Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
score
U
پیروزی
scored
U
پیروزی
scores
U
پیروزی
conquest
U
پیروزی
conquests
U
پیروزی
victories
U
پیروزی
victory
U
پیروزی
beat
U
پیروزی
beats
U
پیروزی
achievement
پیروزی
take
U
پیروزی
takes
U
پیروزی
triumph
U
پیروزی
triumphed
U
پیروزی
triumphing
U
پیروزی
triumphs
U
پیروزی
win
U
پیروزی
wins
U
پیروزی
victoriousness
U
پیروزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
victoriously
U
با پیروزی
victory stele
U
لوح پیروزی
triumphal
U
حاکی از پیروزی
win
U
پیروزی برد
V-signs
U
علامت پیروزی
winnable
U
شایسته پیروزی
win on points
U
پیروزی با امتیاز
V-sign
U
علامت پیروزی
v day
U
روز پیروزی
triumphal cloumn
U
برج پیروزی
secure of victory
U
مطمئن به پیروزی
nike
U
الهه پیروزی
garrison finish
U
پیروزی غیرمنتظره
victory day
U
روز پیروزی
wins
U
پیروزی برد
conquering
U
پیروزی یافتن بر
paean
U
پیروزی نامه
trophy
U
نشان پیروزی
trophy
U
یادگاری پیروزی
trophies
U
نشان پیروزی
steal
U
پیروزی غیرمنتظره
steals
U
پیروزی غیرمنتظره
conquer
U
پیروزی یافتن بر
successes
U
پیروزی نتیجه
paeans
U
پیروزی نامه
conquers
U
پیروزی یافتن بر
success
U
پیروزی نتیجه
trophies
U
یادگاری پیروزی
win by knockout
U
پیروزی با ناک اوت
sudden victory
U
پیروزی در وقت اضافی
pull it out
U
پیروزی در واپسین لحظات
paean
U
پیروزی نامه نوشتن
paeans
U
پیروزی نامه نوشتن
pewter
U
جام پیروزی جایزه
achievements
U
پیروزی کار بزرگ
triumphant
U
فاتحانه فریاد پیروزی
triumphantly
U
فاتحانه فریاد پیروزی
win by retirement
U
پیروزی با کنار رفتن حریف
palms
U
نخل خرما نشانه پیروزی
to overcrow one's rival
U
از پیروزی بر حریف شادی کردن
shut out
U
مانع پیروزی حریف شدن
pyrrhic victory
U
پیروزی ای که بی اندازه گران تمام شد
occupation authority
U
اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
palm
U
نخل خرما نشانه پیروزی
save the day
<idiom>
U
به پیروزی وموفقیت دست یافتن
brush
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
edge
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
edges
U
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
brushes
U
دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
streaks
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaking
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
streaked
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
long shot
U
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
streak
U
یک دوره پیروزی یاشکست انجام حرکات عالی
turn the tide
<idiom>
U
چیزی که بنظر شکست خورده بود به پیروزی رساندن
head hunt
U
بریدن سردشمن وبردن ان بعنوان غنیمت ونشانه پیروزی
outrun
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outrunning
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
outruns
U
منطقه توقف در پایان مسابقه اسکی پیروزی بر حریف ویژه
Vistory was dearly bought .
U
پیروزی بقیمت گرانی بدست آمد ( تلفات جانی فراوان )
jujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujutsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
jiujitsu
U
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو
die
U
ماندن در پایگاه در پایان بازی بیس بال دو سرعت جنگ تا پیروزی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com