English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
advance march U پیشروی حرکت به جلو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tack U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacks U سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
steerage way U پیشروی در سمت حرکت یکان
Other Matches
advances U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance U پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing U پیشروی پیشروی کردن
advances U پیشروی پیشروی کردن
advance U پیشروی پیشروی کردن
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
improvement U پیشروی
head way U پیشروی
marching U پیشروی
proceedings U پیشروی ها
advances U پیشروی ها
onrush U پیشروی
antecedence U پیشروی
march U پیشروی
progression U پیشروی
progress U پیشروی
advance U پیشروی
marched U پیشروی
advancing پیشروی
victories U پیشروی
marches U پیشروی
advance پیشروی
victory U پیشروی
precession U پیشروی
progressions U پیشروی
progression U پیشروی
saltation U پیشروی بتدریج
grind out U پیشروی مختصر
self advancement U پیشروی نفس
advance U پیشرفت پیشروی
gain ground U پیشروی کردن
advances U پیشرفت پیشروی
set forward U فشار پیشروی
advances U : پیشروی پیشرفت
birl U پیشروی باچرخیدن
advancing U پیشرفت پیشروی
law of progression U قانون پیشروی
progressed U پیشرفت پیشروی
progress U پیشرفت پیشروی
speed of advance U سرعت پیشروی
marine transgression U پیشروی دریا
progressing U پیشرفت پیشروی
advance force U نیروی پیشروی
axis of advance U محور پیشروی
progresses U پیشرفت پیشروی
lunging U پیشروی ناگهانی خیز
lunges U پیشروی ناگهانی خیز
ground grainer U مهاجمی که پیشروی میکند
get by U مخفیانه پیشروی کردن
lunged U پیشروی ناگهانی خیز
advancing units U یکانهای پیشروی کننده
marching order [travel order] U دستور پیشروی [ارتش]
lunge U پیشروی ناگهانی خیز
heads up U سمت مسیر پیشروی
heads up U وضعیت مسیر پیشروی
sitzkrieg U جنگ بدون پیشروی
lockstep U پیشروی افراد پشت سریکدیگر
to issue marching order U دستور پیشروی دادن [ارتش]
advance to contact U پیشروی برای اخذ تماس
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
sternway U پیشروی ناواز سمت پاشنه
block U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
lap course U جهت پیشروی نوار مین روبی
blocks U پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
advance variation U واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
progressive attack U پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
chain U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
march U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
accompanying fire U اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
marching U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marched U نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
first down U اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
heads up display U وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
chains U زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
gain ground U ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics U مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
rate of march U سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
raster U سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion U معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
convoy route U مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
k day U روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on U ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse U مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
realistic deterrence U میخکوب کردن حقیقی استراتژی سد کردن پیشروی کمونیسم در دنیا ممانعت حقیقی از پیشرفت کمونیسم
advance by echelon U پیشروی رده به رده
advance by bounds U پیشروی خیز به خیز
stirred U حرکت
shifted U حرکت
shifts U حرکت
stir U حرکت
stock still U بی حرکت
stirs U حرکت
demeanour U حرکت
demeanor U حرکت
behaviour U حرکت
travels U حرکت
still U بی حرکت
traveled U حرکت
stirrings U حرکت
travel U حرکت
shift U حرکت
stirabout U حرکت
oi U در حرکت
on the move U در حرکت
motions U حرکت
immobile U بی حرکت
stationary U بی حرکت
stiller U بی حرکت
gesturing U حرکت
gestured U حرکت
progresses U حرکت
gesture U حرکت
progressing U حرکت
statist U بی حرکت
animation U حرکت
patting U بی حرکت
patted U بی حرکت
pats U بی حرکت
movement U حرکت
pat U بی حرکت
frozen U بی حرکت
progress U حرکت
animations U حرکت
agog U در حرکت
afloat U در حرکت
stillest U بی حرکت
circulations U حرکت
stills U بی حرکت
motionless U بی حرکت
moveless U بی حرکت
stock-still U بی حرکت
vapid U بی حرکت
circulation U حرکت
geste U حرکت
departure U حرکت
departures U حرکت
locomotion U حرکت
sedentary U بی حرکت
ambulation U حرکت
vowel point U حرکت
haviour U حرکت
behavior U حرکت
behaviuor U حرکت
inert U بی حرکت
motion U حرکت
animals U حس و حرکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com