Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
reconfiguration
U
پیکر بندی دوباره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
absolute configuration
U
پیکر بندی مطلق
config.sys
U
در DOS و 2/OS یک فایل متن اسکی که شامل فرمانهای پیکر بندی است
resort
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorts
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
resorted
U
رفت و امد مکرر دوباره دسته بندی کردن متشبث شدن به
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
driver
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
drivers
U
یک سری دستورالعمل که کامپیوتر از انها پیروی میکند تا اطلاعات را برای انتقال به دستگاه جانبی خاص یابازیابی از ان دوباره قالب بندی کند
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
figures
U
پیکر
figure
U
پیکر
gemini
U
دو پیکر
digits
U
پیکر
the twins
U
دو پیکر
digit
U
پیکر
effigy
U
پیکر
likenesses
U
پیکر
likeness
U
پیکر
images
U
پیکر
image
U
پیکر
constellations
U
پیکر
the twin brothers
U
دو پیکر
constellation
U
پیکر
arabic notation
U
پیکر
effigies
U
پیکر
configurational isomers
U
هم پیکر
figuring
U
پیکر
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
icon
U
پیکر تصویر
icons
U
پیکر تصویر
gigantic
U
غول پیکر
titans
U
غول پیکر
ikons
U
پیکر تصویر
monstrous
U
غول پیکر
waxwork
U
پیکر مومی
waxworks
U
پیکر مومی
titaness
U
زن غول پیکر
figurines
U
پیکر کوچک
figurine
U
پیکر کوچک
sculptress
U
پیکر تراش
titan
U
غول پیکر
gargantua
U
غول پیکر
cora
U
[ستون پیکر زن]
immane
U
غول پیکر
statues
U
پیکر سازی
portrayer
U
پیکر نگار
half length
U
نیم پیکر
statue
U
پیکر سازی
portraitist
U
پیکر نگار
iconography
U
پیکر نگار
pictorial art
U
پیکر نگاری
statues
U
هیکل پیکر
iconology
U
پیکر شناسی
statue
U
هیکل پیکر
sculptors
U
پیکر تراش
sculptor
U
پیکر تراش
giants
U
ادم غول پیکر
castors
U
ستاره اول دو پیکر
castor
U
ستاره اول دو پیکر
paul bunyan
U
ادم غول پیکر
casters
U
ستاره اول دو پیکر
figure head
پیکر جلو کشتی
portraiture
U
پیکر نگاری تعریف
giant
U
ادم غول پیکر
giant corporation
U
شرکت غول پیکر
caster
U
ستاره اول دو پیکر
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
warlock
U
زن جادو گر و ساحر غول پیکر
gargantuan
U
غول پیکر عظیم الجثه
sculptures
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
paintress
U
زن پیکر نگاریا رنگ کار
sculpture in miniature
U
پیکر تراشی کوچک اندام
sculpture
U
پیکر تراشی سنگتراشی کردن
hermes
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
herm
U
هرمس
[تندیس سنگی چار پیکر]
evaluation rating
U
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
pastellist
U
پیکر نگاری که با مداد رنگی کار میکند
antic
U
[ستون زن پیکر یا دیگر انسان ها با شکل نامتجانس]
word warp
U
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
ratings
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
carpet classification
U
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
rating
U
طبقه بندی کردن درجه بندی
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
telescopic
U
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
U
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
U
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
lineaments
U
طرح بندی صورت بندی
lineament
U
طرح بندی صورت بندی
classification
U
طبقه بندی رده بندی
wording
U
جمله بندی کلمه بندی
laggin
U
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classifications
U
طبقه بندی رده بندی
regrade
U
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
U
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
ground section
U
بدنه و پیکر اصلی فرش
[که از در هم رفتگی نخ های تار و پود بدست می آید و اسکلت فرش را بوجود می آورد.]
security classification
U
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
U
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
black designation
U
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
transparently
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparent
U
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
grade
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
U
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups
U
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
U
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
on more
U
دوباره
bis
U
دوباره
de novo
U
دوباره
revet
U
دوباره
afresh
U
دوباره
anew
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
again
U
دوباره
army class manager activity
U
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classification
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
U
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
classifications
U
طبقه بندی کردن طبقه بندی
reworks
U
دوباره ورزیدن
rework
U
دوباره ورزیدن
restart
U
شروع دوباره
retakes
U
دوباره گرفتن
reworking
U
دوباره ورزیدن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
reworked
U
دوباره ورزیدن
rewake
U
دوباره برانگیختن
retaking
U
دوباره گرفتن
resurge
U
دوباره برخاستن
revest
U
دوباره گماشتن
replenished
U
دوباره پر کردن
rewriter
U
دوباره نویس
retransmit
U
دوباره فرستادن
second check
U
بررسی دوباره
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
refloats
U
دوباره به اب انداختن
reinstate
U
دوباره گماشتن
reinstated
U
دوباره گماشتن
reinstates
U
دوباره گماشتن
reinstating
U
دوباره گماشتن
rally
U
دوباره بکارانداختن
rallies
U
دوباره بکارانداختن
rallied
U
دوباره بکارانداختن
to come again
U
دوباره امدن
readjusts
U
دوباره تعدیل
readjusting
U
دوباره تعدیل
twice born
U
دوباره زاد
reassembling
U
دوباره سوارکردن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
readjusted
U
دوباره تعدیل
readjust
U
دوباره تعدیل
refill
U
دوباره پرکردن
refreshingly
U
دوباره سازی
refreshing
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
repeats
U
دوباره ساختن
reconstruction
U
دوباره سازی
repeats
U
دوباره گفتن
repeat
U
دوباره ساختن
repeat
U
دوباره گفتن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com