Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
walking ring
U
پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tracks
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
tracked
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
speedway
U
پیست بیضی اتومبیلرانی
laughter
U
مسابقه اسان برای بردن
match point
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match points
U
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
motordrome
U
پیست مسابقه
course
U
پیست مسابقه
coursed
U
پیست مسابقه
courses
U
پیست مسابقه
infield
U
پیست مسابقه
parade lap
U
رژه اهسته دور پیست برای گرم کردن
senior
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors
U
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
pace lap
U
دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
grooves
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
groove
U
خط فرسوده میان طول مسیر بولینگ سریعترین مسیر پیست مسابقه اتومبیلرانی خان
banked track
U
پیست اتومبیلرانی با انحنای برجسته پیست انحناداربرجسته دوچرخه سواری
hooligan
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
hooligans
U
مسابقه جبرانی در مسیرخاکی برای اتومبیلهایی که در مسابقه اصلی شکست خورده اند
tug of war
U
مسابقه طناب کشی مسابقه برای برتری یافتن
gun-loop
U
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
to bar somebody from a competition
U
شرکت در مسابقه ای را برای کسی ممنوع کردن
set up
U
اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
driving
U
بردن مسابقه در نتیجه فشارزیاد سوارکار
grand slams
U
بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
grand slam
U
بردن چهار مسابقه مهم گلف در یک سال
lifts
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifted
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting
U
بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
handing
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
hand
U
بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
ponying
U
همراهی کردن اسب غیرمسابقهای با اسب مسابقه برای تمرین
snow farming
U
اماده کردن پیست اسکی
ovalize
U
تخم مرغی یا بیضی کردن
wand shoot
U
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
satyagraha
U
اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
running
U
مناسب برای مسابقه دو
genoa
U
بادبان عریض برای مسابقه
race glass
U
دوربین ویژه برای تماشای مسابقه
free handicap
U
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
little brown jug
U
مسابقه یک مایلی برای اسبهای 3 سالهUrsa
It's to take away.
برای بردن است.
prepare
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
preparing
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares
U
تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
inspector
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
inspectors
U
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه
clutch start
U
روشن و اماده بودن موتورسیکلت برای مسابقه
pantechnicon van
U
یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
block
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
check point
U
نقطهای است برای زمانگیری قسمتی از مسابقه اتومبیلرانی
blocked
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
gun
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
time fire
U
مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
blocks
U
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
guns
U
اتش زدن تپانچه برای پایان مسابقه یا اغازمسابقات
photo finish
U
استفاده از عکس برای تعیین برنده مسابقه فشرده
solocross
U
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
served
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
sinking line
U
نخی برای فرو بردن زیر اب
serves
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
import
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported
U
بردن محصولات به کشوری برای فروش
laparotomy
U
شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
serve
U
گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
experimental free handicap
U
دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
standard bred
U
اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
saving
U
قرارداد بین سوارکاران مسابقه برای تقسیم جایزه برنده
winter book
U
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
stocker
U
اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
power 0
U
تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
fin
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
make something out
<idiom>
U
ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
tumbrel or bril
U
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
polyonymy
U
بکار بردن چند نام برای یک چیز
fins
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fly casting
U
مسابقه پرتاب طعمه مصنوعی بدون قلاب برای سنجش دقت
handicaps
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
yaght club
U
باشگاه تفریحی قایق داران برای انجام مسابقه بین اعضا
sedans
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
lap money
U
جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
handicap
U
مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
sedan
U
اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
dipsey sinker
U
نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
herbicides
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
herbicide
U
عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
cool out
U
راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
starting fee
U
مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
bracket
U
رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
to offshore something
U
چیزی را
[برای سود بیشتر]
به خارج
[از کشور]
بردن
[اقتصاد]
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
mirror writing shadow reading
U
کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
bombs
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
salomon damper
U
خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
bombed out
U
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
observer
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
U
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
long shot
U
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
pit
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits
U
منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
skull practice
U
کلاس تعلیم فنون مسابقه جلسه مشورت درباره مسابقه
sack race
U
مسابقه دو درحالیکه پای مسابقه دهنده در کیسه پیچیده
match foursome
U
مسابقه بین دو تیم دونفره بایک گوی برای هر تیم
scutellate
U
بیضی
ellipsoid
U
بیضی
ellipse
U
بیضی
ovate
U
بیضی
ellipses
U
بیضی
elliptic
U
بیضی
oviform
U
بیضی
wild cord
U
تیم انتخاب شده برای مسابقه اضافی در وضع تساوی طرفین براساس سوابق ان تیم
field of play
U
پیست شمشیربازی
circuit
U
پیست اتومبیلرانی
circuit
U
پیست اسبدوانی
circuits
U
پیست اتومبیلرانی
bobrum
U
پیست لوژسواری
piste
U
پیست اسکی
forerunners
U
پیست بازکن
circuits
U
پیست اسبدوانی
motordrome
U
پیست یا مسیر
forerunner
U
پیست بازکن
subovate
U
نیمه بیضی
fenestra ovalis
U
روزنه بیضی
ovally
U
بشکل بیضی
subovate
U
تقریبا بیضی
oval window
U
روزنه بیضی
quasi elliptic
U
شبه بیضی
elliptical arch
U
طاق بیضی
ellipsoid
U
بیضی گون
ellipsoid
U
بیضی وار
elliptically
U
به شکل بیضی
elliptical
U
بیضی شکل
selling plater
U
اسب مسابقه قابل خرید پس از مسابقه
opener
U
مسابقه نخست ازدو مسابقه متوالی
turf
U
پیست چمن اسبدوانی
velodrome
U
پیست دوچرخه سواری
aprons
U
کناره داخلی پیست
auto drome
U
پیست اتومبیل رانی
apron
U
کناره داخلی پیست
strip
U
سطح پیست شمشیربازی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
elliptical roller
U
غلطک بیضی شکل
elliptical galaxy
U
کهکشان بیضی گون
ovals
U
زمین بیضی شکل
oval
U
زمین بیضی شکل
foster
U
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
apres ski
U
تفریحات بعد از اسکی در پیست
back nine
U
نیمه دوم پیست 81 قسمت
backstraight
U
قسمت دراز و مستقیم پیست
ovals
U
بیضی تخم مرغی شکل
oval
U
بیضی تخم مرغی شکل
trammel
U
الت ترسیم بیضی تعدیل
clubhouse turn
U
انحنای پیست اسبدوانی پس ازخط پایان
toboggan
U
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
banked turn
U
انحنای پیست اتومبیلرانی بطرف داخل
toboggans
U
وسیله حمل مجروحان پیست اسکی
under
U
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
tartan
U
ماده شیمیایی مورد استفاده در پیست
under-
U
در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
ski patrolman
U
عضو گروه نجات در پیست اسکی
pone
U
نان بیضی شکل ارد ذرت
briolette
U
نوعی الماس بیضی یا گلابی شکل
marquize
U
نگین بیضی شکل که از جواهر باشد
ski patrol
U
گروه نجات و حمل مصدومان در پیست اسکی
banking track
U
انحنای پیست دوچرخه سواری بطرف داخل
tokay
U
انگور سفید یا ارغوانی بیضی شراب شیرین مجارستان
neutralised
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralize
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizing
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralizes
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralising
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
neutralises
U
بی اثر کردن خنثی کردن از بین بردن نفرات و وسایل دشمن
uncreate
U
نابود کردن نیست شدن معدوم کردن از میان بردن
match play
U
مسابقه گلف بین دو نفر یا دوتیم مسابقه بولینگ بین دونفر
commissions
U
بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commission
U
بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
commissioning
U
بکار بردن عده ها عملیاتی کردن مامور کردن
to run a race
U
در مسابقه دویدن یاشرکت کردن
to launch
[start]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را آغاز کردن
to conduct
[run]
a campaign
U
مبارزه ای
[مسابقه ای]
را اجرا کردن
palette
U
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palettes
U
لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
breasted drill
U
مته دستی که ته ان به شکل بیضی است و در سینه شخص قرار می گیرد
take off
U
بردن کم کردن
turtleback
U
لاک پشت هر چیز برجسته بیضی شکل عرشه منحنی عقب یاجلوکشتی
speed
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeds
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
speeding
U
مدت زمان تمام کردن مسابقه اسبدوانی
to scramble for something
U
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
lines
U
رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com