Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
loving cup
U
پیاله بزرگی که در مهمانی ها بدست میدهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aquarium
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquariums
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
aquaria
U
شیشه بزرگی که در ان ماهی و جانوران دریایی رانمایش میدهند
handbill
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
handbills
U
اعلانی که بدست مردم میدهند
stirrup cup;stirrup cup
U
پیاله بدرود پیاله خداحافظی یاجدایی
drawing
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
drawings
U
روشی است که در ان فلز گرم از سوراخهایی به شکل مخصوص کشیده میشود تا شکل نیمرخ مطلوب بدست اید . پروفیلهای مختلف را از این طریق بدست می اورند
heeltap
U
ته پیاله
crater
U
پیاله
heel tap
U
ته پیاله
craters
U
پیاله
crateris
U
پیاله
chalices
U
پیاله
chalice
U
پیاله
porringer
U
پیاله
beakers
U
پیاله
beaker
U
پیاله
good fellow
U
هم پیاله
compotator
U
هم پیاله
bottle companion
U
هم پیاله
boon coppanion
U
هم پیاله
pot companion
U
هم پیاله
cupped
U
فنجان پیاله
calix
U
پیاله فنجان
cups
U
فنجان پیاله
cup
U
فنجان پیاله
mazard
U
پیاله فنجان
brimmer
U
پیاله لبالب
horn
U
شیپور پیاله
loving cup
U
پیاله گشت
pot valiant
U
پیاله پهلوان
tap room
U
محل پیاله فروشی
bars
U
بساط پیاله فروشان
bar
U
بساط پیاله فروشان
taproom
U
محل پیاله فروشی
facer
U
پیاله لبالب جام پر
to take wine with any one
U
با کسی هم پیاله شدن
barroom
U
بار یا پیاله فروشی
to invert a tumbler
U
پیاله یا استکانی را وارونه کردن
gallipot
U
پیاله کوچک مخصوص مرهم و دارو
Cup
U
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
Crater
U
پیاله
[صورت فلکی]
[ستاره شناسی]
unashamed
U
افرادیکهکارهایعجیبانجام میدهند
When will be supper?
U
کی شام میدهند؟
guard cell
U
گیاهی را تشکیل میدهند
reception
U
مهمانی
banquets
U
مهمانی
entertainment
U
مهمانی
feasted
U
مهمانی
receptions
U
مهمانی
banquet
U
مهمانی
party
U
مهمانی
regale
U
مهمانی
feasting
U
مهمانی
foy
U
مهمانی
entertainments
U
مهمانی
regaled
U
مهمانی
regales
U
مهمانی
regaling
U
مهمانی
guest night
U
شب مهمانی
soirees
U
مهمانی شب
feasts
U
مهمانی
feast
U
مهمانی
soirTes
U
مهمانی شب
dinner
U
مهمانی
cocktails
U
مهمانی
dinners
U
مهمانی
cocktail
U
مهمانی
junketing
U
مهمانی
soiree
U
مهمانی شب
spadework
U
کاری که با بیل انجام میدهند
foy
U
سوری که بخاطر مسافرت میدهند
boarding house
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
boarding houses
U
جایی که در آن اطاق و غذا میدهند
they give it a good scrub
U
خوب انرا مالش میدهند
pigwash
U
گنداب اشپزخانه که بخوکان میدهند
pig's wash
U
گنداب اشپزخانه که به خوکان میدهند
to throw a party
U
مهمانی دادن
racquet
U
مهمانی پرهیاهو
entertain
U
مهمانی کردن از
racket
U
مهمانی پرهیاهو
tea parties
U
مهمانی چای
kettle of fish
U
مهمانی دانگی
rave-up
U
مهمانی پر سروصدا
racquets
U
مهمانی پرهیاهو
wingding
U
مهمانی پر سر و صدا
barn dance
U
مهمانی رقص
barn dances
U
مهمانی رقص
hen party
U
مهمانی زنانه
hen parties
U
مهمانی زنانه
dutch treat
U
مهمانی دانگی
entertains
U
مهمانی کردن از
rave-ups
U
مهمانی پر سروصدا
entertained
U
مهمانی کردن از
tea party
U
مهمانی چای
vouchee
U
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
sea pass
U
پروانه عبور که به کشتی بی طرف میدهند
console table
U
میزی که پایههای کج داردوبه دیوارتکیه میدهند
goffer
U
اهنی که باان توری راچین میدهند
haematogen
U
دارویی که برای چاره کم خونی میدهند
these cloud promise rain
این ابرها خبر از بارندگی میدهند
feel embarrassed
U
خجالت کشیدن
[در مهمانی]
party
U
مهمانی دادن یارفتن
feel awkward
U
خجالت کشیدن
[در مهمانی]
stag
U
جلسه یا مهمانی مردانه
tea dance
U
مهمانی چای ورقص
infare
U
مهمانی بمناسبت ورود
to give an enter tainment
U
مهمانی دادن یا کردن
stags
U
جلسه یا مهمانی مردانه
communicant
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
impo
U
کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
communicants
U
اشخاصیکه مراسم عشاء ربانی را انجام میدهند
fasciculus
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicule
U
دستهای ازرشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
fascicle
U
دستهای از رشتههای عضلانی که عضله را تشکیل میدهند
tine
U
دندانه ماشینهائی که کارهای خاکی انجام میدهند
dinner jacket
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
to stand treat
U
هزینه مهمانی یا سواری رادادن
sticker
[guest]
U
مهمانی که نمی خواهد برود
dinner jackets
U
لباس مخصوص مهمانی رسمی
We are invited out tonight .
U
امشب بیرون مهمانی هستیم
She wrecked the party for us.
U
مهمانی رابه مازهر کرد
potlatch
U
مهمانی دادن مجلس انس
wedding cake
U
کلوچهای که در عروسی به مهمانان میدهند و برای دوستانی ....میفرستند
corody
U
لباس وغذا وغیره که موسسات خیریه به محتاجان میدهند
page of presence
U
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
omnim gatherum
U
مهمانی که همه کس بدان خوانده شود
mezereum
U
پوست ماذریون که در داروسازی برای اوردن خوی و پیشاب میدهند
long pull
U
اضافه پیمانهای که درنوشابه خانه ها برای جلب مشتریان میدهند
page of bonour
U
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
bread-board
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
bread-boards
U
تختهای که روی آن خمیر را ورز میدهند و نان را با چاقو میبرند
trading stamp
U
تمبریکه برای تشویق در مقابل خرید کالا بخریدار میدهند
coffee-table books
U
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
resolution
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
resolutions
U
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
coffee-table book
U
کتاب پر تصویر و بزرگ و پر جلایی که روی میزپیشدستی قرار میدهند
magneficence
U
بزرگی
masterdom
U
بزرگی
hugeness
U
بزرگی
bulkiness
U
بزرگی
bigness
U
بزرگی
largeness
U
بزرگی
massiveness
U
بزرگی
augustness
U
بزرگی
magnifcation
U
بزرگی
magnitude
U
بزرگی
grandeur
U
بزرگی
supercilicusness
U
بزرگی
hauteur
U
بزرگی
dignity
U
بزرگی
grandness
U
بزرگی
gloriousness
U
بزرگی
greatness
U
بزرگی
sizes
U
بزرگی
size
U
بزرگی
voluminesity
U
بزرگی
voluminosity
U
بزرگی
enlargement
U
بزرگی
enlargements
U
بزرگی
gentility
U
بزرگی
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
letter card
U
کاغذ پستی تا شده که لبههای چسب دارانرابهم چسبانده به پست میدهند
music stands
U
میزی که نت های موسیقی را روی آن گذاشته و جلو نوازنده قرار میدهند
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
acid house party
نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
magnanimity
U
بزرگی طبع
she was nipped in the bud
U
به بزرگی نرسید
vastness
U
عظمت بزرگی
he did me a great wrong
U
خطای بزرگی .....
eminence
U
برامدگی بزرگی
vastity
U
عظمت بزرگی
vastitude
U
عظمت بزرگی
headships
U
بزرگی برتری
headship
U
بزرگی برتری
formidability
U
استحکام بزرگی
so large
U
باین بزرگی
to a greatness
U
بزرگی یافتن
sample size
U
بزرگی نمونه
eminency
U
برامدگی بزرگی
aggrandizement
U
افزایش بزرگی
Lordship
U
سیادت بزرگی
Lordships
U
سیادت بزرگی
immeasurableness
U
بزرگی بی اندازه
immenseness
U
بزرگی عظمت
man and boy
U
چه در کودکی چه در بزرگی
megacephaly
U
بزرگی بیش از حد سر
to a greatness
U
به بزرگی رسیدن
amplitude
U
دامنه بزرگی
order of magnitude
U
مرتبه بزرگی
airing cupboard
U
قفسه یا کمدی که لباسهای شسته شده را برای خشک شدن در آن قرار میدهند
ostensorium
U
فرف سیمین ی زرینی که هنگام عشاربانی نان رادران گذاشته نمایش میدهند
to be toast
[American E]
<idiom>
U
در دردسر بزرگی بودن
the meridian of glory
U
اوج بزرگی یا جلال
monstrousness
U
شگفت انگیزی بزرگی
great dangers overhang us
U
خطرهای بزرگی ماراتهدیدمیکند
that is no great work
U
کار بزرگی نیست
he is a great help
U
او کمک بزرگی است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com