Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
French dressing
U
چاشنی سالاد فرانسوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
salad dressing
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressings
U
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
to dress
[salad]
U
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
afcet
U
la Pour AssociationFrancaise etTechnique CybernetiqueEconomiqe سازمان حرفهای فرانسوی که هدف ان گرد هم اوردن دانشمندان فرانسوی در زمینههای مختلف کامپیوتری است
fuze
U
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
U
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
french dressing
U
سس سالاد
salad
U
سالاد
salads
U
سالاد
coleslaw
U
سالاد کلم
slaw
U
سالاد کلم
word salad
U
سالاد کلمات
acetarious
U
مربوط به سالاد
fruit salad
U
سالاد میوه
potato salad
U
سالاد سیب زمینی
acetarious
U
سبزیهای مخصوص سالاد
witloof
U
انواع کاسنی مخصوص سالاد
to dress a salad with mayonnaise
U
مزین کردن
[ترتیب دادن ]
سالاد با مایونز
salmagundi
U
سالاد پیاز داغ وتخم مرغ وماهی
macedoine
U
مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
fuzing
U
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
beansprout
U
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
beansprouts
U
جوانهی سویا و یا لوبیای مانگ که در سالاد و خوراکهای چینی به کار برده میشود
the french
U
فرانسوی ها
French
U
: فرانسوی
Gallic
U
فرانسوی
frenchwoman
U
زن فرانسوی
french chalk
U
گچ فرانسوی
gallican
U
فرانسوی
lycee
U
دبیرستان فرانسوی
Frenchmen
U
مرد فرانسوی
Frenchman
U
مرد فرانسوی
French
U
فرانسوی کردن
gallicism
U
فرانسوی مابی
hotel-Dieu
U
بیمارستان فرانسوی
frenchy
U
فرانسوی ماب
frenchification
U
فرانسوی شدن
huguenot
U
پروتستان فرانسوی
huguenot
U
فرانسوی پروتستان
houdan
U
مرغ کاکلی فرانسوی
french pastry
U
شیرینی اردینه فرانسوی
french onion soup
U
سوپ پیاز فرانسوی
french defence
U
دفاع فرانسوی شطرنج
gallomaniac
U
دیوانه فرانسوی مابی
frenchify
U
فرانسوی ماب شدن
French Order
U
سبک معماری فرانسوی
grisette
U
دختر کارگر فرانسوی
balking billiard
U
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
normal opening
U
گشایش نرمال یا فرانسوی
gallicize
U
فرانسوی ماب شدن
gallicize
U
فرانسوی ماب کردن
gallomania
U
جنون فرانسوی مابی
She is French on her fathers on her fathers side.
U
از طرف پدر فرانسوی است
split
U
وزنه برداری یکضرب فرانسوی
gallicism
U
اصطلاحات و لغات ویژه فرانسوی
blancmange
U
یک نوع کیک سفید فرانسوی
gaul
U
اهل کشور باستانی گل فرانسوی
gavotte
U
نوعی رقص سریع فرانسوی
chateau
U
شاتو
[کاخ یا قلعه فرانسوی]
gavote
U
نوعی رقص سریع فرانسوی
burn variation
U
واریاسیون برن در دفاع فرانسوی
winawer variation
U
واریاسیون ویناور در دفاع فرانسوی شطرنج
flaky pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
puff pastry
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
entac
U
موشک ضد تانک هدایت شونده فرانسوی
phyllo (pastry)
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
advance variation
U
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
Joyedevivre
U
لذت فراوان زندگی
[ریشه فرانسوی]
puff paste
U
خمیر پای فرانسوی
[غذا و آشپزخانه]
He was every inch a frenchman.
U
اویک فرانسوی تمام عیار بود
anderssen attack
U
حمله اندرسن در دفاع فرانسوی شطرنج
franco baenoni defence
U
دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
alekhine chatard attack
U
حمله الخین- شاتار در دفاع فرانسوی شطرنج
zouave
U
یکی از افراد پیاده نظام فرانسوی در الجزایر
milner bary gambit
U
گامبی میلنر- باری در دفاع فرانسوی شطرنج
anglo-chinois
U
[واژه فرانسوی برای چشم انداز باغ]
franco indian defence
U
دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
Liberty
U
[مجسمه زن نماد آزادی که توسط هنرمندان فرانسوی ساخته شد.]
By
[In]
comparison with the French, the British eat far less fish.
U
در مقایسه با فرانسوی ها، انگلیسی ها به مراتب کمتر ماهی می خورند.
Lous quatorze
U
[سبک فرانسوی معماری باروک و کلاسیک در زمان لوپی چهاردهم]
Aioli
U
[سسی فرانسوی تشکیل شده از روغن زیتون، تخم مرغ و سیر]
Lous quinze
U
[سبک فرانسوی تلفیق معماری روکوکو و نئوکلاسیک در زمان لوئی پانزدهم]
three cushion billiards
U
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
safety fuze
U
چاشنی
capsule
U
چاشنی
capsules
U
چاشنی
igniter
U
چاشنی
ignitor
U
چاشنی
detonating charge
U
چاشنی
destructor
U
چاشنی
flavourings
U
چاشنی
lure
U
چاشنی
lured
U
چاشنی
lures
U
چاشنی
luring
U
چاشنی
primer
U
چاشنی
fuze
U
چاشنی
primers
U
چاشنی
flavoring
U
چاشنی
flavorings
U
چاشنی
flavouring
U
چاشنی
stuffing
U
چاشنی
device
U
چاشنی
percussion caps
U
چاشنی
percussion cap
U
چاشنی
capped
U
چاشنی
cap
U
چاشنی
dressings
U
چاشنی
dressing
U
چاشنی
detonator
U
چاشنی
detonators
U
چاشنی
devices
U
چاشنی
seasoning
U
چاشنی
salmagundi
U
چاشنی
amorce
U
چاشنی
sauces
U
چاشنی
sauce
U
چاشنی
ignition cap
U
کلاهک چاشنی
primer seat
U
مقر چاشنی
igniter train
U
مجموعه چاشنی
igniting powder
U
خرج چاشنی
defusing
U
چاشنی کشیدن
defuse
U
چاشنی کشیدن
defuses
U
چاشنی کشیدن
defused
U
چاشنی کشیدن
seasoner
U
چاشنی زننده
tutti frutti
U
چاشنی میوهدار
primer pouch
U
محفظه چاشنی
garniture
U
تزیین چاشنی
percussion cap
U
چاشنی ضربتی
detonating cord
U
مدار چاشنی
destructor
U
چاشنی انفجاری
garnish
U
چاشنی زدن
percussion caps
U
چاشنی ضربتی
garnished
U
چاشنی زدن
garnishes
U
چاشنی زدن
ketchup
U
چاشنی غذا
cannon primer
U
چاشنی توپ
blasting cap
U
کلاهک چاشنی
spice
U
چاشنی غذا
spiced
U
چاشنی غذا
spices
U
چاشنی غذا
adapter booster
U
چاشنی خوران
spicing
U
چاشنی غذا
sauces
U
چاشنی زدن به
sauce
U
چاشنی زدن به
detonation cap
U
کلاهک چاشنی
relishes
U
چاشنی ذوق
flash fuze
U
چاشنی الکتریکی
relished
U
چاشنی ذوق
relish
U
چاشنی ذوق
primes
U
چاشنی گذاشتن
primed
U
چاشنی گذاشتن
prime
U
چاشنی گذاشتن
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
detonation cord
U
فتیله چاشنی
relishing
U
چاشنی ذوق
physiocrats
U
اقتصاددانان فرانسوی قرن هیجده که معتقد بودند زمین و طبیعت یگانه منبع ثروت است
flavors
U
چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat
U
فرف چاشنی خوری
sauce-boat
U
فرف چاشنی خوری
chutney
U
یکنوع چاشنی غذا
garnishes
U
چاشنی زدن به ارایش
seasons
U
دوران چاشنی زدن
condiment
U
چاشنی ادویه زدن
flavored
U
چاشنی زدن به معطرکردن
seasoned
U
دوران چاشنی زدن
activate
U
چاشنی مین را کشیدن
flavour
U
چاشنی زدن به معطرکردن
flavours
U
چاشنی زدن به معطرکردن
garnish
U
چاشنی زدن به ارایش
season
U
دوران چاشنی زدن
garnished
U
چاشنی زدن به ارایش
condiments
U
چاشنی ادویه زدن
sauce-boats
U
فرف چاشنی خوری
initiator
U
چاشنی مشتعل کننده
cannon primer
U
چاشنی خرج توپ
primer pouch
U
کیف یافانوسقه چاشنی
primer leak
U
نشد کردن چاشنی
primer leak
U
خروج گازاز ته چاشنی
igniting primer
U
چاشنی مشتعل کننده
precussion detonator
U
چاشنی ضربتی یا دنگی
melinite
U
مخصوص تهیه چاشنی
flavor
U
چاشنی زدن به معطرکردن
primming
U
چاشنی گذاری کردن
safing
U
چاشنی برداری کردن
primer setback
U
عقب نشستن چاشنی
au naturel
U
ساده و بدون چاشنی
adhesion agent
U
چاشنی چسب افزا
uncharged
U
چاشنی گذاری نشده
initiator
U
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
flavor
U
چاشنی مزه دار کردن
flavored
U
چاشنی مزه دار کردن
gamey
U
چاشنی زده افتضاح اور
firing mechanism
U
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
hung striker
U
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
gamy
U
چاشنی زده افتضاح اور
electric squib
U
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
squib
U
چاشنی خرج راکتهای دریایی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com