English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
follow U پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
followed U پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
follows U پیچ دادن به بالای گوی بیلیاردکه گوی اصلی به دنبال گوی هدف می رود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hold U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds U گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
choke bore U روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
deck house U اتاقهای بالای عرشه اصلی کشتی
main topmast U دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
ascender U مسیر یک حرف که بالای خط اصلی حروف چاپی قرار دارد.
practise or tice U دنبال کردن مشق دادن
fail U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails U سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
superimposes U قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimposing U قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
superimpose U قرار دادن چیزی در بالای چیز دیگر
follow shot U ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
clicking U فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
sight window U بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
in off U به کیسه انداختن گوی بیلیاردکه باعث کاستن امتیاز میشود
overhead clearance U حاشیه امنیت بالای سر فاصله بالای سر
pursued U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursues U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursue U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
pursuing U تعاقب کردن تحت تعقیب قانونی قرار دادن دنبال کردن
overhead cover U پوشش بالای سر روپوش بالای سر
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
crest clearing U محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
cls U در -MS DOS دستور سیستم به معنای پاک کردن صفحه نمایش و قرار دادن نشانه گر در بالای صفحه گوشه سمت چپ
to in.apricipal in one's mind U اصلی رادرخاطر کسی جای دادن
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
source U نرم افزارای که به کاربر امکان تغییر دادن , حذف و افزودن دستورات در فایل اصلی برنامه میدهد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
box beam wing U نوعی ساختمان بال با محورطولی اصلی و دیوارهایی برای شکل دادن و استحکام بال
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
pickup artist U زن دنبال کن
rear U دنبال
pick-up artist U زن دنبال کن
rears U دنبال
player [American E] U زن دنبال کن
reared U دنبال
pope's nose U دنبال چه
rearing U دنبال
parsmip nose U دنبال چه
attachment U دنبال
in the wake of U در دنبال
pursuit U دنبال
dangler U دنبال رو
pursuits U دنبال
philanderer U زن دنبال کن
philanderers U زن دنبال کن
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
tracked U دنبال کردن
tracks U دنبال کردن
chase U دنبال کردن
reopens U دنبال کردن
dog U دنبال کردن
reopening U دنبال کردن
What are you looking for ? U دنبال چی؟ می گردی ؟
reopened U دنبال کردن
reopen U دنبال کردن
to give chase U دنبال کردن
pursue U دنبال کردن
track U دنبال کردن
dogging U دنبال کردن
roil U دنبال هم دویدن
chasing U دنبال کردن
dogs U دنبال کردن
chases U دنبال کردن
tandom connection U اتصال دنبال هم
chased U دنبال کردن
continue U دنبال کردن
continues U دنبال کردن
pursuant U دنبال کننده
chaser U دنبال کننده
traced U دنبال کردن
trace U دنبال کردن
give chase U دنبال کردن
tracker U دنبال کننده
trackers U دنبال کننده
He is looking for trouble. U دنبال شر می گردد
courses U :دنبال کردن
graph follower U دنبال گر گراف
pursued U دنبال کردن
pursues U دنبال کردن
pursuing U دنبال کردن
chasers U دنبال کننده
continuator U دنبال کننده
course U :دنبال کردن
traces U دنبال کردن
coursed U :دنبال کردن
source U در عمل کشیدن و قرار دادن , شی اصلی شی ای است که انتخاب شده است و پس کشیده شده است
tagger U تنکه دنبال کننده
dog U مثل سگ دنبال کردن
phliander U دنبال زنی افتادن
run close U سخت دنبال کردن
dogging U مثل سگ دنبال کردن
to follow ones nose U دنبال قسمت خودرفتن
careerism U دنبال کردن شغل
ask for trouble <idiom> U دنبال دردسر گشتن
to run on chapters U فصل ها را دنبال هم انداختن
dogs U مثل سگ دنبال کردن
hunt down U دنبال کردن و گرفتن
follow the ball U دنبال توپ فرستادن
to pursue a plan U نقشهای را دنبال کردن
To be on someone trail. To trace someone. U رد کسی را دنبال کردن
attends U از دنبال امدن منتظرشدن
stick with <idiom> U دنبال کردن کاری
attending U از دنبال امدن منتظرشدن
attend U از دنبال امدن منتظرشدن
tow U دنبال خود کشیدن
let sleeping dogs lie <idiom> [دنبال دردسر نگرد]
To follow up (trace) a matter (case). U موضوعی را دنبال کردن
tows U دنبال خود کشیدن
pound the pavement <idiom> U دنبال کار گشتن
look (someone) up <idiom> U به دنبال کسی گشتن
follow in one's footsteps (tracks) <idiom> U دنبال روی دیگری
hitch one's wagon to a star <idiom> U دنبال هدف رفتن
One must let sleeping dogs lie. U دنبال شر نباید رفت
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
to run any one hard U کسیرا سخت دنبال کردن
tracks U دنبال کردن یک مسیر به درستی
fool's errands U فرستادن دنبال نخود سیاه
fool's errand U فرستادن دنبال نخود سیاه
follow out U اخذ نتیجه دنبال کردن
track U دنبال کردن یک مسیر به درستی
philander U زن بازی کردن دنبال زن افتادن
to pursue pleasure U دنبال خوش گذرانی رفتن
tracked U دنبال کردن یک مسیر به درستی
to hang on the rear U برای حمله دنبال کردن
I sent him on an errand. U اورا دنبال یک کاری فرستادم
sink one's teeth into <idiom> U با جدیت دنبال کاری رفتن
pursuit of happiness U به دنبال رضایت خاطر [خرسندی]
To go about ones business. U دنبال کار خود رفتن
I'll look into the matter. U من موضوع را دنبال خواهم کرد.
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
look (something) up <idiom> U به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن
at the top of U در بالای
over- U بالای سر
over- U بالای
above U بالای سر
above U بالای
into the bargain U بالای ان
atop of U در بالای
over U بالای
over U بالای سر
atop of U بالای
upped U بالای
up U بالای
overhead U در بالای سر
outreach U بالای سر
overhead U بالای سر
oer U بالای
upping U بالای
rungs U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
career women U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
run-down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
run down U تااخرین نفس دنبال کردن مندرس
reoccupy U دنبال کردن دوباره بدست اوردن
the police are on his track U مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
backing up the wrong tree <idiom> U [دنبال چیزی در جای اشتباهی گشتن]
career woman U زنی که حرفهی بخصوصی را دنبال میکند
We are hunting for a vacant flat. U دربدر دنبال آپارتمان خالی می گردیم
to keep at some work U د رکاری پافشاری کردن دنبال کاریراگرفتن
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
The dinner will be followed by a concert. U به دنبال شام کنسرتی اجرا می شود.
entrain U اهسته دنبال کسی رفتن بقطار
knap U بالای تپه
over the horizon U بالای افق
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com