Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pindaric
U
پیرو سبک مغلق نویسی شاعریونانی موسوم به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
pindaric
U
مغلق نویسی
thespian
U
وابسته به تسپیس شاعریونانی
thespians
U
وابسته به تسپیس شاعریونانی
anacreontic
U
وابسته به اناکریان شاعریونانی
ycleped
U
موسوم مصطلح
yclept
U
موسوم مصطلح
styled queen
U
ملقب یا موسوم به ملکه
nee
U
موسوم به نامیده شده
stiff
U
مغلق
stiffest
U
مغلق
ladida
U
مغلق گو
stiffer
U
مغلق
euphuism
U
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
agonic line
U
خط موسوم روی یک نقشه که نقاطی را که دارای خطا یاانحراف مغناطیسی صفر میباشند به یکدیگر متصل میکند
pascal
U
زبان برنامه نویسی ساخت یافته سطح بالا که برای میکروها و آموزش برنامه نویسی به کار می رود
procedure
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند
stenography
U
مختصر نویسی کوتاه نویسی
modula
U
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند
structured programming
U
برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
forth
U
نوعی برنامه نویسی جهت استفاده در برنامه نویسی وفیفهای
c
U
رقمی در سیستم عدد نویسی مبنای شانزده که متنافر باعدد 21 در سیستم دهدهی است نام یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که مناسب برای حل مسائل است
sequela
U
پیرو
sequacious
U
پیرو
henchmen
U
پیرو
henchman
U
پیرو
thereinafter
U
پیرو ان
secondary planet
U
پیرو
follower
U
پیرو
succedaneous
U
پیرو
cohorts
U
پیرو
followers
U
پیرو
cohort
U
پیرو
pursuant
U
پیرو
to heel
U
پیرو
satellites
U
پیرو
follwer
U
پیرو
satellite
U
پیرو
slaving
U
پیرو
slaves
U
پیرو
sequent
U
پیرو
slaved
U
پیرو
slave
U
پیرو
sidekicks
U
ادم پیرو
satellite processor
U
پردازشگر پیرو
adherents
U
تابع پیرو
law-abiding
U
پیرو قانون
faddish
U
پیرو مد زودگذر
leninist
U
پیرو لنین
rightteous
U
پیرو شریعت
adherent
U
تابع پیرو
obedient to the law
U
پیرو قانون
platonist
U
پیرو افلاطون
disciples
U
پیرو هواخواه
sidekick
U
ادم پیرو
vassal
U
تابع پیرو
vassals
U
تابع پیرو
true-blue
U
پیرو متعصب
shiite
U
پیرو شیعه
disciple
U
پیرو هواخواه
succedent
U
پیرو متعاقب
platonic
U
پیرو افلاطون
modular programming
U
برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
episcopalian
U
پیرو کلیسای اسقفی
episcopalians
U
پیرو کلیسای اسقفی
partizan
U
حامی پیرو متعصب
sunnite
U
پیرو مذهب سنت
realist
U
پیرو مکتب realism
wesleyan
U
پیرو جان وسلی
classical
U
پیرو سبکهای باستانی
conservative
U
پیرو سنت قدیم
partisan
U
حامی پیرو متعصب
partisans
U
حامی پیرو متعصب
religionist
U
پیرو متعصب دین
pragmatist
U
پیرو فلسفه عملی
conservatives
U
پیرو سنت قدیم
wagnerian
U
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
wagnerite
U
پیرو واگنرموسیقیدان المانی
dialectician
U
پیرو منطق استدلالی
socratic
U
پیرو حکمت سقراط
master slave system
U
سیستم راهبر پیرو
stoic
U
پیرو فلسفه رواقیون
epicures
U
پیرو عقیده اپیکور
epicure
U
پیرو عقیده اپیکور
shia
U
پیرو مذهب شیعه
slave mode
U
حالت پیرو یا برده
stoical
U
پیرو فلسفه رواقیون
realists
U
پیرو مکتب realism
shiite
U
پیرو مذهب شیعه
kantian
U
وابسته به یا پیرو فلسفه کانت
sensuous
U
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
sensuously
U
پیرو محسوسات ولذات نفسانی
atistotelian
U
وابسته به ارسطوشاگرد یا پیرو ارسطو
to be at the foot of any one
پیرو یا شاگرد کسی بودن
governmentalize
U
پیرو و تابع قانون کردن
major party
U
حزب سیاسی پیرو درانتخابات
manichaean
U
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichean
U
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
manichee
U
پیرو مانی نقاش وپیغمبرایرانی
to lead away
U
پیرو خود کردن کشیدن
malthusian
U
پیرو عقیده توماس مالتوس
pythagorean
U
پیرو یا وابسته به فلسفه فیثاغورث
follower
U
پیرو مذهب شیعه مقلد
followers
U
پیرو مذهب شیعه مقلد
rabbinist
U
پیرو خاخام هایاعلمای یهود
sensualist
U
پیرو هوای نفس واحساس
platonize
U
پیرو فلسفه ایده الی شدن
cynic
U
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
cynics
U
بدبین وعیبجو پیرو مکتب کلبیون
traditionalist
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
traditionalists
U
پیرو روایات وسنن سنت گرای
schoolastic
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
stalinize
U
کسی را پیرو عقاید ونظرات استالین کردن
shavian
U
پیرو عقاید اجتماعی وسیاسی وادبی برناردشاو
drum majorette
U
زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
schoolman
U
پیرو روش تحقیقی قرون وسطی مدرسه یی
apl
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
evangelic
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
evangelical
U
پیرو این عقیده که رستگاری و نجات دراثرایمان به مسیح بدست میاید نه دراثر کردار و اعمال نیکو
automatic coding
U
برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه نویسی خودکار
sunni
U
اهل سنت پیرو مذهب سنت
chirography
U
خط نویسی
enrollment
U
اسم نویسی
allegorization
U
تمثیل نویسی
acceeptance
U
قبولی نویسی
indorsement
U
فهر نویسی
rewrote
U
دوباره نویسی
enlistment
U
نام نویسی
enlistments
U
نام نویسی
grandiloquence
U
قلنبه نویسی
graphorrhea
U
بی ربط نویسی
rewrites
U
دوباره نویسی
rewriting
U
دوباره نویسی
rewritten
U
دوباره نویسی
endorsement
U
فهر نویسی
endorsement
U
پشت نویسی
rewrite
U
دوباره نویسی
laconicism
U
کوته نویسی
lexicography
U
فرهنگ نویسی
commentation
U
تقریظ نویسی
lexicography
U
لغت نویسی
brachygraphy
U
مختصر نویسی
countersigns
U
فهر نویسی
codification
U
قانون نویسی
countersigning
U
فهر نویسی
countersigned
U
فهر نویسی
countersign
U
فهر نویسی
shorthand
U
مختصر نویسی
calligraphy
U
خوش نویسی
brachygraphy
U
تند نویسی
automatic writing
U
ناهشیار نویسی
typing
U
ماشین نویسی
coding
U
برنامه نویسی
dramaturgy
U
فن درام نویسی
endorsements
U
فهر نویسی
subscription
U
پذیره نویسی
endorsements
U
پشت نویسی
callings
U
خوش نویسی
annotation
U
حاشیه نویسی
annotation
U
فهر نویسی
annotations
U
حاشیه نویسی
annotations
U
فهر نویسی
dactyliography
U
نگین نویسی
cryptography
U
رمز نویسی
shorthand
U
تند نویسی
programming
U
برنامه نویسی
prosaism
U
نثر نویسی
prosaism
U
مبتذل نویسی
prolixity
U
دراز نویسی
precipitousness work
U
خلاصه نویسی
duplication
U
دونسخه نویسی
enter
U
نام نویسی
entered
U
نام نویسی
enters
U
نام نویسی
note paper
U
کاغذ نویسی
subscriptions
U
پذیره نویسی
report writer
U
گزارش نویسی
conveyancing
U
قباله نویسی
orthography
U
درست نویسی
listing
U
اسم نویسی
listing
U
فهرست نویسی
listings
U
اسم نویسی
listings
U
فهرست نویسی
tachygraphy
U
تند نویسی
synonymy
U
مترادف نویسی
registration
U
نام نویسی
stenography
U
تند نویسی
mythography
U
افسانه نویسی
microprogramming
U
ریزبرنامه نویسی
letter paper
U
کاغذ نویسی
leetter writing
U
کاغذ نویسی
microcoding
U
ریزبرنامه نویسی
palingraphia
U
وارونه نویسی
mirror writing
U
وارونه نویسی
macrography
U
درشت نویسی
laconism
U
کوته نویسی
prescriptions
U
نسخه نویسی
prescription
U
نسخه نویسی
symbolic coding
U
برنامه نویسی نمادی
symbolic programing
U
برنامه نویسی نمادی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com