد
are there any remarks?
U
دارد
there is a time for everything
U
دارد
he is ill with fever
U
تب دارد
he has a rage for money
U
دارد
heavy fighting is in progress
U
دارد
chain
U
دارد.
chains
U
دارد.
Buttonhole
U
کتی که در دو طرف دکمه دارد
But one leg to the fowl.
<proverb>
U
مرغ یک پا دارد .
not a patch on
U
چه دخلی دارد
multungulate
U
که بیش از دو سم دارد
walls have ears
U
گوش دارد
what matter?
U
چه اهمیت دارد
what the odds
U
چه اهمیت دارد
I owe him a dept of gratitude.
U
حق بگردنم دارد
There is a knack in it .
U
یک فنی دارد
virus
U
وجود دارد
the probability is
U
احتمال دارد
the reason is manifold
U
چنددلیل دارد
There is something wrong with the ...
... عیب دارد.
figure on
<idiom>
U
بستگی دارد به
the reason is two fold
U
دودلیل دارد
there is a rumour that
U
شهرت دارد که
what hurt is there in that
U
چه زیانی دارد
viruses
U
وجود دارد
Windows GDI
U
بیتی دارد
our library is well stocked
U
خوبی دارد
he has a maggot in his head
U
وسواس دارد
he is 0 years old
U
او ده سال دارد
leek d;
[,vjvi ;i fv'ihd \ik ,
U
بزرگ دارد
he speaks to the purpose
U
قصدی دارد
he is fifty
U
تمام دارد
He has a day off.
U
او مرخصی دارد.
he tops .0 metres
U
یک مترونیم قد دارد
he has a spite against me
U
بامن لج دارد
it depends
[on]
U
بستگی دارد
[به]
he has an axe to grind
U
غرض دارد
it is sufficiently stamped
U
کسرتمبر دارد
god is
U
خداوجود دارد
it has sides
U
سه پهلو دارد
it is usual with him
U
عادت دارد
he has an a. to grind
U
مقصود دارد
length
U
خط با طول جر حرف دارد
lengths
U
خط با طول جر حرف دارد
he has a loose tongue
U
دهان لقی دارد
he has much merit
U
بسیار شایستگی دارد
he bears out his name
U
اسم بامسمایی دارد
(not to be) sneezed at
<idiom>
U
ارزش داشتن را دارد
in all like
U
احتمال کلی دارد
what is wrong with that?
U
مگراین چه عیبی دارد
there removred revolution
U
شورشی که شهرت دارد
it is particularly difficult
U
یک اشکال بخصوصی دارد
to bring grist to the mill
U
نان دراب دارد
It is much sought after
خیلی طالب دارد.
Every flow must have its ebb.
<proverb>
U
هر فرازى نشیبى دارد.
it askes for attention
U
توجه لازم دارد
the export of ... is granted the premium.
U
صدور ... جایزه دارد.
the party is led by him
U
او بر ان حزب ریاست دارد
well and good
U
باشد چه ضرر دارد
There are two sides to every question .
<proverb>
U
هر مساله ای دو جنبه دارد.
what does it meant
U
یعنی چه چه معنی دارد
There are ticks in every trade .
<proverb>
U
هر کار لمى دارد .
it is of frequent
U
خیلی مورد دارد
what is that to you
U
به شما جه دخلی دارد
it is particularly difficult
U
یک دشواری ویژه دارد
She has got regular teeth .
U
دندانهای منظمی دارد
he has much merit
U
خیلی قابلیت دارد
he must needs go
U
بیخوداصرار دارد برفتن
He writes a legible ( beautiful ) hand .
U
خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
He has influential contacts everywhere.
U
همه جا دست دارد
and there an end.
U
و پایان وجود دارد.
he has Roman nose
U
او بینی عقابی دارد
He is distantly related to us .
U
نسبت دوری با ما دارد
There is always a right way of doing everything.
U
هرکاری راهی دارد
Somebody is beating at (upon)the door.
U
یک کسی دارد در می زند
With his foul temper.
U
با اخلاق سگه که دارد
There is only one condition attached to it .
U
فقط یک شرط دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea.
U
شهوت کلام دارد
backs
U
که یک باتری پشتیبان دارد
back
U
که یک باتری پشتیبان دارد
She has a lovely (nice) voice.
U
صدای قشنگه دارد
He is against
[opposed to]
me .
با من ضد است.
[ضدیت دارد]
He takes my advice. He listens to me.
U
از من حرف شنوایی دارد
he keeps my a
U
حساب مراونگه می دارد
My hair is falling.
U
موهایم دارد می ریزد
he insists on going
U
اصرار دارد برفتن
Does it matter if I dont come ?
U
اشکالی دارد اگرنیایم ؟
She has a soft voice
U
صدای نرمی دارد
She has engaging manners .
U
رفتار گیرایی دارد
basses
U
کسی که صدای بم دارد
He writes well . he wields a formidable pen .
U
قلم خوبی دارد
She has a lovely ( nice ) voice.
U
صدای قشنگه دارد
he is f. of money
U
پول فراوان دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure .
U
فشار خون دارد
She has a delightfully mellow voice .
U
صدای گرمی دارد
he is in a hurry to go
U
عجله دارد برفتن
he is in the know
U
اطلاع ویژه دارد
he is rightly named
U
اسم بامسمائی دارد
The kettel is boiling.
U
قوری دارد می جوشد
She has a subtle charm.
U
جذابیت ظریفی دارد
bigamist
U
زنی که دوشوهر دارد
it speaks well for him
U
بامن نظرمساعد دارد
it stand well with him
U
بامن نظرمساعدی دارد
double decker
U
هرچیزیکه دو لایه دارد
biased
U
آنچه اریب دارد
likelihood
U
احتمال کلی دارد
delectus
U
برای ترجمه دارد
rubrician
U
کتاب نماز دارد
bass
U
کسی که صدای بم دارد
bigamists
U
زنی که دوشوهر دارد
it needs to be done carefully
U
اینکارتوجه لازم دارد
How long is the ticket valid?
U
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
the work is in full swing
U
کاربخوبی جریان دارد
the switch is on
U
برق جریان دارد
batteries
U
که یک باتری پشتیبان دارد
battery
U
که یک باتری پشتیبان دارد
it is very important
U
بسیار اهمیت دارد
that word is obsolescent
U
ان واژه کم کم دارد مهجور
significance
U
معنای مخصوص دارد
it is worth 0 rials
U
ده ریال ارزش دارد
the cat has nine lives
U
سگ هفت جان دارد
it is wringing
U
خیلی تراست یا اب دارد
that bridge has openings
U
ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
corvette
U
رزمناوی که یک ردیف توپ دارد
mistress of cooking
U
زنی که در اشپزی دست دارد
multifunction
U
آنچه تابعهای متعددی دارد
He has a family of six to. support . he has six mouths to feed.
U
شش سر نانخور دارد ( تحت تکلف )
lunchroom
U
رستورانی که غذاهای مختصرواماده دارد
photorealistic
U
که کیفیت و روشنایی عکس را دارد
Advanced Technology Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
crapaudiue door
U
دری که بالاوپایین ان محورگردنده دارد
post town
U
شهری که پستخانه مستقل دارد
Blood circulates in the body.
U
خون در بدن جریان دارد
he is an influence in politics
U
فلانی نفوذ سیاسی دارد
landaulet n
U
گردونه کوچکی که پوششی دارد
He has a glib(persuasive)tongue.
U
زبان چرب ونرمی دارد
creditor secured by pledge
U
طلبکاری که رهینه در دست دارد
cornet a pistons
U
یکجورسازشیپوری که چندین دکمه دارد
liveryman
U
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
mission critical
U
که شرکت شما به آن بستگی دارد
She is stuffy and conceited.
U
دماغش باد دارد ( پر افاده )
AT Attachment
U
مگابایت دار ثانیه دارد
letter head
U
کاغذیکه نشان چاپی دارد
He must have a hand in it.
U
حتما" دراینکار دست دارد
pavonazzo
U
مرمری که رنگهای پرطاووسی دارد
It lookes like rain.
U
هوا خیال باریدن دارد
The child is going to go to bed.
U
بچه دارد می رود بخواب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com