English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prominence U پیشامدگی برتری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cantilever U پیشامدگی
overhangs U پیشامدگی
prominency U پیشامدگی
overhang U پیشامدگی
protrusion of the jaw U پیشامدگی ارواره
eaves U پیشامدگی لبه بام
emprosthotonos U پیشامدگی بدن بواسطه کزاز
gargoyle U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
gargoyles U ناودانی که از دیوار پیشامدگی پیدا میکند و بیشتر انرابصورت سر وتن انسان یاجانوری درمی اورند
to hang over anything U سوی چیزی پیشامدگی داشتن بالای چیزی سوارشدن
overbite U پیشامدگی دندانهای زبرین نسبت به دندانهای زیرین
superiority U برتری
preponderance U برتری
ecellency U برتری
preference U برتری
preferences U برتری
priorities U برتری
priority U برتری
trancscendent U برتری
transcendence U برتری
vantage U برتری
unidextrality U یک سو برتری
transcendence or cy U برتری
sinistrality U چپ برتری
preemimence U برتری
pre eminence U برتری
paramountey U برتری
paramountcy U برتری
predomination U برتری
beat out U برتری
advantage U برتری
powered U برتری
profited U برتری
powering U برتری
powers U برتری
profits U برتری
Excellency U برتری
Excellencies U برتری
Majesty U برتری
momentum U برتری
profit U برتری
power U برتری
privilege U برتری
primacy U برتری
hegemony U برتری
Majesties U برتری
excellence U برتری
precedence U برتری
supremacy U برتری
influenced U برتری تفوق
overmaster U برتری یافتن بر
ascendance U تفوق برتری
best U برتری جستن
maritime lien U برتری دریایی
antecede U برتری جستن
outvie U برتری جستن از
overtop U برتری جستن از
absolute advantage U برتری مطلق
influencing U برتری تفوق
cerebral dominance U سو برتری نیمکره مخ
comparative advantage U برتری نسبی
mixed cerebral dominance U برتری نامتمایز مخ
manual dominance U دست برتری
preminence U برتری علو
lateral dominance U برتری جانبی
hemispherical dominance U برتری نیمکره
handedness U دست برتری
predominancy U برتری علو
fire superiority U برتری اتش
ocular dominance U چشم برتری
eye dominance U چشم برتری
outreach U برتری یافتن
laterality U برتری جانبی
dextrality U راست برتری
influences U برتری تفوق
to have the pull of U برتری داشتن بر
supremacists U برتری گرای
one up <idiom> U برتری داشتن
overrode U برتری جستن بر
overrides U برتری جستن بر
override U برتری جستن بر
overridden U برتری جستن بر
influence U برتری تفوق
transcends U برتری یافتن
transcending U برتری یافتن
transcended U برتری یافتن
transcend U برتری یافتن
excel U برتری داشتن بر
excelled U برتری داشتن بر
excelling U برتری داشتن بر
excels U برتری داشتن بر
supremacist U برتری گرای
predominance U برتری علو
headship U بزرگی برتری
outclass U برتری داشتن بر
outclasses U برتری داشتن بر
distinctions U برتری ترجیح
superiority U برتری قوا
head start U فرصت برتری
head starts U فرصت برتری
distinction U برتری ترجیح
outclassing U برتری داشتن بر
headships U بزرگی برتری
outclassed U برتری داشتن بر
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
saliency U جلو امدگی برتری
salience U جلو امدگی برتری
pulls U برتری جزئی و مختصر
upper hand U برتری دست بالا
rate of time preference U نرخ برتری زمانی
pull U برتری جزئی و مختصر
right handedness U دست راست برتری
manoptoscope U برتری سنج بینایی
humdinger U دارای برتری فاحش
humdingers U دارای برتری فاحش
anti air U ضد برتری هوایی دشمن
outdistanced U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
look down on someone <idiom> U باحقارت واحساس برتری نگریستن
teutonism U عقیده برتری نژادی المان
outdistance U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
out maneuver U برتری مانور پیدا کردن
outdistances U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
sovereignty U اقتدار و برتری قلمرو پادشاه
papalism U فرصاغراق امیزنسبت به برتری پاپ
outdistancing U غلبه بر حریفان با برتری بسیار
outguess U در حدس و گمان برتری داشتن بر
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
vantage ground U زمین دارای برتری اتش و دید
set up U جلو برتری حریف را گرفتن پاس به یار ازادتر
paragons U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
paragon U رقابت کردن بعنوان نمونه بکار بردن برتری یافتن
pan germanism U نظریه مبتنی بر برتری نژاد اریایی ژرمنی بر سایر نژادها
supremacy U برتری کامل قوا سیادت جنگی یا نظامی حاکمیت بر میدان نبرد
outclassed U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclasses U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclassing U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
outclass U دارای مقام بلندتری بودن از از حیث مرتبه و طبقه برتری داشتن بر
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
stand-offs U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand off U برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
racism U اعتقادبه برتری برخی نژادها بربعضی دیگر و لزوم توجیه خصوصیات قومی و ملی وفرهنگی بر مبنای معیارهای نژادی
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
nationalists U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
nationalist U طرفدار استقلال ملی طرفدار برتری ملت خود
tug of war U مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
air suprmacy U برتری کامل هوایی سیادت هوایی
air superiority U برتری موقت هوایی رجحان هوایی
nationallism U مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود
prefers U ترجیح دادن برتری دادن
preferring U ترجیح دادن برتری دادن
prefer U ترجیح دادن برتری دادن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com