English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stubbly U پوشیده از کاهبن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stubble U کاهبن
stubbly U شبیه کاهبن
of an unknown parentage U پوشیده تبار پوشیده گهر
snow capped U دارای قله پوشیده از برف برف پوشیده
shaded U پوشیده
covert U پوشیده
recondite U پوشیده
crypto U پوشیده
veiled U پوشیده
florid U پوشیده از گل
painted U پوشیده
occult U پوشیده
overcast U پوشیده
impenetrable U پوشیده
crested U پوشیده
dressed U پوشیده
furriest U خز پوشیده
latent U پوشیده
feathered U پوشیده
private U پوشیده
privates U پوشیده
defilade U پوشیده
inapparent U پوشیده
larvated U پوشیده
furry U خز پوشیده
sadly dressed U جامه غم پوشیده
efflorescent U پوشیده ازگرداملاح
scanned image U تصویر پوشیده
kerchiefed or chift U بادستمال پوشیده
rolling country U زمین پوشیده
ivied U پوشیده از پاپیتال
scurvy U پوشیده از شوره
enclosed bridge U پل فرماندهی سر پوشیده
indoor swimming pool U استخر سر پوشیده
shrubby U پوشیده از بوته
masked epilepsy U صرع پوشیده
habilitate U لباس پوشیده
robed in bleck U سیاه پوشیده
cloudy U پوشیده از ابر
acloud U پوشیده از ابر
cryptonimous U پوشیده نام
mystic sense U معنی پوشیده
cryptogenous U پوشیده سبب
defiladed area U منطقه پوشیده
cryptical U پوشیده مرموز
covered space U فضای پوشیده
covered space U فضای سر پوشیده
masked depression U افسردگی پوشیده
covered position U موضع پوشیده
glace U پوشیده ازشکر
overgrown with plants U پوشیده از گیاه
latent defect U نقض پوشیده
panoplied U زره پوشیده از سر تا پا
plumbeous U پوشیده از سرب
bosky U پوشیده ازبیشه
bosky U پوشیده از بوته
armor basis U پوشیده با زره
cryptonym U نام پوشیده
beetle U پوشیده شدن
shod U کفش پوشیده
storehouse U انبار سر پوشیده
storehouses U انبار سر پوشیده
covered approach U مسیر پوشیده
feathery U پوشیده ازپر
blotchy U پوشیده از لکه
icier U پوشیده از یخ بسیارسرد
snowy U پوشیده از برف
beetles U پوشیده شدن
covert U پوشیده پوشپر
grassy U پوشیده از چمن
iciest U پوشیده از یخ بسیارسرد
icy U پوشیده از یخ بسیارسرد
surmounted with snow U پوشیده از برف
solvated U حلال پوشیده
verrucose U پوشیده از گندمه
uncovered U غیر پوشیده
concealed U پوشیده شده
secrets U اسرارامیز پوشیده
verrucous U پوشیده از گندمه
secret U اسرارامیز پوشیده
snow clad U برف پوشیده
he is thinly dressed U کم لباس پوشیده است
squamose U پوشیده از فلس یاپولک
solvated proton U پروتون حلال پوشیده
in mourning U جامه ماتم پوشیده
heavily overcast U ابری پوشیده [ هواشناسی]
he wears black U سیاه پوشیده است
incog U پوشیده بانام عوضی
hiddenly U بطور پوشیده و مکتوم
scutate U پوشیده از فلسهای بزرگ
woolfell U پوست پوشیده ازپشم
woolskin U پوست پوشیده ازپشم
pruinose U پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
smudgier U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
smudgiest U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
reconditely U بطور پوشیده یا عمیق
rich clad U جامه فاخر پوشیده
smudgy U پوشیده از کثافت یا گل و غیره
stellular U پوشیده ازستارگان کوچک
verdant U پوشیده از سبزه بی تجربه
tussocky U پوشیده ازکلاله مو یا علف
there was no secrecy about it مطلب پوشیده ای نبود
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
gesso U سطح پوشیده از بتونه
frosted U پوشیده ازشبنم یخ زده
dressed in scarlet U جامه سرخ پوشیده
dressed inred U جامه سرخ پوشیده
dressed up to the nines U با دقت لباس پوشیده
clarence U درشکه چهارچرخه پوشیده
covered approach U راه نفوذی پوشیده
ermined U جامه قاقم پوشیده
culvert U مجرای سر پوشیده ابرو
bushed U ازبوته پوشیده شده
culverts U مجرای سر پوشیده ابرو
woody U چوبی پوشیده از چوب
masks U زمین پوشیده از دید و تیر
covered approach U پیشروی پوشیده معابر مخفی
turfy U پوشیده از ریشه یا کلوخ چمنی
the matter was kept private U مطلب را پوشیده نگاه داشتند
soddy U پوشیده ازریشه یاکلوخ چمنی
snow-capped U دارای قله پوشیده از برف
pollinose U پوشیده ازگردههای زرد رنگ
acinarious U پوشیده شده از حفرههای کروی
radar clutter U منطقه پوشیده از دید رادار
she was prettily dressed U جامه قشنگ پوشیده بود
spinose U پوشیده شده ازخارهای زیاد
puberulent U پوشیده شده از موهای ریز
occultist U جستجو کننده علوم پوشیده
candy apple U سیب با ژلاتین پوشیده شده
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
he is thinly dressed U لباس نازک پوشیده است
ceil U [پوشیده شده با روکوب چوبی]
spiny U پوشیده شده ازخارهای زیاد
toffie apple [British English] U سیب با ژلاتین پوشیده شده
lepidote U پوشیده از شوره یا پولکهای شورهای
smoggy U پوشیده از مه غلیظ الوده با دود
She was dressed in the latest fashion . U آخرین مد لبا ؟ پوشیده بود
mask U زمین پوشیده از دید و تیر
defilade U گودال پوشیده از دید و تیر
she wears a shirt U پیراهن پوشیده است برتن دارد
slipcover U پوششی که بسرعت پوشیده یاخارج شود
to read between the lines U معنی پوشیده نوشته یا سخنی را دریافتن
slushy <adj.> U پوشیده ازبرف آب دار با گل [اصطلاح روزمره]
under pledge of secrecy U با این قول که راز پوشیده بماند
pilose U پوشیده از موی ریز یا کرک مودار
wooded U پوشیده شده از درخت خیلی انبوه
thicketed U پوشیده شده بوسیله جنگل ودرخت زار
encapsulated U فایل حاوی دستورات پوشیده Post Script
tundras U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
tundra U دشتهای بی درخت پوشیده از گلسنگ نواحی قطبی
frosts U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
frost U سرمازده کردن ازشبنم یا برف ریزه پوشیده ش دن
They were all dreesd in black. U تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند
They were dressed all in black. U همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند
disk U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
grandstands U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
slipper bath U یکجور فرف تن شویی که روی ان نیمه پوشیده است
grandstand U جایگاه سر پوشیده تماشاچیان در میدان اسب دوانی یاورزشگاهها
disks U صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
geode U سنگ پوکی که درون ان ازموادبلورین یا مواد معدنی پوشیده باشد
gold contacts U که با طلا پوشیده شده اند تا مقاومت الکتریکی را افزایش دهند
scrubs U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbing U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrubbed U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
scrub U زمین پوشیده ازخاروخاشاک وغیر قابل عبور خارستان تیغستان
to gloze over one's words U سخنان کسی رابدانگونه تاویل کردن که عیب ان پوشیده ماند
corset cover U لباس زیر زنانه که روی کرست پوشیده میشود زیرپوش
goggles U عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
footprints U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
footprint U فضای پوشیده شده توسط وسیله ارسال مثل ماهواره یا آنتن
pictured U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
muddy weather U هوایی که دچار پوشیده شدن زمین ازبرف آب دار با گل شود [هوا و فضا]
picture U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
picturing U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
cut and cover shelter U سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
pictures U که تولید تصویر میکند با روشن کردن فسفر پوشیده شده روی صفحه
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
holiday U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays U تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
epithelialize U پوشیده شدن باو یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
electrostatic U محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند
Type cable U چهار سیم به صورت دو جفت که با یک لایه بافته شده پوشیده شده است تا تصادف را کاهش دهد
glaciated U ازیخ پوشیده شده زیرتاثیرعمل یخ واقع شده
epithelize U پوشیده شدن با و یا تبدیل شدن به بافت مخاطی
garbed in silk U جامه ابریشمی پوشیده ملبس بجامه ابریشمی
electrosensitive U کاغذ چاپ پوشیده شده از فلر که میتواند حروف را توسط گرما با نوک مخصوص چاپ -Ddot matrix نمایش میدهد
flush kerb U لبه همکف لبه پوشیده
You have got odd socks on . U جورابهایت را لنگه به لنگه پوشیده ای
latently U بطور ناپیدا بطور پوشیده
raddled U پوشیده شده اشتباه شده
it is wrapt in mystery U پوشیده است نهانی است
scutellate U فلس دار پوشیده از فلس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com