English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
electric primer U چاشنی الکتریکی
flash fuze U چاشنی الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
electric squib U نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
Other Matches
fuze U ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
flash tube U لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture U خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
electrostatic U ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU U مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
fuzing U چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
electrical and otherwise U الکتریکی و غیر الکتریکی
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
device U چاشنی
percussion caps U چاشنی
amorce U چاشنی
ignitor U چاشنی
capsule U چاشنی
percussion cap U چاشنی
devices U چاشنی
seasoning U چاشنی
igniter U چاشنی
flavourings U چاشنی
detonating charge U چاشنی
destructor U چاشنی
primer U چاشنی
primers U چاشنی
flavoring U چاشنی
flavorings U چاشنی
flavouring U چاشنی
fuze U چاشنی
salmagundi U چاشنی
detonators U چاشنی
sauces U چاشنی
dressing U چاشنی
stuffing U چاشنی
lures U چاشنی
lured U چاشنی
lure U چاشنی
detonator U چاشنی
sauce U چاشنی
cap U چاشنی
capsules U چاشنی
safety fuze U چاشنی
luring U چاشنی
dressings U چاشنی
capped U چاشنی
tutti frutti U چاشنی میوهدار
garnish U چاشنی زدن
destructor U چاشنی انفجاری
ketchup U چاشنی غذا
sauces U چاشنی زدن به
detonation cap U کلاهک چاشنی
garnishes U چاشنی زدن
detonation cord U فتیله چاشنی
detonating cord U مدار چاشنی
spiced U چاشنی غذا
spice U چاشنی غذا
defuse U چاشنی کشیدن
spices U چاشنی غذا
spicing U چاشنی غذا
defusing U چاشنی کشیدن
defuses U چاشنی کشیدن
garnished U چاشنی زدن
relish U چاشنی ذوق
percussion cap U چاشنی ضربتی
percussion caps U چاشنی ضربتی
igniting powder U خرج چاشنی
igniter train U مجموعه چاشنی
adapter booster U چاشنی خوران
relishing U چاشنی ذوق
relishes U چاشنی ذوق
relished U چاشنی ذوق
primer pouch U محفظه چاشنی
sauce U چاشنی زدن به
blasting cap U کلاهک چاشنی
cannon primer U چاشنی توپ
ignition cap U کلاهک چاشنی
garniture U تزیین چاشنی
defused U چاشنی کشیدن
primer seat U مقر چاشنی
seasoner U چاشنی زننده
primes U چاشنی گذاشتن
primed U چاشنی گذاشتن
prime U چاشنی گذاشتن
precussion detonator U چاشنی ضربتی یا دنگی
French dressing U چاشنی سالاد فرانسوی
flavored U چاشنی زدن به معطرکردن
igniting primer U چاشنی مشتعل کننده
flavors U چاشنی زدن به معطرکردن
sauce boat U فرف چاشنی خوری
sauce-boat U فرف چاشنی خوری
sauce-boats U فرف چاشنی خوری
season U دوران چاشنی زدن
initiator U چاشنی مشتعل کننده
condiments U چاشنی ادویه زدن
condiment U چاشنی ادویه زدن
flavor U چاشنی زدن به معطرکردن
activate U چاشنی مین را کشیدن
primer leak U نشد کردن چاشنی
primer leak U خروج گازاز ته چاشنی
seasoned U دوران چاشنی زدن
au naturel U ساده و بدون چاشنی
primer pouch U کیف یافانوسقه چاشنی
uncharged U چاشنی گذاری نشده
primer setback U عقب نشستن چاشنی
chutney U یکنوع چاشنی غذا
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
primming U چاشنی گذاری کردن
flavour U چاشنی زدن به معطرکردن
adhesion agent U چاشنی چسب افزا
safing U چاشنی برداری کردن
flavours U چاشنی زدن به معطرکردن
garnishes U چاشنی زدن به ارایش
cannon primer U چاشنی خرج توپ
garnished U چاشنی زدن به ارایش
seasons U دوران چاشنی زدن
garnish U چاشنی زدن به ارایش
gas electric generating set U مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
coupling base U اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
flavored U چاشنی مزه دار کردن
salad dressings U چاشنی وادویه مخصوص سالاد
hung striker U ضارب چاشنی معیوب نارنجک
salad dressing U چاشنی وادویه مخصوص سالاد
hung striker U چاشنی عمل نکرده نارنجک
gamey U چاشنی زده افتضاح اور
flavor U چاشنی مزه دار کردن
squibs U چاشنی خرج راکتهای دریایی
initiator U چاشنی اولیه خرج ابتدایی
squib U چاشنی خرج راکتهای دریایی
flavors U چاشنی مزه دار کردن
flavour U چاشنی مزه دار کردن
flavours U چاشنی مزه دار کردن
gamy U چاشنی زده افتضاح اور
firing mechanism U چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
cock U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
to dress [salad] U چاشنی زدن [آرایش دادن ] [سالاد]
squib U یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs U یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
cocking U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocks U چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
mayonnaise U نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
arm U مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base U وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
activated U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
soy U سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activates U به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
electric U الکتریکی
electrotechnical U الکتریکی
electrical U الکتریکی
delayed contact U چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
dormant U عامل تاخیری مین دریایی چاشنی تاخیری
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
electrical conductivity U رسانندگی الکتریکی
electrical prospecting U کاوش الکتریکی
electrical transcription U ضبط الکتریکی
electrical conductivity U هدایت الکتریکی
electrical model U مدل الکتریکی
electrical interface U تداخل الکتریکی
electrical insulator U عایق الکتریکی
electrical resistivity U مقاومت الکتریکی
electrical schematic U نمودار الکتریکی
electromigration U مهاجرت الکتریکی
electromotor U محرک الکتریکی
electromotor U موتور الکتریکی
electroplating U ابکاری الکتریکی
electrical U سیستم الکتریکی
electron bombbardment U بمباران الکتریکی
electropathy U مداوای الکتریکی
electrovalency U فرفیت الکتریکی
electromagnet U اهنربای الکتریکی
electrolytic iron U اهن الکتریکی
electrolytic capacitor U خازن الکتریکی
electrise U الکتریکی کردن
hot seat U صندلی الکتریکی
electro erosion U فرسایش الکتریکی
spark erossion U فرسایش الکتریکی
electric shocks U شوک الکتریکی
electric shock U شوک الکتریکی
electrovalence U فرفیت الکتریکی
electric contact U کنتاکت الکتریکی
galvano cautery U داغ الکتریکی
dielectric strength U پایدار دی الکتریکی
dielectric stress U بار دی الکتریکی
dielectric strain U بار دی الکتریکی
dielectric power U قدرت دی الکتریکی
dielectric polarization U قطبش دی الکتریکی
electric machine U ماشین الکتریکی
electric potential U پتانسیل الکتریکی
electric resistance U مقاومت الکتریکی
electric drive U محرکه الکتریکی
electric energy U انرژی الکتریکی
electric discharge U تخلیه الکتریکی
electric coupling U پیوست الکتریکی
electric constant U ثابت الکتریکی
electric connection U اتصال الکتریکی
electric component U قطعه الکتریکی
electric clock U ساعت الکتریکی
electric control U کنترل الکتریکی
electric charge U بار الکتریکی
electric bulb U لامپ الکتریکی
electric break down U شکست الکتریکی
electric brake U ترمز الکتریکی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com