English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
teetotalism U پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abstainer U پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
al cololic drinks U مسکرات
smokes U استعمال دود استعمال دخانیات
smoke U استعمال دود استعمال دخانیات
teetotalist U طرفدار منع مسکرات
prohibitionist U طرفدار منع مسکرات
teetotal U وابسته به طرفداری از منع مسکرات کردن
radiologist U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
radiologists U متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usages U استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse U عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
imitations U پیروی
subsequent U پیروی
imitation U پیروی
following U پیروی
subjection U پیروی
sequacity U پیروی
amenableness U پیروی
listen U پیروی کردن از
law abidingness U پیروی قانون
to follow the example of U پیروی کردن از
pursuitmeter U پیروی سنج
conformed U پیروی کردن
sectarianism U پیروی از یک فرقه
religiousness U پیروی مذهب
orinality U پیروی ابتکار
listened U پیروی کردن از
conformance U پیروی متابعت
listening U پیروی کردن از
listens U پیروی کردن از
to do after U پیروی کردن
sensuousness U پیروی جسمانی
conforms U پیروی کردن
conforming U پیروی کردن
conform U پیروی کردن
go by U پیروی کردن از
follows U پیروی استنباط
conscientiousness U پیروی وجدان
conventionalism U پیروی از رسوم
faddism U پیروی از مد زودگذر
autonomy U خود پیروی
follow U پیروی کردن از
follow U پیروی استنباط
followed U پیروی کردن از
follows U پیروی کردن از
followed U پیروی استنباط
application U استعمال
uses U استعمال
employment U استعمال
expenditure U استعمال
use U استعمال
applications U استعمال
conventionality U پیروی از سنت قدیم
episcopalianism U پیروی از کلیسای اسقفی
lyricism U پیروی از سبک اشعاربزمی
heteronomy U پیروی از قانون دیگری
nudism U پیروی از عقایدجماعت برهنگان
illuminism U پیروی ازفلسفه اشراقی
sensationalism U پیروی از عواطف واحساسات
psychologism U پیروی از اصول روانی
pursuit rotor U پیروی سنج چرخان
Taoism U پیروی از طریقت چینی
to follow in ones footsteps U پیروی تاتقلیدازکسی کردن
conformity U پیروی از رسوم یاعقاید
manichaeism U پیروی از دین مانی
Scientologist U پیروی دین ساینتولوژی
Jungian U پیروی یونگ [روانشناسی]
sentimentality U پیروی از عواطف واحساسات
islamism U پیروی از دین اسلام
rotary pursuit U پیروی سنج چرخان
scientism U پیروی از روش علمی
sentimentalism U پیروی از عواطف واحساسات
to go by a rule U ازقانونی پیروی کردن
probity U پیروی دقیق از اصول
isolationism U پیروی از سیاست انزوا
usages U نحوه استعمال
desuetude U عدم استعمال
cranage U استعمال جرثقیل
bilingualism U استعمال دوزبان
bilinguality U استعمال دوزبان
employ U استعمال کردن
unworn U استعمال نشده
overuse U استعمال مفرط
telescopy U فن استعمال دوربین
nicotian U دود استعمال کن
misusage U سوء استعمال
misapplication U سوء استعمال
misapplication U استعمال بیجا
abuse U بد استعمال کردن
law of use U قانون استعمال
tutoyer U استعمال کردن
use value U ارزش استعمال
user cost U هزینه استعمال
ill use U بد استعمال کردن
ill usage U سوء استعمال
value in use U ارزش استعمال
overkill U استعمال بیش از حد
riflery U استعمال تفنگ
usages U عرف استعمال
abused U سوء استعمال
abused U بد استعمال کردن
graphics U فن استعمال نمودار
employed U استعمال کردن
abuse U سوء استعمال
smoking U استعمال دخانیات
exercise U استعمال کردن
exercised U استعمال کردن
exercises U استعمال کردن
abusive U سوء استعمال
apply U استعمال کردن
applying U استعمال کردن
disuse U عدم استعمال
maltreatment U سوء استعمال
applies U استعمال کردن
abuses U سوء استعمال
abusing U بد استعمال کردن
usage U نحوه استعمال
use U استعمال مصرف
usage U عرف استعمال
uses U استعمال مصرف
application U موارد استعمال
employs U استعمال کردن
employing U استعمال کردن
abuses U بد استعمال کردن
applications U موارد استعمال
using U استعمال مصرف
abusing U سوء استعمال
syndicalism U پیروی از اصول اتحادیه صنفی
latitudinarianism U پیروی از وسعت نظر پنهاگرایی
lyrism U پیروی از سبک اشعار بزمی
self abandonment U افسارگسیختگی پیروی از هوی هوس
occidentalism U پیروی از فرهنگ و تمدن باختری
classicism U پیروی از سبکهای یونان وروم
predestinarianism U پیروی از فلسفه قدری وجبری
secarianism U پیروی از تیره یا فرقه یاحزبی
sansculottism U پیروی از اصول انقلاب افراطی
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
specialisms U پیروی علم یا پیشه ویژه
specialism U پیروی علم یا پیشه ویژه
classicalism U پیروی سبکهاوانشاهاوادبیات وصنایع باستانی
consequentiality U پیروی به ترتیب منطقی خودگیری
Methodism U پیروی از متد یا روش بخصوصی
vigilantism U پیروی از اصول جمعیتهای مذهبی
inflationism U پیروی از روش تورم اقتصادی
sensationalism U پیروی از مسائل احساساتی وشورانگیز
no smoking allowed U استعمال دخانیان ممنوع
vernacularism U استعمال زبان محلی
catachresis U استعمال غلط کلمه
law of disuse U قانون عدم استعمال
The habit of smoking. U عادت به استعمال دخانیات
nicotian U استعمال کننده دخانیات
dosage U مقدار استعمال دارو
users U استعمال کننده کاربر
malapropism U سوء استعمال کلمات
user U استعمال کننده کاربر
dosages U مقدار استعمال دارو
mitering U استعمال تاج اسقفی
mitring U استعمال تاج اسقفی
outward application U استعمال برونی یا خارجی
presbyterianism U پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
pedantry or pedantism U پیروی ازعلم کتابی یا قواعد نظری
italianism U پیروی از اداب و رسوم مردم ایتالیا
classicize U ازسبک ادبی باستانی پیروی کردن
biblicism U پیروی تحت لفظی از کتاب مقدس
literalism U پیروی تحت اللفظی از چیزی ملانقطی
trade unionism U پیروی از اصول وروشهای اتحادیه اصناف
incompatible U غیر قابل استعمال با یکدیگر
telescopist U متخصص استعمال دوربینهای نجومی
purism U افراط در استعمال صحیح الفاظ
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
sesquipedalian U معتاد به استعمال لغات دراز
instrumentation U تنظیم اهنگ استعمال الت
neology U استعمال واژه یااصطلاح جدید
holophrastic U استعمال کننده کلمه قصار
oxymoron U استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
oxymoron U استعمال کلمات مرکب متضاد
deverbative U بصورت مشتق استعمال شده
periphrasis U استعمال واژه ها وعبارات زائد
abjectival use of a noun U استعمال اسمی به طور صفت
naturism U عریان گری [پیروی از عقاید جماعت برهنگان]
pedantize U پیروی علم کتاب یاقواعد نظری کردن
westernization U فرنگی مابی پیروی از تمدن مغرب زمین
sacramentalism U اعتقاد به پیروی از مراسم دینی جهت رستگاری
smokers U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smoker U واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
utilization U به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
abstinence U ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
teetotaler U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
to smoke oneself sick U از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
malapropism U استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
wear and tear U از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
junkies U استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
dump U موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
junkie U استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotallers U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
teetotaller U طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
non abstainer U کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
abstemious U مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
compliance index U شاخص نشان دهنده قابلیت پیروی از علایم راهنمایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com