English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Afro- پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
asynchronous U تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند
Africa آفریقا
the african savages وحشی های آفریقا
rule the roost <idiom> U عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
arrdwolf U [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
colony U گروهی ا ز مردم یک کشور که جایی دور از کشورشان مستقر شده باشند ولی تابع قوانین و حکومت کشورشان در آنجا باشند
zero compression U روندی که حافظه را ازصفرهای مقدم بدون معنی که در سمت چپ ارقام بابیشترین معنی قرار دارند پاک میکند
anti- U ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
acceptation U قبول معنی عرف معنی مصطلح
Hispano-Moresque U [سبک معماری ساختمان های شمال آفریقا در صده هشت تا پانزده میلادی]
signifying U معنی دادن معنی بخشیدن
signify U معنی دادن معنی بخشیدن
signifies U معنی دادن معنی بخشیدن
American football U فوتبال آمریکایی [ورزش]
African American U نژاد آفریقایی آمریکایی
football fan [American English] U طرفدار فوتبال آمریکایی
football cleats U کفش گل میخ دار فوتبال آمریکایی
Afro-American U نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
common bond U [دیوار چینی با آجر آمریکایی یا انگلیسی]
Spanish knot U گره اسپانیایی [این گره بدور یک نخ تار زده شده و به آفریقا منسوب می باشد.]
Art Deco U هنر دکو [سبک تزئینی آمریکایی اروپائی]
City Beautiful U [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
ntsc U انجمن آمریکایی که استانداردها برای تلویزیون و ویدیو تعریف میکند
unstuck U ور آمده
COMPAQ U شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
Aesthetic Movement U [جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
symmetric difference U تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
I have prompted this . U این را من مایه آمده ام
updated edition U ویرایش به روز آمده
She has had a windfall . She has come into some easy money . U پول مفت گیرش آمده
Burglars have broken in. U دزد ها [با زور] آمده بودند تو.
equality U تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except U تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
I have been down that path. U مزه اش را چشیده ام ( بسرم آمده است )
He is very primitive and uncuth . U مثل اینکه از پشت کوه آمده
to send home U به خانه [از جایی که آمده اند] برگرداندن
The rental agreement has exprired. U تاریخ قرارداد اجاره سر آمده است
Except what is mentioned in paragraph 3. U باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
to turn around U برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
to turn back U برگشتن [به جایی که از آنجا آمده اند]
to head back U برگشتن [از جایی که دراصل آمده اند]
afro نوعی مدل مو در میان آفریقایی آمریکایی های دهه هفتاد میلادی که مو در آن به شکل دایره بزرگی اصلاح می شود.
cowl-dormer U [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
eyebrow window U [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
dormer U [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
A word spoken is an arrowlet fly. <proverb> U سخنى که بر زبان آمده خدنگى است که رها گشته .
'The Catcher in the Rye' [by Salinger / work title] U ! ناطور دشت ! یا ! ناتور دشت ! [نام رمانی اثر نویسنده آمریکایی سالینجر]
The damage can't have been caused accidentally. U آسیب نمی تواند به طور تصادفی پیش آمده باشد.
nomograph U سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
nomogram U سیستم گرافیکی برای حل یک مقدا رکه از دوتای دیگر آمده است
ansi U سازمان آمریکایی که استانداردهای نرم افزاری و کامپیوتری را مشخص میکند که آنچه مربوط به زبانهای سطح بالای برنامه نویس میشود هم شامل آن است
football U توپ فوتبال آمریکایی [توپ بیضوی]
Pope, Arthur Upham U آرتور پوپ [که در ایران به پروفسور پوپ معروف می باشد یک کاشف و منتقد آمریکایی استکه در زمینه های مختلف هنر ایران سال ها تحقیق نموده.]
inference U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
inferences U بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی
averaging U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averaged U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
average U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
averages U عدد بدست آمده از جمع چندین عدد تقسیم آنها را بر تعداد این اعداد
arrays U می باشند
the like of you U باشند
array U می باشند
family U خانواده
clans U خانواده
clan U خانواده
households U خانواده
household U خانواده
wife U خانواده
menage U خانواده
gens U خانواده
ilk U خانواده
families U خانواده
As mentioned below. مذکور درزیر [آنچه درزیر آمده است]
emerging traffic U جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
flavonal dyes U فلاون [مجموعه ای از رنگینه های زرد که از گیاهان مختلفی همچون زردچوبه، میمون و اسپرک بدست آمده و ریشه آنها از ترکیب کیتون می باشد.]
shearling U چیده باشند
implication U B درست باشند
implications U B درست باشند
inclusion U B درست باشند
computer family U خانواده کامپیوتر
penates U خدایان خانواده
lanthanide series U خانواده لانتانیدها
patronymic family U خانواده پدرنامی
familial U مربوط به خانواده
turnicidae U خانواده بلدرچین
clansman U عضو خانواده
strips U موسس خانواده
turnix U خانواده بلدرچین
family planning U تنظیم خانواده
schizogenic family U خانواده اسکیزوفرنی زا
mustelidea U خانواده سمور
sheik U رئیس خانواده
paterfamilias U سالار خانواده
motorola 000 family U خانواده موتورولا
paterfamilias U بزرگ خانواده
to maintain one's family U خانواده خود را
apiaceae U خانواده چتریان
the girls U دخترهای یک خانواده
zinnia U خانواده گل اهاری
conjugal family U خانواده زن و شوهری
patriarchate U ریاست خانواده
clannishness U خانواده پرستی
nuclear families U خانواده هستهای
bring home the bacon <idiom> U نانآور خانواده
royalties U از خانواده سلطنتی
royalty U از خانواده سلطنتی
nuclear family U خانواده هستهای
citrus U خانواده مرکبات
circuit family U خانواده مداری
crustacean U خانواده خرچنگ
crustaceans U خانواده خرچنگ
matronymic family U خانواده مادرنامی
member of a family U عضو خانواده
batrachia U خانواده غوکان
type font U خانواده حروف
font family U خانواده فونت
subfamily U خانواده فرعی
horseflesh U خانواده اسب
arachnida U خانواده کارتنه
patriarchs U رئیس خانواده
broken home U خانواده گسیخته
broken homes U خانواده گسیخته
actinide series U خانواده اکتینیدها
accipitres U خانواده لاشخوران
patriarch U رئیس خانواده
culex U خانواده پشه
sheiks U رئیس خانواده
sheikhs U رئیس خانواده
sheikh U رئیس خانواده
culicidae U خانواده پشه
nations U خانواده طایفه
nation U خانواده طایفه
home visit U بازدید خانواده
gas family U خانواده گاز
family structure U ساخت خانواده
family therapy U خانواده درمانی
ecomania U بیزاری از خانواده
family doctors U پزشک خانواده
matriarch U رئیسه خانواده
matriarchs U رئیسه خانواده
consanguine family U خانواده هم خون
goodman U بزرگ خانواده
family doctor U پزشک خانواده
family law U حقوق خانواده
extended family U خانواده گسترده
family budget U بودجه خانواده
family of computers U خانواده کامپیوترها
cruciferae U خانواده چلیپاییان
crustacea U خانواده خرچنگ
crustaceous U خانواده خرچنگ
family expenditure U هزینه خانواده
to be tuned in to a channel U کانالی را گرفته باشند
to be of the opinion that ... U به این عقیده باشند که ...
mangroves U خانواده شاه پسند
salicaceous U وابسته به خانواده بید
pyralidid U خانواده بزرگی ازپروانه ها
family planning U برنامه ریزی خانواده
saltbush U خانواده گیاهان قازایاغی
family man U مرد خانواده - دوست
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
viverrine U خانواده گربه زباد
materfamilas U مادر خانواده کدبانو
to return to the fold [family] U به خانواده خود برگشتن
ganoidei U خانواده سگ ماهی مینافلسان
apiaceous U وابسته به خانواده چتریان
mangrove U خانواده شاه پسند
patriarchs U رئیس خانواده یا طایفه
napoleonic U وابسته به خانواده ناپلئون
nabidae U خانواده کک و ساس و حشرات
family size U تعداد افراد خانواده
acarina U خانواده کرم جرب
nabid U خانواده کک و ساس و حشرات
family planning programs U برنامههای تنظیم خانواده
patriarch U رئیس خانواده یا طایفه
acalephe U خانواده گزنه دریایی
cycas U گیاه از خانواده سیکاس
cetaceous U وابسته به خانواده بال
born in the purpule U عضو خانواده سلطنتی
royalty U اعضای خانواده سلطنتی
wear the pants in a family <idiom> U رئیس خانواده بودن
lady beetle U سوسک خانواده Coccinellidae
canine U وابسته به خانواده سگ سگ مانند
royalties U اعضای خانواده سلطنتی
He left his family in Europe . U خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت
lady bird U سوسک خانواده Coccinellidae
family men U مرد خانواده - دوست
lobelia U خانواده گیاهان لوبلیا
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
they are t of their doctrines U موافب اصول خودمی باشند
corporation U که دارای شخصیت حقوقی باشند
corporations U که دارای شخصیت حقوقی باشند
silver inwrought with gold U سیمینهای که زردر ان کارکرده باشند
cradle scythe U داسی که درچهارچوب کارگذاشته باشند
draught beer U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
beer on draught U ابجوی که درچلیک شیردارریخته باشند
spinning wheel U چرخ ریسندگی [این وسیله از یک چرخ چوبی شکل بزرگ و چند قطعه چوب بوجود آمده و توسط دست یا پا به حرکت در می آید.]
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
cimex U سرخک خانواده ساس وسرخک
crocodilian U وابسته به خانواده تمساح یانهنگ
tudor U خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com