Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (38 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
primming
U
چاشنی گذاری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
Other Matches
uncharged
U
چاشنی گذاری نشده
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
primer leak
U
نشد کردن چاشنی
safing
U
چاشنی برداری کردن
flavor
U
چاشنی مزه دار کردن
flavors
U
چاشنی مزه دار کردن
flavored
U
چاشنی مزه دار کردن
flavour
U
چاشنی مزه دار کردن
flavours
U
چاشنی مزه دار کردن
arm
U
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
pools
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pooled
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
pool
U
ائتلاف کردن سرمایه گذاری مشترک ومساوی کردن
load
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
loads
U
پر کردن تفنگ یا توپ فشنگ گذاری کردن
synthesizes
U
هم گذاری کردن
synthesized
U
هم گذاری کردن
synthesize
U
هم گذاری کردن
synthesises
U
هم گذاری کردن
synthesised
U
هم گذاری کردن
synthesising
U
هم گذاری کردن
synthesizing
U
هم گذاری کردن
christen
U
نام گذاری کردن
investing
U
سرمایه گذاری کردن
cost
U
قیمت گذاری کردن
loads
U
ذخیره گذاری کردن
loads
U
خرج گذاری کردن
invests
U
سرمایه گذاری کردن
punctuate
U
نقطه گذاری کردن
punctuated
U
نقطه گذاری کردن
paragraphs
U
فاصله گذاری کردن
paragraph
U
فاصله گذاری کردن
point
U
نقطه گذاری کردن
punctuates
U
نقطه گذاری کردن
to sow mines
U
مین گذاری کردن
fund
U
سرمایه گذاری کردن
funded
U
سرمایه گذاری کردن
load
U
خرج گذاری کردن
load
U
ذخیره گذاری کردن
christens
U
نام گذاری کردن
to lay the track
U
ریل گذاری کردن
punctuating
U
نقطه گذاری کردن
tracklaying
U
شنی گذاری کردن
paginate
U
صفحه گذاری کردن
deposit
U
سرمایه گذاری کردن
deposits
U
سرمایه گذاری کردن
mark
U
علامت گذاری کردن
christened
U
نام گذاری کردن
marks
U
علامت گذاری کردن
invest
U
سرمایه گذاری کردن
invested
U
سرمایه گذاری کردن
mining
U
مین گذاری کردن
charges
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
charge
U
خرج گذاری کردن شارژ کردن
residential investments
U
سرمایه گذاری مسکن سرمایه گذاری به شکل خانههای مسکونی
mark
U
نمره گذاری کردن علامت
crown
U
تاج گذاری کردن پوشاندن
crowns
U
تاج گذاری کردن پوشاندن
wattle
U
نرده گذاری کردن بستن
color codig
U
علامت گذاری کردن مهمات
point
U
نقطه گذاری کردن ممیز
page
U
صفحات را نمره گذاری کردن
overcapitalize
U
بیش از حد سرمایه گذاری کردن
marks
U
نمره گذاری کردن علامت
recapitalize
U
سرمایه گذاری مجدد کردن
loading
U
خرج گذاری کردن سلاح
pages
U
صفحات را نمره گذاری کردن
paged
U
صفحات را نمره گذاری کردن
to lodge a complaint
U
عرضحال گله گذاری تسلیم کردن
punctuates
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuating
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuated
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
punctuate
U
نشان گذاری کردن نقطه دار
discrete
U
الگوریتم کد گذاری و فشرده کردن تصاویر
acceleration principle
U
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
milestones
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
milestone
U
بامیل خود شمار نشان گذاری کردن
To put money into somethings.
U
درکاری پول ریختن (سرمایه گذاری کردن )
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
desired investment
U
سرمایه گذاری مطلوب سرمایه گذاری مورد نظر
overcapitalization
U
سرمایه گذاری بیش ازحد سرمایه گذاری افراطی
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
cooperative scorer
U
بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
tick mark
U
علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
misprision
U
گناه فرو گذاری از فاش کردن تبه کاری دیگران
to space out letters
[text]
U
فاصله گذاری
[بین حروف را بیشتر کردن]
[رایانه شناسی ]
[چاپ]
unintended investment
U
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
tetragraph
U
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
mines
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mined
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
mine
U
مین گذاری کردن عمل کردن به صورت مین
lured
U
چاشنی
ignitor
U
چاشنی
igniter
U
چاشنی
amorce
U
چاشنی
cap
U
چاشنی
detonator
U
چاشنی
lure
U
چاشنی
detonators
U
چاشنی
lures
U
چاشنی
luring
U
چاشنی
dressings
U
چاشنی
flavourings
U
چاشنی
dressing
U
چاشنی
flavouring
U
چاشنی
device
U
چاشنی
flavorings
U
چاشنی
stuffing
U
چاشنی
percussion caps
U
چاشنی
salmagundi
U
چاشنی
primer
U
چاشنی
safety fuze
U
چاشنی
primers
U
چاشنی
detonating charge
U
چاشنی
percussion cap
U
چاشنی
flavoring
U
چاشنی
destructor
U
چاشنی
devices
U
چاشنی
sauces
U
چاشنی
sauce
U
چاشنی
capsule
U
چاشنی
capsules
U
چاشنی
capped
U
چاشنی
fuze
U
چاشنی
seasoning
U
چاشنی
detonation cap
U
کلاهک چاشنی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
primes
U
چاشنی گذاشتن
adapter booster
U
چاشنی خوران
seasoner
U
چاشنی زننده
garnished
U
چاشنی زدن
igniter train
U
مجموعه چاشنی
ketchup
U
چاشنی غذا
destructor
U
چاشنی انفجاری
sauce
U
چاشنی زدن به
sauces
U
چاشنی زدن به
blasting cap
U
کلاهک چاشنی
garnish
U
چاشنی زدن
garnishes
U
چاشنی زدن
primed
U
چاشنی گذاشتن
relishing
U
چاشنی ذوق
spice
U
چاشنی غذا
spiced
U
چاشنی غذا
spices
U
چاشنی غذا
spicing
U
چاشنی غذا
ignition cap
U
کلاهک چاشنی
primer pouch
U
محفظه چاشنی
tutti frutti
U
چاشنی میوهدار
prime
U
چاشنی گذاشتن
relishes
U
چاشنی ذوق
garniture
U
تزیین چاشنی
relished
U
چاشنی ذوق
relish
U
چاشنی ذوق
primer seat
U
مقر چاشنی
detonation cord
U
فتیله چاشنی
defuses
U
چاشنی کشیدن
defused
U
چاشنی کشیدن
detonating cord
U
مدار چاشنی
cannon primer
U
چاشنی توپ
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
defuse
U
چاشنی کشیدن
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
igniting powder
U
خرج چاشنی
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
defusing
U
چاشنی کشیدن
public
U
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
adhesion agent
U
چاشنی چسب افزا
primer pouch
U
کیف یافانوسقه چاشنی
primer setback
U
عقب نشستن چاشنی
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
initiator
U
چاشنی مشتعل کننده
igniting primer
U
چاشنی مشتعل کننده
flavour
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnishes
U
چاشنی زدن به ارایش
condiment
U
چاشنی ادویه زدن
condiments
U
چاشنی ادویه زدن
sauce boat
U
فرف چاشنی خوری
flavor
U
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce-boat
U
فرف چاشنی خوری
flavors
U
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce-boats
U
فرف چاشنی خوری
flavored
U
چاشنی زدن به معطرکردن
activate
U
چاشنی مین را کشیدن
garnished
U
چاشنی زدن به ارایش
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
au naturel
U
ساده و بدون چاشنی
season
U
دوران چاشنی زدن
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
flavours
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnish
U
چاشنی زدن به ارایش
cannon primer
U
چاشنی خرج توپ
seasons
U
دوران چاشنی زدن
mine watching
U
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
coupling base
U
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com