Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dwelling
U
پیاده شدن برای استراحت
dwellings
U
پیاده شدن برای استراحت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
bucket step
U
فیکس کردن پا برای استراحت
change up
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
truce
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truces
U
وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
rest and recuperation
U
عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
coffee break
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
lounges
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounge
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged
U
اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
paces
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
U
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
pedestrian guard rail
U
جانپناه برای پیاده رو
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
safety island
U
سکوی وسط خیابان برای ایستادن پیاده رو
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
ttl
U
استفاده از طراحی TTL و قط عات برای پیاده سازی مدارهای منط قی و دروازه ها
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
thick Ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
permanent
U
تشکیل شده از شیارهای دیسک پیاپی که از فایل جابجایی برای نرم افزار که حافظه مجازی را پیاده سازی میکند استفاده میشود مثل ویندوز ماکرو سافت
ethernet
U
شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
temporary storage
U
فایل روی دیسک سخت که توسط نرم افزار برای ذخیره موقت داده یا نرم افزاری حافظه مجازی را پیاده سازی میکند مثل ویندوز ماکروسافت استفاده میشود
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
recumbency
U
استراحت
breathers
U
استراحت
bye
U
استراحت
rest
U
استراحت
idle
U
استراحت
byes
U
استراحت
idled
U
استراحت
idles
U
استراحت
idlest
U
استراحت
vacations
U
استراحت
breather
U
استراحت
rests
U
استراحت
relaxation
U
استراحت
rehabilitation
U
استراحت
vacation
U
استراحت
yasme
U
استراحت
to rest on one's oars
U
استراحت کردن
sick leave
U
استراحت بیماری
to rest oneself
U
استراحت کردن
quiescent current
U
جریان استراحت
repose
U
اسودگی استراحت
lie off
U
استراحت کردن
lie-down
U
استراحت کردن
lie down
U
استراحت کردن
lie by
U
استراحت کردن
binnacle
U
استراحت پزشکی
rests
U
استراحت کردن
rests
U
محل استراحت
lie down
U
استراحت کوتاه
rest
U
استراحت کردن
rest
U
محل استراحت
relief interval
U
استراحت متناوب
lie-down
U
استراحت کوتاه
quiescent point
U
نقطه استراحت
to pause
U
استراحت کردن
resting potential
U
پتانسیل استراحت
unbuckled
U
استراحت کردن
nooning
U
استراحت نیمروز
unbuckle
U
استراحت کردن
electrode bias
U
ولتاژ استراحت
meal break
U
استراحت ناهار
idle period
U
دوره استراحت
rest period
U
دوره استراحت
relief time
U
زمان استراحت
surcease
U
پایان استراحت
to repose oneself
U
استراحت کردن
to take one's rest
U
استراحت کردن
calm down
<idiom>
U
استراحت کردن
outstretch
U
استراحت کردن
go to rest
U
استراحت کردن
unbuckles
U
استراحت کردن
unbuckling
U
استراحت کردن
to retire to bed
U
استراحت کردن
to go to roost
U
استراحت کردن
rest cure
U
معالجه با استراحت
respite _
U
فاصله استراحت
lie up
U
استراحت کردن
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
lodgment area
U
منطقه استراحت یا فرود در سر پل
mass practice
U
تمرین بدون استراحت
rest up
U
استراحت کامل کردن
parlor car
U
سالن استراحت قطار
work relief
U
استراحت توام با کار
work ratio
U
نسبت کار به استراحت
binnacle list
U
فهرست استراحت پزشکی
to rest up
U
استراحت کامل کردن
kick back
<idiom>
U
تنها استراحت کردن
to breathe a horse
U
استراحت کردن به اسب
zazen
U
پایان استراحت نشسته
rest
U
استراحت کردن بالشتک
retire
U
استراحتگاه استراحت کردن
Zen
U
استراحت بحالت نشسته
lair
U
محل استراحت جانور
retires
U
استراحتگاه استراحت کردن
rests
U
استراحت کردن بالشتک
rest
U
تکیه گاه استراحت
lairs
U
محل استراحت جانور
respite
U
استراحت تمدید مدت
i yearn for
U
ارزوی استراحت دارم
jump suit
U
لباس خانه و استراحت
eases
U
سهولت استراحت رسایی
eased
U
سهولت استراحت رسایی
rests
U
تکیه گاه استراحت
ease
U
سهولت استراحت رسایی
jump suits
U
لباس خانه و استراحت
easing
U
سهولت استراحت رسایی
rehabilitation
U
اردوگاه استراحت تسلی دادن
dwell
U
محل توقف توقفگاه استراحت
lounging
U
محل استراحت ولم دادن
dwelled
U
محل توقف توقفگاه استراحت
lie
دراز کشیدن استراحت کردن
dwells
U
محل توقف توقفگاه استراحت
bedtimes
U
وقت استراحت موقع خوابیدن
to take a mandatory break
U
وقت استراحت اجبا ری گذاشتن
bedtime
U
وقت استراحت موقع خوابیدن
lies
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
lounge
U
محل استراحت ولم دادن
lied
U
: دراز کشیدن استراحت کردن
slack suit
U
لباس مخصوص گردش یا استراحت
lounges
U
محل استراحت ولم دادن
lounged
U
محل استراحت ولم دادن
neutral corner
U
گوشههای رینگ بوکس درموقع استراحت
lying in
U
دوران استراحت ونقاهت بعداز زایمان
lounge car
U
قطار دارای سالن استراحت وتفریح
ring stool
U
چهارپایه مخصوص استراحت بین روندهای بوکس
lounger
U
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
longtour area
U
منطقه استراحت خارج ازکشور افراد نظامی
diastasis
U
استراحت قلب در فاصله بین انقباض و انبساط
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
downtime
U
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
impledge
U
پیاده
pavement
U
پیاده رو
on of
U
پیاده
pavements
U
پیاده رو
infantry
U
پیاده
footpaths
U
پیاده رو
walk
U
پیاده رو
walks
U
پیاده رو
infantry man
U
پیاده
footpath
U
پیاده رو
pignorate
U
پیاده
side walk
U
پیاده رو
walked
U
پیاده رو
dismounted
U
پیاده
pedestrian
U
پیاده
walkway
U
پیاده رو
footway
U
پیاده رو
walkways
U
پیاده رو
pedestrians
U
پیاده
foot bank
U
پیاده رو
ganway
U
پل پیاده رو
peripatetic
U
پیاده رو
path
U
پیاده رو
foot slogger
U
پیاده
footer
U
پیاده رو
sidewalks
U
پیاده رو
paths
U
پیاده رو
foot infantry
U
پیاده
afoot
U
پیاده
foot bridge
U
پل پیاده رو
sidewalk
U
پیاده رو
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
promotion
U
ترفیع پیاده
on foot
U
پای پیاده
promotions
U
ترفیع پیاده
impledge
U
پیاده شطرنج
unset
U
پیاده کردن
walkabout
U
گردش پیاده
foot passenger
U
مسافر پیاده
infantry
U
سرباز پیاده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com