Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
advance to contact
U
پیشروی برای اخذ تماس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
first down
U
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
advances
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advance
U
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
chains
U
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
chain
U
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
cultivation
U
جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
ground
U
تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
answer
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
U
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
block the plate
U
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
skate off
U
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
advancing
U
پیشروی پیشروی کردن
advances
U
پیشروی پیشروی کردن
advance
U
پیشروی پیشروی کردن
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
private
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
privates
U
رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
advancing
پیشروی
marches
U
پیشروی
progression
U
پیشروی
precession
U
پیشروی
progress
U
پیشروی
advance
U
پیشروی
marched
U
پیشروی
march
U
پیشروی
victory
U
پیشروی
proceedings
U
پیشروی ها
progressions
U
پیشروی
progression
U
پیشروی
onrush
U
پیشروی
advance
پیشروی
head way
U
پیشروی
marching
U
پیشروی
advances
U
پیشروی ها
victories
U
پیشروی
improvement
U
پیشروی
antecedence
U
پیشروی
self advancement
U
پیشروی نفس
gain ground
U
پیشروی کردن
progressing
U
پیشرفت پیشروی
progress
U
پیشرفت پیشروی
progressed
U
پیشرفت پیشروی
progresses
U
پیشرفت پیشروی
advance force
U
نیروی پیشروی
grind out
U
پیشروی مختصر
law of progression
U
قانون پیشروی
birl
U
پیشروی باچرخیدن
advance
U
پیشرفت پیشروی
advances
U
: پیشروی پیشرفت
advances
U
پیشرفت پیشروی
set forward
U
فشار پیشروی
advancing
U
پیشرفت پیشروی
marine transgression
U
پیشروی دریا
axis of advance
U
محور پیشروی
saltation
U
پیشروی بتدریج
speed of advance
U
سرعت پیشروی
lunging
U
پیشروی ناگهانی خیز
lunges
U
پیشروی ناگهانی خیز
heads up
U
سمت مسیر پیشروی
lunge
U
پیشروی ناگهانی خیز
advance march
U
پیشروی حرکت به جلو
heads up
U
وضعیت مسیر پیشروی
lunged
U
پیشروی ناگهانی خیز
marching order
[travel order]
U
دستور پیشروی
[ارتش]
get by
U
مخفیانه پیشروی کردن
sitzkrieg
U
جنگ بدون پیشروی
advancing units
U
یکانهای پیشروی کننده
ground grainer
U
مهاجمی که پیشروی میکند
steerage way
U
پیشروی در سمت حرکت یکان
covered approach
U
پیشروی پوشیده معابر مخفی
to issue marching order
U
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
lockstep
U
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
sternway
U
پیشروی ناواز سمت پاشنه
blocked
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
block
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack
U
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
lap course
U
جهت پیشروی نوار مین روبی
advance variation
U
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
blocks
U
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
accompanying fire
U
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
march
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
heads up display
U
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
marched
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marches
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marching
U
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
contacts
U
تماس
tangent
U
تماس
tangents
U
تماس
impacts
U
تماس
contingence
U
تماس
ding
U
تماس
contact line
U
خط تماس
impinging
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
contact
U
تماس
contacted
U
تماس
taction
U
تماس
contacting
U
تماس
impact
U
تماس
tangency
U
تماس
angle of contact
U
زاویه تماس
contact pressure
U
فشار تماس
zone of contact
U
ناحیه تماس
communicator
U
شخص در تماس
contiguity
U
برخورد تماس
area contact
U
سطح تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
to be in contact
U
تماس داشتن
tuch
U
تماس دادن با
finish
U
تماس انتهایی
corps a corps
U
تماس بدنی
finishes
U
تماس انتهایی
movement to contact
U
حرکت به تماس
contact surface
U
سطح تماس
contact point
U
قطب تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
contact ratio
U
نسبت تماس
contact lost
U
تماس قطع شد
contact party
U
گروه تماس
point of contact
U
نقطه تماس
shock hazard
U
خطر تماس
to be in rapport
U
تماس داشتن
skims
U
تماس اندک
skimmed
U
تماس اندک
point contact
U
تماس نقطهای
to bring into contact
U
تماس دادن
contact flange
U
فلانژ تماس
skim
U
تماس اندک
going on
U
نزدیکی تماس
interactional points
U
نقاط تماس
contact area
U
منطقه تماس
line to line fault
U
تماس خطوط
contact area
U
سطح تماس
contact diameter
U
قطر تماس
contact angle
U
زاویه تماس
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
phoned
U
پاسخ به تماس در تلفن
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
tuch
U
سر زدن تماس داشتن
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
flattest
U
تماس دو لبه اسکیت
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
contact
U
تماس یافتن تماسی
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
break off
U
قطع تماس با دشمن
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
contact fire
U
انفجار در اثر تماس
contacted
U
تماس یافتن تماسی
osculation
U
تماس اشتراک صفات
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
contact report
U
گزارش اخذ تماس
get in touch with someone
<idiom>
U
باکسی تماس گرفتن
contact backlash
U
دنده کور تماس
to keep in touch with any one
U
باکسی تماس داشتن
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
phoning
U
پاسخ به تماس در تلفن
phones
U
پاسخ به تماس در تلفن
look in on
<idiom>
U
تماس حاصل کردن
contacts
U
تماس یافتن تماسی
contact behavior
U
رفتار تماس جویانه
phone
U
پاسخ به تماس در تلفن
contacting
U
تماس یافتن تماسی
flat
U
تماس دو لبه اسکیت
osculatory
U
وابسته به بوسه یا تماس
grazing point
U
نقطه تماس با مانع
synapse
U
محل تماس دوعصب
galvanism
U
تماس برق بابدن
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
ground
U
تماس دادن توپ با زمین
contacts
U
محل اتصال تماس گرفتن
To establish( make) contact.
U
تماس دایر ( برقرار ) کردن
osculate
U
تماس نزدیک حاصل کردن
contacted
U
محل اتصال تماس گرفتن
engagements
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
callers
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
engagement
U
تماس دو تیفه شمشیر درگارد
caller
U
شخصی که تقاضای تماس دارد
contact
U
محل اتصال تماس گرفتن
contact report
U
گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact with the net
U
خطای تماس با تور والیبال
contact fire
U
انفجارمین در اثر تماس با کشتی
contacting
U
محل اتصال تماس گرفتن
faded
U
تماس باهدف از بین رفت
physical
U
مربوط به استفاده از تماس یاخشونت بدنی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com