English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
trench knitfe U چاقوی مخصوص مبارزه دست بیقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hack knife U چاقوی مخصوص برش کامل
cut and thrust U کشمکش دست بیقه
scuffling U کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffles U کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffled U کشمکش کردن دست بیقه شدن با
scuffle U کشمکش کردن دست بیقه شدن با
pocketknife U چاقوی جیبی
pocket knives U چاقوی جیبی
flick-knife U چاقوی ضامندار
spud U چاقوی کوتاه
pocket knife U چاقوی جیبی
circular cutter head U چاقوی گرد
spuds U چاقوی کوتاه
the knife U چاقوی جراحی
three bladed knife U چاقوی سه تیغه
moon knife U چاقوی هلالی
pigsticker U چاقوی بزرگ
case knife U چاقوی بزرگ
flick-knives U چاقوی ضامندار
dissecting knife U چاقوی تشریح
drawknife U چاقوی دو دسته
bistoury U چاقوی کوچک جراحی
jack-knifing U چاقوی بزرگ جیبی
keratotome U چاقوی قرنیه شکافی
keratome U چاقوی قرینه شکافی
jack-knifed U چاقوی بزرگ جیبی
catling U چاقوی تشریح یاجراحی
jack-knife U چاقوی بزرگ جیبی
penknife U چاقوی کوچک جیبی
jack-knives U چاقوی بزرگ جیبی
case knife U چاقوی جلد دار
pruning knife U چاقوی شاخه زنی
drawingknife U چاقوی دوسردسته دار
moon knife U چاقوی پوست تراشی
jack-knifes U چاقوی بزرگ جیبی
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
penknives U چاقوی کوچک جیبی
drawshave U چاقوی دوسردسته دار
sheath knife U چاقوی غلاف دار
sheath knives U چاقوی غلاف دار
switchblade knife U چاقوی ضامن دار
clasp knife U چاقوی ضامن دار
scalpel U چاقوی کوچک جراحی
scalpels U چاقوی کالبد شکافی
scalpel U چاقوی کالبد شکافی
scalpels U چاقوی کوچک جراحی
jackknife U چاقوی بزرگ جیبی
lute U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lutes U گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil U روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
cultrated U بشکل چاقوی شاخه زنی
carving knife U چاقوی حکاکی یا گوشت بری
carving knives U چاقوی حکاکی یا گوشت بری
bolo U چاقوی بلند یک لبه قداره
cultrate U بشکل چاقوی شاخه زنی
typefaces U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typeface U مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics U کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
hook knife U چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
struggles U مبارزه
fight U مبارزه
struggling U مبارزه
fights U مبارزه
struggled U مبارزه
campaigned U مبارزه
kumite U مبارزه
bu U مبارزه
campaigns U مبارزه
campaigning U مبارزه
campaign U مبارزه
turn to U مبارزه
struggle U مبارزه
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
passives U مبارزه منفی
passive U مبارزه منفی
class struggle U مبارزه طبقهای
economic warfare U مبارزه اقتصادی
ippon kumite U مبارزه تک ضربهای
class struggle U مبارزه طبقاتی
combativeness U مبارزه طلبی
outdare U به مبارزه طلبیدن
press campaign U مبارزه مطبوعاتی
sambon kumite U مبارزه سه ضربهای
kyorougei U مبارزه تکواندو
jiya kumite U مبارزه ازاد
challengo U مبارزه کردن
jisen U مبارزه واقعی
kachi make U مبارزه تا مرگ
defies U به مبارزه طلبیدن
sensei U مبارزه مسابقهای
budo U روش مبارزه
brave U به مبارزه طلبیدن
braved U به مبارزه طلبیدن
battling U مبارزه ستیز
battles U مبارزه ستیز
battled U مبارزه ستیز
battle U مبارزه ستیز
braver U به مبارزه طلبیدن
braves U به مبارزه طلبیدن
bravest U به مبارزه طلبیدن
braving U به مبارزه طلبیدن
the campaign against terrorism U مبارزه با تروریسم
literacy campaign U مبارزه با بی سوادی
combat U مبارزه کردن
combated U مبارزه کردن
combating U مبارزه کردن
combats U مبارزه کردن
defied U به مبارزه طلبیدن
defy U به مبارزه طلبیدن
defying U به مبارزه طلبیدن
electioneering U مبارزه انتخاباتی
election campaign U مبارزه انتخاباتی
challengers U مبارزه طلب
to take up the gauntlet U مبارزه راپذیرفتن
challenger U مبارزه طلب
defiance U مبارزه طلبی
jousts U مبارزه کردن
jousting U مبارزه کردن
face down <idiom> U به مبارزه طلبیدن
jousted U مبارزه کردن
joust U مبارزه کردن
Anti – corruption campaign . U مبارزه با فساد
swordplay U مبارزه زور ازمایی
go dan kumite U مبارزه با ضربههای 5 تایی
sparring match U مبارزه تمرینی بوکس
gage U مبارزه طلبی گروگذاشتن
struggle for survival U مبارزه برای بقاء
fuku shiki kumite U بکارگیری کاتا در مبارزه
struggle for existence U مبارزه برای زندگی
championing U مبارزه دفاع کردن از
champion U مبارزه دفاع کردن از
tatemi U میدان مبارزه کاراته
champions U مبارزه دفاع کردن از
campaigns U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
campaigned U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
hajime U اغاز مبارزه کاراته
campaign U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
campaigning U لشکرکشی مبارزه انتخاباتی
challenge round U مبارزه با صاحب عنوان
championed U مبارزه دفاع کردن از
jia ippon kumite U مبارزه ازاد تک ضربهای
combatants U جنگی مبارزه طلب
to take up the glove U قبول مبارزه کردن
to take up the gauntlet U قبول مبارزه کردن
combatant U جنگی مبارزه طلب
embedded code U کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
pits U درگود مبارزه قرار دادن
pit U درگود مبارزه قرار دادن
conflict U ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicted U ناسازگار بودن مبارزه کردن
conflicts U ناسازگار بودن مبارزه کردن
campaign U رزم [نبرد] [مبارزه] [مسابقه]
to conduct [run] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را اجرا کردن
to launch [start] a campaign U مبارزه ای [مسابقه ای] را آغاز کردن
attention U شمشیرباز اماده برای مبارزه
throw down the gauntlet <idiom> U به مبارزه یا چیز دیگری طلبیدن
in a battle for world domination U مبارزه برای سلطه جهان
attentions U شمشیرباز اماده برای مبارزه
tiltyard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
power struggle U مبارزه برای صاحب مقام شدن
tilting yard U میدان مبارزه نیزه بازان و سوارکاران
rematch U مبارزه برای کسب عنوان قهرمانی
crusade [against somebody or something] U مبارزه [با کسی یا چیزی] [اصطلاح مجازی]
gantelope U باند برای دست دعوت به مبارزه
bushwhack U ادای کسی را در اوردن مبارزه کردن
The campaign was considered to have failed. U مبارزه [انتخاباتی] شکست خورده بحساب آورده شد.
press campaingn or stunt U مبارزه سیاسی بوسیله مقاله نویسی در روزنامه ها
dispersal airfield U فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
The [main] protagonists in the colonial struggle were Great Britain and France. U بریتانیا و فرانسه سردمداران [اصلی] در مبارزه مستعمراتی بودند.
jiujutsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
appel U پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
jiujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jujitsu U مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
third area conflict U جنگ در منطقهای غیر ازسرزمین دو طرف جنگ مبارزه در کشور سوم
To stay the course . U تا آخر ماندن ( به مسابقه و مبارزه وغیره تا آخر ادامه دادن )
fire fighting U عکس العمل نسبت به اتش دشمن مبارزه با اتش سوزی
aerospace projection operations U عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
oppugn U مبارزه کردن با دعوا کردن
struggles U تلاش کردن مبارزه کردن
struggling U تلاش کردن مبارزه کردن
struggled U تلاش کردن مبارزه کردن
struggle U تلاش کردن مبارزه کردن
levee en masse U عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
extra special U مخصوص
favorites U مخصوص
particulars U مخصوص
franchises U حق مخصوص
franchise U حق مخصوص
francs U حق مخصوص
franc U حق مخصوص
vest pocket U مخصوص
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com