English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industries U پیشه و هنر ابتکار
industry U پیشه و هنر ابتکار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
professional U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professionals U پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
well there are actors and actors U آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
novation U ابتکار
shift U ابتکار
shifted U ابتکار
origination U ابتکار
contraption U ابتکار
initiative U ابتکار
gumption U ابتکار
lash up U ابتکار
initiatives U ابتکار
contraptions U ابتکار
innovation U ابتکار
initiation U ابتکار
invention U ابتکار
improvisation U ابتکار
ingenuity U ابتکار
shifts U ابتکار
originality U ابتکار
resource U ابتکار
originationu U ابتکار
innovations U ابتکار
ingenuity U قوه ابتکار
initiate U ابتکار کردن
authorship U ابتکار اصل
imaginations U انگاشت ابتکار
imagination U انگاشت ابتکار
initiatives U ابتکار عمل
venturing U ابتکار سوداگری
ventures U ابتکار سوداگری
ventured U ابتکار سوداگری
venture U ابتکار سوداگری
initiating U ابتکار کردن
initiates U ابتکار کردن
shifty U با ابتکار با تدبیر
knack U ابتکار زرنگی
initiated U ابتکار کردن
creativity U قوه ابتکار
initiative U ابتکار عملیات
shebang U ابتکار تعبیه
initiative U ابتکار عمل
initiatives U ابتکار عملیات
orinality U پیروی ابتکار
ingenious U دارای قوه ابتکار
creativeness U قوه ابتکار افرینندگی
innovate U ایین تازهای ابتکار کردن
innovated U ایین تازهای ابتکار کردن
innovates U ایین تازهای ابتکار کردن
innovating U ایین تازهای ابتکار کردن
contraption U تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
line of business U پیشه
career U پیشه
careered U پیشه
careering U پیشه
careers U پیشه
professions U پیشه
craftbrother U هم پیشه
calling U پیشه
profession U پیشه
artificer U پیشه ور
avocation U پیشه
handicraftsman U پیشه ور
functions U پیشه
tradesman U پیشه ور
artisans U پیشه ور
artisan U پیشه ور
functioned U پیشه
occupation U پیشه
mystery U پیشه
function U پیشه
job U پیشه
jobs U پیشه
tradesmen U پیشه ور
craft U پیشه
mysteries U پیشه
traded U پیشه
vocations U پیشه
vocation U پیشه
walks of life U پیشه
walk of life U پیشه
occupations U پیشه
trade U پیشه
crafts U پیشه
profession of medicine U پیشه پزشکی
pursuit U حرفه پیشه
trade U پیشه حرفه
freelancer U پیشه ور آزاد
the long robe U پیشه قضائی
traded U پیشه حرفه
pursuits U حرفه پیشه
oppressive U ستم پیشه
handicraft U پیشه دستی
line of business U شاخه پیشه
jackdaws U کلاغ پیشه
supervisory U مباشر پیشه
studios U پیشه گاه
studio U پیشه گاه
practice U کار پیشه
amative U عاشق پیشه
amorist U عاشق پیشه
professionally U از لحاظ پیشه
chisel tooth دندان پیشه
practice U رویه پیشه
jackdaw U کلاغ پیشه
The people wondered how the contraption worked. U مردم در شگفت بودند که این ابتکار چگونه کار می کرد.
traded U پیشه وری کاسبی
ministry of industry U وزارت پیشه و هنر
trade U پیشه وری کاسبی
laid up in bed U پیشه ویژه رشته
he is a physician byprofession U پیشه او پزشکی است
good will U حق کسب و پیشه وتجارت
profession U افهار پیشه و حرفه
craft guild U صنف پیشه وران
professions U افهار پیشه و حرفه
professionally U ازراه پیشه یاکسب
professions U پیشگانی پیشه کار
profession U پیشگانی پیشه کار
career woman U زن دارای حرفه یا پیشه
career women U زن دارای حرفه یا پیشه
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
to retain a freelancer U استخدام کردن پیشه ور آزاد
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
eminence U پر مقام [بالا رتبه] در گروهی یا پیشه ای
industrial wealth U مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
nostradamus U کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
actual job [job held] [occupation held] U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
lay deacon U شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
rigger U کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
The box office star of 1980. U پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
logographer U مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
initiatives U قدرت انجام عمل ابتکار عمل
initiative U قدرت انجام عمل ابتکار عمل
practician U کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
to engage somebody as somebody U کسی را به عنوان کسی [در پیشه ای] استخدام کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com