Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
leader merchandising
U
پیشرو در عرضه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reaganomics
U
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
forerunners
U
پیشرو
progressive
U
پیشرو
outrider
U
پیشرو
outriders
U
پیشرو
precursor
U
پیشرو
chief
U
پیشرو
chiefs
U
پیشرو
van
U
پیشرو
vans
U
پیشرو
advance guard
U
پیشرو
precursors
U
پیشرو
forerunner
U
پیشرو
front men
U
پیشرو
forward-looking
U
پیشرو
harbingers
U
پیشرو
harbinger
U
پیشرو
vanward
U
پیشرو
fascia
U
پیشرو
fascias
U
پیشرو
herald
U
پیشرو
heralded
U
پیشرو
heralding
U
پیشرو
heralds
U
پیشرو
front man
U
پیشرو
antecessor
U
پیشرو
avant courier
U
پیشرو
postillion
U
پیشرو
right wing to ward
U
پیشرو
right wing toward
U
پیشرو
fugleman
U
پیشرو
foregoer
U
پیشرو
file leader
U
پیشرو
postilion
U
پیشرو
futuristic
U
پیشرو
outrunner
U
پیشرو
pathfinders
U
پیشرو کاشف
rear takedown with single leg tackel
U
افلاک پیشرو
pathfinder
U
پیشرو کاشف
progressive education
U
ازمون پیشرو
market leader
U
پیشرو بازار
left wing for ward
U
پیشرو دست چپ
left for ward
U
در فوتبال پیشرو چپ
leading region
U
نواحی پیشرو
advance party
U
قسمت پیشرو
billeting party
U
گروه پیشرو
brand leader
U
پیشرو در بازار
advance detachment
U
قسمت پیشرو
flag ship
U
کشتی پیشرو
advance party
U
گروه پیشرو
forward motion
U
جنبش پیشرو
fugle
U
پیشرو شدن
leading sectors
U
بخشهای پیشرو
leadden limbs
U
پیشرو راهنما
trails
U
پیشقدم پیشرو
trailing
U
پیشقدم پیشرو
progenitor
U
اجداد پیشرو
avant-garde
U
پیشرو و موجد
progenitors
U
اجداد پیشرو
trail
U
پیشقدم پیشرو
trailed
U
پیشقدم پیشرو
avant garde
U
پیشرو و موجد
leader pricing
U
پیشرو در قیمت گذاری
beach party
U
گروه پیشرو اب خاکی
right wing forward
U
پیشرو دست راست
precursory
U
وابسته به پیشرو بودن
head
U
رهبر یا دسته پیشرو یک ستون
lictor
U
پیشرو حاکم وغیره متصدی مجازات
near leg pickup and leg block
U
زیر یک خم و تبدیل ان به کنده افلاک پیشرو
shore party
U
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
By international standards Germany maintains a leading role.
U
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
offers
U
عرضه
supply
U
عرضه
offered
U
عرضه
supplying
U
عرضه
good for nothing
U
بی عرضه
offer
U
عرضه
slouchy
U
بی عرضه
aggregate supply
U
عرضه کل
total supply
U
عرضه کل
dowdy
U
بی عرضه
proffer
U
عرضه
proffered
U
عرضه
proffering
U
عرضه
proffers
U
عرضه
efficiency
U
عرضه
supplied
U
عرضه
inept
U
بی عرضه
presentation
U
عرضه
presentations
U
عرضه
supply
U
عرضه داشتن
national supply
U
عرضه ملی
offer and demand
U
عرضه و تقاضا
fixed supply
U
عرضه ثابت
presentative
U
عرضه داشتنی
oversupply
U
عرضه بیش از حد
supplying
U
عرضه داشتن
money supply
U
عرضه پول
representable
U
قابل عرضه
supplied
U
عرضه داشتن
trial offer
U
عرضه ازمایشی
inelastic supply
U
عرضه بی کشش
quantity of supply
U
مقدار عرضه
sampling offer
U
عرضه ازمایشی
jackstraw
U
ادم بی عرضه
joint supply
U
عرضه مشترک
money stock
U
عرضه پول
gluts
U
عرضه بیش از حد
elasticity of supply
U
کشش عرضه
disposable
U
قابل عرضه
glut
U
عرضه بیش از حد
supply constraints
U
محدودیتهای عرضه
provide
U
عرضه کردن
provides
U
عرضه کردن
supply price
U
قیمت عرضه
presented
U
عرضه کردن
presentation
U
ارائه عرضه
supply curve
U
منحنی عرضه
supply function
U
تابع عرضه
supply management
U
مدیریت عرضه
presents
U
عرضه کردن
work effort
U
عرضه کار
presenting
U
عرضه کردن
present
U
عرضه کردن
supply schedule
U
جدول عرضه
supply of money
U
عرضه پول
supply of labor
U
عرضه کار
presentations
U
ارائه عرضه
counter offer
U
عرضه متقابل
change in supply
U
تغییر عرضه
supply and d.
U
عرضه وتقاضا
excess supply
U
عرضه اضافی
elastic supply
U
عرضه با کشش
aggregate market supply
U
عرضه کل بازار
offer
U
عرضه کردن
excess supply
U
عرضه بیش از حد
offers
U
عرضه کردن
exposition
U
عرضه نمایشگاه
expositions
U
عرضه نمایشگاه
offered
U
عرضه کردن
elastic supply
U
عرضه حساس
supply and demand
U
عرضه و تقاضا
forward chaining
U
روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
to offer
U
عرضه کردن
[ کالا]
to place on the market
U
به بازار عرضه کردن
price elasticity of supply
U
کشش قیمتی عرضه
supply side economics
U
اقتصاد طرفدار عرضه
supply and demand law
U
قانون عرضه و تقاضا
to put on the market
U
به بازار عرضه کردن
real money supply
U
عرضه واقعی پول
quantity supplied
U
مقدار عرضه شده
elastic supply
U
عرضه انعطاف پذیر
law of supply and demand
U
قانون عرضه و تقاضا
goon
U
تروریست بی عرضه و نالایق
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
goons
U
تروریست بی عرضه و نالایق
offer
U
پیشکش کردن عرضه
offered
U
پیشکش کردن عرضه
marketability
U
قابلیت عرضه در بازار
offers
U
پیشکش کردن عرضه
scruff
U
ادم بی عرضه وفقیر
marketable
U
قابل عرضه دربازار
disposure
U
نمایش عرضه داشت
markets
U
به بازار عرضه کردن
market
U
به بازار عرضه کردن
personal service utility
U
عرضه سرانه کار
perfectly inelastic supply
U
عرضه کاملا بی کشش
perfectly elastic supply
U
عرضه کاملا با کشش
offeror
U
فروشنده عرضه کننده
glut
U
عرضه بیش از تقاضا
gluts
U
عرضه بیش از تقاضا
marginal supply price
U
قیمت عرضه نهائی
marketed
U
به بازار عرضه کردن
demand and supply market
U
بازار عرضه و تقاضا
supply push inflation
U
تورم ناشی از فشار عرضه
backward bending supply curve
U
منحنی عرضه به عقب خم شونده
marketable goods
U
کالاهای قابل عرضه به بازار
to offer a reward
[for]
U
عرضه کردن پاداشی
[برای]
long run industry supply curve
U
منحنی عرضه صنعت در بلندمدت
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
oversell
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
overselling
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversells
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
oversold
U
بیش از عرضه یا تولید فروش کردن
loanable funds
U
وجوه قابل عرضه به بازار پول
lot
U
جنس عرضه شده برای فروش
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
sue and losse part
U
عرضه کالا به صورت مجزا یاتفکیک شده
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
beach group
U
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
sad sack
U
ادم خوش نیت ولی احمق وبی عرضه
launched
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
readout
U
دریافت فوری اطلاعات پردازش شده قابل عرضه بازخوانی
launching
U
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
window shopper
U
کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
commodity
U
چیزی که قادر به رفع نیاز بشر بوده ومقدار عرضه ان محدود باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com