Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anticipate
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipating
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
transcending
U
سبقت جستن
outguess
U
سبقت جستن
transcends
U
سبقت جستن
transcended
U
سبقت جستن
transcend
U
سبقت جستن
get the start of
U
سبقت جستن بر
toget the start of one's rival
U
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
lead curve
U
خط منحنی گرفتن سبقت درتیراندازی منحنی سبقت توپ
precess
U
سبقت گرفتن
outdistance
U
سبقت گرفتن بر
overtakes
U
سبقت گرفتن
outdistances
U
سبقت گرفتن بر
overtaken
U
سبقت گرفتن
outmaneuver
U
سبقت گرفتن بر
to get the better of
U
سبقت گرفتن بر
best
U
سبقت گرفتن
forereach
U
سبقت گرفتن از
outdistanced
U
سبقت گرفتن بر
grabbing
U
سبقت گرفتن
grabbed
U
سبقت گرفتن
grab
U
سبقت گرفتن
grabs
U
سبقت گرفتن
overtake
U
سبقت گرفتن
outdistancing
U
سبقت گرفتن بر
overtake
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtakes
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
overtaken
U
سبقت گرفتن بر رد شدن از
passed
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
passes
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
pass
U
سبقت گرفتن از خطور کردن
overtaking sight distance
U
مسافت دید برای سبقت گرفتن
outfoot
U
در سرعت سبقت گرفتن بر جلو افتادن از
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
isolead curve
U
خط میزان منحنی نقاط هم سبقت در تیراندازی خط نمایش سبقت
to make approaches
U
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
linear speed
U
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
precession
U
سبقت
overtaking lane
U
خط سبقت
transcendence or cy
U
سبقت
antecedence
U
سبقت
competitiveness
U
سبقت جو
precedence
U
سبقت
overtaking
U
سبقت
antedates
U
سبقت
antedated
U
سبقت
antedate
U
سبقت
competitive
U
سبقت جو
leads and lags
U
سبقت ها و تاخیرها
GIVE WAY
U
محل سبقت
lead
U
زاویه سبقت
lead pursuit
U
مسیر سبقت
leads
U
سبقت هادی
leads
U
زاویه سبقت
lead lag relation
U
رابطه سبقت
lead angle
U
زاویه سبقت
lead
U
سبقت هادی
one-upmanship
U
یک قدم سبقت
one upmanship
U
یک قدم سبقت
lateral tell
U
سبقت عرضی
prediction angle
U
زاویه سبقت
passant
U
سبقت گیر
competitions
U
سبقت جوئی
GIVE WAY
U
سبقت آزاد
competition
U
سبقت جوئی
stadia line
U
خط انحراف سبقت
exceeding
U
سبقت و پیشی
competition
U
هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel
U
ناو درحال سبقت
competitions
U
هم چشمی سبقت جویی
overtaking vessel
U
شناوه سبقت گیرنده
leading line
U
خط بستن زاویه سبقت به توپ
kinetic lead
U
سبقت مربوط به شتاب یاانرژی سینتیک
prediction mechanism
U
دستگاه مدبر یا محاسب سبقت هدف
one upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship
U
سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
jumps
U
جستن
jumped
U
جستن
bounce
U
پس جستن
jump
U
جستن
bounced
U
پس جستن
bounces
U
پس جستن
outjockey
U
جستن بر
overleap
U
جستن از
spring
U
جستن
springs
U
جستن
to cut brake or beat a r
U
گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
anticipation
U
سبقت وقوع قبل از موعد مقرر پیشدستی
outrun
U
پیشی جستن بر
outrunning
U
پیشی جستن بر
overtop
U
برتری جستن از
forestalled
U
پیش جستن بر
forestall
U
پیش جستن بر
forestalls
U
پیش جستن بر
to seek refuge
U
پناه جستن
renouncing
U
تبری جستن از
renounces
U
تبری جستن از
renounced
U
تبری جستن از
renounce
U
تبری جستن از
shoot forth
U
بالا جستن
to seek shelter
U
پناه جستن
overtop
U
برتی جستن بر
to be over the worst
<idiom>
U
از خطر جستن
to be off the hook
<idiom>
U
از خطر جستن
outruns
U
پیشی جستن بر
antecede
U
برتری جستن
assists
U
شرکت جستن
excelling
U
تفوق جستن بر
to give the go by to
U
پیشی جستن بر
excels
U
تفوق جستن بر
leap
U
جستن دویدن
leaped
U
جستن دویدن
leaps
U
جستن دویدن
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
to get the upper hand
U
پیشی جستن
excelled
U
تفوق جستن بر
excel
U
تفوق جستن بر
to keep one's distance
U
دوری جستن
assisting
U
شرکت جستن
assisted
U
شرکت جستن
assist
U
شرکت جستن
to get the better of
U
پیشی جستن بر
to find f.with
U
عیب جستن از
to make a pounce
U
ناگهان جستن
best
U
برتری جستن
to find fault with
U
عیب جستن
to be out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
to come out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
deny
U
تبری جستن
overridden
U
برتری جستن بر
hip
U
جستن پریدن
hips
U
جستن پریدن
outvie
U
برتری جستن از
shoot out
U
بالا جستن
shoot-out
U
بالا جستن
purgation
U
برائت جستن
out act
U
پیشی جستن از
denied
U
تبری جستن
to be over the hump
[American]
<idiom>
U
از خطر جستن
denying
U
تبری جستن
to carry sword
U
شمشیر جستن
overrode
U
برتری جستن بر
to gain a ccess
U
تقرب جستن
shoot-outs
U
بالا جستن
outbalance
U
پیشی جستن
overrides
U
برتری جستن بر
denies
U
تبری جستن
override
U
برتری جستن بر
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
wager of law
U
تبری جستن با سوگند
finds
U
جستن تشخیص دادن
find
U
جستن تشخیص دادن
to gain a over
U
برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
surpasses
U
بهتر بودن از تفوق جستن
emulating
U
برابری جستن با پهلو زدن
surpass
U
بهتر بودن از تفوق جستن
emulate
U
برابری جستن با پهلو زدن
trumps
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
emulates
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulated
U
برابری جستن با پهلو زدن
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
trump
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
outstrips
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrip
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
surpassed
U
بهتر بودن از تفوق جستن
outstripping
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
to have recourse to a person
U
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
to steal a march on any one
U
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
overjump
U
بیش از اندازه نیروی خود جستن
scooting
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
seen fire
U
اتش مداوم و دیدبانی شده پدافند هوایی که روی سبقت معین در جلوی هواپیما اجرامیشود
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
to pounce on somebody
U
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
rocketed
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to take medical advice
U
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clam
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
gripped
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
slag
U
کفه گرفتن تفاله گرفتن
gripping
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
grip
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams
U
بچنگال گرفتن محکم گرفتن
to seal up
U
درز گرفتن کاغذ گرفتن
take in
<idiom>
U
زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
calebrate
U
جشن گرفتن عید گرفتن
grips
U
طرز گرفتن وسیله گرفتن
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
predicting interval
U
فاصله زمانی پیش بینی شده هدف سبقت پیش بینی شده هدف
To tell some one his fortune .
U
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com