Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
windage
U
پیچ خوردگی حرکت دادن دستگاه درجه درسمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
traverse
U
حرکت درسمت
traversed
U
حرکت درسمت
traverses
U
حرکت درسمت
traversing
U
حرکت درسمت
crossing target
U
هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
sighting bar
U
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
drags
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
U
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
U
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
sighting leaf
U
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
skulls
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull
U
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
windage scale
U
مقیاس تصحیح سمت دستگاه درجه
elevations
U
حرکت در ارتفاع زاویه درجه
elevation
U
حرکت در ارتفاع زاویه درجه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
ring and bead sight
U
دستگاه نشانه روی که دارای شکاف درجه حلقوی و مگسک میباشد
elevating mechanism
U
دستگاه حرکت ارتفاع
elevating mechanism
U
دستگاه حرکت در ارتفاع
hair crack
U
شکاف خوردگی ترک خوردگی
stroboscope
U
دستگاه حرکت نما استروبوسکوپ
drags
U
عمل حرکت دستگاه OUSE
dragged
U
عمل حرکت دستگاه OUSE
direction indicator
U
دستگاه نشاندهنده جهت حرکت
drag
U
عمل حرکت دستگاه OUSE
barometric altimeter reversionary
U
دستگاه ضد حرکت عقربه ارتفاع سنج
dash pot
U
دستگاه کند کننده حرکت میراگر
course recorder
U
دستگاه ثبت کننده مسیر حرکت
brevet
U
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
promotes
U
ترفیع دادن درجه دادن
promoted
U
ترفیع دادن درجه دادن
promote
U
ترفیع دادن درجه دادن
promoting
U
ترفیع دادن درجه دادن
shifting
U
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله
graduate
U
درجه دادن
graduates
U
درجه دادن
graduating
U
درجه دادن
power traverse
U
مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
doctored
U
درجه دکتری دادن به
doctor
U
درجه دکتری دادن به
berated
U
تخفیف درجه دادن
berating
U
تخفیف درجه دادن
berates
U
تخفیف درجه دادن
doctoring
U
درجه دکتری دادن به
doctors
U
درجه دکتری دادن به
berate
U
تخفیف درجه دادن
jackknifing
[with trailer or semi-trailer]
U
تا شدن
[به ۹۰ درجه و بیشتر ]
کامیون در حال حرکت
[با تریلر یا تریلر مسقف]
to upgrade somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
to promote somebody
U
به کسی در شغلی درجه دادن
sinisteral
U
واقع درسمت چپ
righted
U
درسمت راست
on the sunny side .
U
درسمت آفتاب رو
righting
U
درسمت راست
right
U
درسمت راست
rank
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranked
U
درجه دادن دسته بندی کردن
ranks
U
درجه دادن دسته بندی کردن
turn table
U
سینی گردش درسمت
bears
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
dead ahead
U
درست درسمت سینه ناو
bear
U
درسمت قرار گرفتن در سمت
highest
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
high
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
highs
U
دادن درجه دقت بالا یا داشتن مشخصات زیاد
maximize
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizes
U
به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
moved
U
حرکت دادن
move
U
حرکت دادن
shift
U
حرکت دادن
shifts
U
حرکت دادن
shifted
U
حرکت دادن
stir up
<idiom>
U
حرکت دادن
movement
U
حرکت دادن
moves
U
حرکت دادن
scurry
U
بسرعت حرکت دادن
moom umjigigi
U
حرکت دادن بدن
propels
U
بردن حرکت دادن
propel
U
بردن حرکت دادن
courses
U
بسرعت حرکت دادن
scurried
U
بسرعت حرکت دادن
coursed
U
بسرعت حرکت دادن
scurrying
U
بسرعت حرکت دادن
moveable
U
قابل حرکت دادن
route
U
فرمان حرکت دادن
scurries
U
بسرعت حرکت دادن
interrupt
U
حرکت دادن وقفه
interrupting
U
حرکت دادن وقفه
propelled
U
بردن حرکت دادن
course
U
بسرعت حرکت دادن
interrupts
U
حرکت دادن وقفه
routes
U
فرمان حرکت دادن
leeboard
U
ورق فلزی یاتخته واقع درسمت باد پناه قایق
distortions
U
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
distortion
U
تق تق صدا دادن وزوز کردن دستگاه
traverse
U
حرکت دادن لوله در سمت
stirs
U
حرکت دادن بهم زدن
advance
U
حرکت دادن چیزی به جلو
traversing
U
حرکت دادن لوله در سمت
air movements
U
حرکت دادن ازراه هوا
whiff
U
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
traverses
U
حرکت دادن لوله در سمت
commercial water movement
U
حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
traversed
U
حرکت دادن لوله در سمت
maneuver
U
حرکت دادن یاحرکت کردن
stirrings
U
حرکت دادن بهم زدن
stir
U
حرکت دادن بهم زدن
stirred
U
حرکت دادن بهم زدن
advancing
U
حرکت دادن چیزی به جلو
advances
U
حرکت دادن چیزی به جلو
v ring
U
تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
yawed
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
slew
U
حرکت دادن کاغذ از میان یک چاپگر
scull
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
roused
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
rouse
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
paper
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
papers
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
yaw
U
پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
papering
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
sculled
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
rouses
U
از خواب بیدار شدن حرکت دادن
give free rein to
<idiom>
U
اجازه حرکت یا انجام کاری را دادن
papered
U
روش حرکت دادن کاغذ به جلو
sculls
U
حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
beam attack
U
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
man handle
U
با نیروی انسان حرکت دادن بدرفتاری کردن
DFD
U
نمودار نشان دادن حرکت داده در سیستم
carried
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carries
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carrying
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
carry
U
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر
stepped motor
U
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
clicking
U
فشار دادن دکمه بالای دستگاه ماوس paste and cut
move on
U
ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
trap
U
سد کردن حرکت دادن هدفها در مقابل تیرانداز دام
cursor tracking
U
حرکت دادن مکان نما روی یک صفحه نمایش
byte
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
bytes
U
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
joysticks
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
joystick
U
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر
elevation indicator
U
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
shoulder patch
U
درجه روی بازوی درجه داران
gluteus
U
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
friction feed
U
مکانیزم چاپگر که در آن کاغذ با قرار دادن آن بین دوچرخ حرکت میکند
mechanical mouse
U
وسیله چاپ که با حرکت دادن آن روی سطح صاف ایجاد میشود
indent
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
blank
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
indenting
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
passed
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
blankest
U
حرکت دادن قایق بطوریکه مانع وزیدن بادروی بادبان سمت باد شود
hanger
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
indents
U
شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
CDs
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers
U
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
CD
U
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passes
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
pass
U
عمل حرکت دادن تمام طول نوار مغناطیسی روی نوکهای خواندن /نوشتن
polar motion
U
وسیله نشان دادن حرکات قطعات یا مایعات سیال بااستفاده از انرژی مغناطیسی حرکت قطبی
third-class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation
U
درجه ارتفاع درجه بلندی
third class
U
درجه سوم بلیط درجه 3
puck
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
pucks
U
یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
pressure breathing
U
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
pan-
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pan
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
pans
U
حرکت دادن ملایم پنجره دید به صورت افقی در تصویری که آن قدر بزرگ است که به یکباره قابل نمایش نیست . 2-
gyro
U
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
corrosion
U
خوردگی
corrsion
U
خوردگی
chafing
U
خوردگی
chafes
U
خوردگی
chafe
U
خوردگی
erosion
U
خوردگی
wear
U
خوردگی
abrasions
U
خوردگی
erosion-corrosion
U
خوردگی
abrasion
U
خوردگی
wears
U
خوردگی
push
U
فشردن چیزی یا حرکت دادن چیزی با اعمال فشار روی آن
sculls
U
قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com