Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
localized bond
U
پیوند مستقر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hydrogen bonding
U
پیوند هیدروژنی
[ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن]
[در رنگرزی]
puts
U
مستقر
resident
U
مستقر
based
U
مستقر
established right
U
حق مستقر
putting
U
مستقر
put
U
مستقر
deep seated
U
مستقر
established
U
مستقر
residents
U
مستقر
reside
U
مستقر بودن
resided
U
مستقر بودن
resides
U
مستقر بودن
occupiers
U
مستقر مستاجر
plant
U
مستقر کردن
plants
U
مستقر کردن
positioner
U
مستقر کننده
plant oneself
U
مستقر شدن
occupier
U
مستقر مستاجر
stabile
U
مستقر وپایدار
determinate
U
مستقر شده
deployed
<adj.>
<past-p.>
U
مستقر شده
inserted
<adj.>
<past-p.>
U
مستقر شده
inposition
U
مستقر در موضع
fixes
U
مستقر شدن
fix
U
مستقر شدن
installed
<adj.>
<past-p.>
U
مستقر شده
applied
<adj.>
<past-p.>
U
مستقر شده
dynamically
U
نیروی مستقر
dynamic
U
نیروی مستقر
appointed
<adj.>
<past-p.>
U
مستقر شده
delocalized electron
U
الکترون غیر مستقر
conus armies
U
ارتشهای مستقر در قاره امریکا
site
U
قرار داشتن مستقر بودن
guides post
U
نفر هادی مستقر شوید
sites
U
قرار داشتن مستقر بودن
avouch
U
تضمین کردن مستقر ساختن
army in the field
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
theater army
U
ارتش مستقر در صحنه عملیات
sited
U
قرار داشتن مستقر بودن
bottom mine
U
مینی که در کف دریا مستقر میشودمین کفهای
settles
U
مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
emplacement
U
پایگاه مستقر کردن کار گذاشتن
deployed
U
مستقر گسترش یافته در روی زمین
locating
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locate
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
located
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
locates
U
مستقر ساختن مکان یابی کردن
settle
U
مستقر شدن یامستقر کردن استقرار
emplace
U
جا گذاشتن موضع گرفتن مستقر کردن یاشدن
zmarker beacon
U
نوعی برج کنترل هوایی مستقر در میدان تیر پدافندهوایی
staged crews
U
پرسنل هوایی یا دریایی مستقر درپایگاههای مسیر ناو یاهواپیما
grafting
U
پیوند
bonding
U
پیوند
strapping
U
پیوند
merging
U
پیوند
linkages
U
پیوند
bond
U
پیوند
linkage
U
پیوند
nexus
U
پیوند
graft
U
پیوند
ligaments
U
پیوند
graftage
U
پیوند
connection
U
پیوند
link
U
پیوند
slurs
U
پیوند
slurring
U
پیوند
slurred
U
پیوند
colligation
U
پیوند
consociation
U
پیوند
grafter
U
پیوند زن
connexions
U
پیوند
syntheses
U
پیوند
ligament
U
پیوند
ligature
U
خط پیوند
relation
U
پیوند
inosculation
U
رگ پیوند
anastomosis
U
پیوند
synthesis
U
پیوند
inosculation
U
پیوند رگ ها
imping
U
پیوند
connexion
U
پیوند
transplantation
U
پیوند
hyphens
U
پیوند
grafts
U
پیوند
grafted
U
پیوند
associate
U
هم پیوند
unrelated
U
بی پیوند
associates
U
هم پیوند
associating
U
هم پیوند
hyphen
U
پیوند
zonule
U
پیوند
associated
U
هم پیوند
slur
U
پیوند
target system
U
سیستم هدفهای میدان تیر سری هدفهای مستقر در یک منطقه
long splice
U
پیوند بلند
dynamic link
U
پیوند پویا
electrovalent bond
U
پیوند الکترووالانسی
heat affected zone
U
ناحیه پیوند
linkage time
U
زمان پیوند
engraft
U
پیوند زدن
equatorial bond
U
پیوند استوایی
eye splice
U
پیوند چشمی
three center bonding
U
پیوند سه مرکزی
graftage
U
پیوند زنی
doubly linked
U
با پیوند مضاعف
double bond
U
پیوند دوگانه
underpass approach
U
نشیب پیوند
underpass approach
U
سرازیری پیوند
warm link
U
پیوند گرم
covalent bond
U
پیوند کووالانسی
cross breeding
U
پیوند دوجنس
crossbreed
U
پیوند زدن
cut splice
U
پیوند میانی
data link
U
پیوند دادهای
data link
U
پیوند داده
dative bond
U
پیوند داتیو
triple bond
U
پیوند سه گانه
defragmentation
U
پیوند تکه ها
transplantable
U
پیوند شدنی
tie bar
U
اهن پیوند
communications link
U
پیوند مخابراتی
hydrogen bond
U
پیوند هیدروژنی
mismarriage
U
پیوند نامناسب
polar bond
U
پیوند قطبی
multiple bond
U
پیوند چندگانه
multivincular
U
بسیار پیوند
neural bond
U
پیوند عصبی
ogee
U
منحنی پیوند
syntropy
U
پیوند سالم
peptide linkage
U
پیوند پپتیدی
peptide bond
U
پیوند پپتیدی
outer connection
U
پیوند برونی
outcrossing
U
پیوند دو نژاد
osteoplasty
U
پیوند استخوانی
organ transplantation
U
پیوند عضو
radio link
U
پیوند رادیویی
root graft
U
پیوند ریشهای
hyphenate
U
با خط پیوند نوشتن
syndesmosis
U
پیوند رباطی
synchondrosis
U
پیوند غضروفی
splicer
U
پیوند دهنده
single bond
U
پیوند ساده
ionic bond
U
پیوند یونی
single bond
U
پیوند یگانه
link register
U
ثبات پیوند
short splice
U
پیوند کوتاه
linker
U
پیوند دهنده
sailmaker splice
U
پیوند چادردوز
mesalliance
U
پیوند ناجور
metallic bond
U
پیوند فلزی
confederacies
U
اتحاد پیوند
flange
U
پیوند لوله
splicing
U
پیوند زدن
anaplasty
U
پیوند کاری
atomic bond
U
پیوند اتمی
splices
U
پیوند زدن
axial bond
U
پیوند محوری
splices
U
پیوند کردن
spliced
U
پیوند زدن
spliced
U
پیوند کردن
splice
U
پیوند زدن
splice
U
پیوند کردن
back splice
U
پیوند معکوس
associations
U
پیوند ارتباط
back splice
U
پیوند وارون
basic linkage
U
پیوند اساسی
flanges
U
پیوند لوله
confederacy
U
اتحاد پیوند
additives
U
پیوند کد مخابراتی
additive
U
پیوند کد مخابراتی
protocol
U
پیوند نامه
hybridization
U
پیوند زنی
protocols
U
پیوند نامه
ablosung
U
پیوند گسلی
acetylene bond
U
پیوند استیلنی
acetylene link
U
پیوند استیلنی
buckets
U
منحنی پیوند
acetylene linkage
U
پیوند استیلنی
acetylenic bond
U
پیوند استیلنی
acetylenic link
U
پیوند استیلنی
linked
U
پیوند یافته
acetylenic linkage
U
پیوند استیلنی
bucket
U
منحنی پیوند
bent bond
U
پیوند خمیده
bond length
U
طول پیوند
grafted
U
پیوند گیاه
bond moment
U
گشتاور پیوند
chink grafting
U
پیوند اسکنهای
chemical bond
U
پیوند شیمیایی
bond order
U
مرتبه پیوند
bond polarity
U
قطبیت پیوند
unions
U
پیوند وصلت
chain splice
U
پیوند زنجیری
bonding
U
تشکیل پیوند
graft
U
پیوند گیاه
bond rupture
U
گسیختن پیوند
chink grafting
U
پیوند غلافی
bond energy
U
انرژی پیوند
bond angle
U
زاویه پیوند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com