English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 148 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pin money U پول جیبی شوهر به همسرش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
He turned away from his wife . U از همسرش رو گردان شد
brother in low U برادر شوهر شوهر خواهر باجناغ
uncles U شوهر عمه شوهر خاله
brorher in law U برادر شوهر شوهر خواهر
uncle U شوهر عمه شوهر خاله
Her husband cant get a word in edgeways . U به همسرش مهلت یک کلمه حرف نمی دهد
pocket-sized U جیبی
vest pocket U جیبی
pocketknife U چاقوی جیبی
pocket knives U چاقوی جیبی
pocket knife U چاقوی جیبی
pocket U کوچک جیبی
pockets U کوچک جیبی
pocketbook U کتاب جیبی
wallets U کیف جیبی
wallet U کیف جیبی
pocketbooks U کتاب جیبی
pocket calculators U حسابگر جیبی
pocket computer U کامپیوتر جیبی
pocket handkerchief U دستمال جیبی
pocket handkerchiefs U دستمال جیبی
pocketing U پارچه جیبی
pocket rule U خط کش جیبی [ابزار]
folding ruler U خط کش جیبی [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket calculator U حسابگر جیبی
tangency U حالت جیبی
pocket watch U ساعت جیبی
folding meter stick [American] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket pistol U طپانچه جیبی
folding metre stick [British] U خط کش جیبی [ابزار]
pocket meter U سنجه جیبی
pocket edition U چاپ جیبی کتاب
folding rulers U خط کش های جیبی [ابزار]
pocket rules U خط کش های جیبی [ابزار]
penknives U چاقوی کوچک جیبی
jack-knife U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifed U چاقوی بزرگ جیبی
jackknife U چاقوی بزرگ جیبی
penknife U چاقوی کوچک جیبی
focusing glass U ذره بین جیبی
pocket calculator U ماشین حساب جیبی
hand calculator U ماشین حساب جیبی
jack-knives U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifing U چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifes U چاقوی بزرگ جیبی
watching U ساعت جیبی و مچی
watch U ساعت جیبی و مچی
billfold U کیف جیبی اسکناس
watches U ساعت جیبی و مچی
watched U ساعت جیبی و مچی
billfolds U کیف جیبی اسکناس
solar calculator U ماشین حساب جیبی خورشیدی
billfolds U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
billfold U دفترچه جیبی برای گذاشتن اسکناس
pocket money . U پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
hubbies U شوهر
man U شوهر
couples U زن و شوهر
feme sole U زن بی شوهر
discovert U بی شوهر
trigamist U زن سه شوهر
spouses U زن یا شوهر
hub or hub by U شوهر
hubby U شوهر
wedded U زن و شوهر
spouse U زن یا شوهر
coupled U زن و شوهر
couple U زن و شوهر
bachelor U زن بی شوهر
husband U شوهر
bachelors U زن بی شوهر
husbands U شوهر
mans U شوهر
pair U زن و شوهر
polygamist U شوهر چند زن
step son U پسرزن یا شوهر
brother-in-law U شوهر خواهر
polyandrist U زن چند شوهر
bigamous U دارای دو زن یا دو شوهر
fathers-in-law U پدر شوهر
brother in law U شوهر خواهر
brothers-in-law U شوهر خواهر
monogamous U دارای یک زن یا یک شوهر
mother in low U مادر شوهر
father-in-law U پدر شوهر
marry U شوهر دادن
marries U شوهر دادن
cuckolds U شوهر زن زانیه
cuckolding U شوهر زن زانیه
cuckolded U شوهر زن زانیه
cuckold U شوهر زن زانیه
wed U زن یا شوهر دادن
married U شوهر دار
mothers-in-law U مادر شوهر
father in law U پدر شوهر
give in marriage U شوهر دادن
espouse U شوهر دادن
espoused U شوهر دادن
stepfather U شوهر مادر
monandry U اعتیاد به یک شوهر
stepfathers U شوهر مادر
matron U زن شوهر دار
monandry U زندگی با یک شوهر
monandrous U دارای یک شوهر
mother-in-law U مادر شوهر
espouses U شوهر دادن
espousing U شوهر دادن
matrons U زن شوهر دار
marriageable U تنه شوهر
micro- U نوار صوتی با قالب کوچک که در وسایل جیبی به کار می رود
mother in law U مادر شوهر نامادری
admetus U شوهر السس تیس
he got off his daughters U دخترهایش را شوهر داد
polygamous U چند شوهر ه چندگان
privacy between husband and wife U خلوت بین زن و شوهر
sister in law U خواهر شوهر زن برادر
judicial separaion U جدایی زن و شوهر از نظرحقوقی
nubility U تنه شوهر بودن
jointure U دارایی مشترک زن و شوهر
her much older husband U شوهر بسیار مسن تر از او [زن]
to wear breeches U بر شوهر خود مسلط بودن
nephew U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
step daughter U دختر اندر دخترزن یا شوهر
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
nephews U پسربرادر زن و خواهر شوهر وغیره
to live like cat and dog U دائما با هم جنگ و دعوا داشتن [زن و شوهر]
polyandrous U چند شوهره وابسته بچند شوهر
polyandric U چند شوهره وابسته بچند شوهر
single a U زنای مردزن داریازن شوهر یازن شوهرداربامردبیزن
chaperon U زن شوهر دار یا کاملی که ازدختر جوانی مراقبت میکند
telegony U انتقال فرضی صفات ونفوذاخلاقی شوهر اول در بچههای زن از شوهران بعدی
paraphernalia U دارایی شخصی زن که بعد ازمرگ شوهر علاوه بر جهیزیه و منضمات ان به وی می رسد
folding knife U کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
wife's equity U عبارت است از مقدار مناسب و معقولی ازاثاث البیت و ..... که زن میتواند برای خود و اطفالش نگهدارد و شوهر حق تصرف در ان یا انتقال دادنش راندارد
The husband and wife got into an argument . The husband and wife had an acrimonious exchange . زن و شوهر بگو مگوشان شد [بگو مگو کردند]
laptop U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld U کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
pin money U وجهی که شوهر به همسر خود برای حوایج خصوصی و شخصیش می پردازد و زن با صرف ان باید وضع فاهری خود رامتناسب با موقعیت اجتماعی شوهرش بیاراید
restitution of conjugal rights U دعوی الزام شوهر به مراجعت به خانه دعوی الزام به ایفاء وفایف زناشویی
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
tenant by curtesy U عنوان شوهر است که بعد ازفوت زوجه اش در صورتی که از او فرزند مسلم الوراثتی داشته باشد که در زمان حیات زوجه متولد شده باشدمیتواند مادام العمر از ترکه غیر منقول مشارالیه استفاده کند
quarantines U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantine U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined U در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
digamy U دو زن گیری دو شوهر گیری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com