Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
canopies
U
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
canopy
U
پوشش شفاف روی قسمت خدمه پرواز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
flying status
U
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
fly control
U
قسمت کنترل پرواز
forward overlap
U
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
landdau
U
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
glassine
U
نوعی کاغذ نازک شفاف یانیمه شفاف که هوا یا روغن از ان نمیتواند عبور کند
inflight reliability
U
تامین هواپیما در حین پرواز امنیت پرواز
flight coordination
U
هماهنگ کردن پرواز هماهنگی پرواز
bezel
U
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
nickel clad sheet
U
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
sorties
U
پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runways
U
راه پرواز باند پرواز
sortie
U
پرواز یک هواپیما یایک پرواز
runway
U
راه پرواز باند پرواز
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
butt
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
U
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cannoneer
U
خدمه
crew
U
خدمه
crewed
U
خدمه
crewing
U
خدمه
crews
U
خدمه
terneplate
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
U
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
U
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
U
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
chattels
U
خدمه وغلامان
mans
U
خدمه گماردن
crew
U
خدمه هواپیما
crew
U
خدمه کشتی
crewed
U
خدمه کشتی
man
U
خدمه گماردن
airmen
U
خدمه هواپیما
airman
U
خدمه هواپیما
crewed
U
خدمه هواپیما
crewing
U
خدمه کشتی
crewing
U
خدمه هواپیما
submariner
U
خدمه زیردریایی
ship's company
U
خدمه ناو
crews
U
خدمه کشتی
crews
U
خدمه هواپیما
cattles
U
خدمه وغلامان
cannoneer
U
خدمه توپ
operators
U
خدمه وسیله
gunners
U
خدمه توپ
gunner
U
خدمه توپ
crew member
U
خدمه هواپیما
stewards
U
خدمه باشگاه
steward
U
خدمه باشگاه
operator
U
خدمه وسیله
gun's crew
U
خدمه توپ
combat crew
U
خدمه رزمی
live vessel
U
شناوه با خدمه
shuttling
U
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank
U
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone
U
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
crew member
U
خدمه جنگ افزار
crews
U
خدمه جنگ افزار
close station
U
خدمه بدو مرخص
boat awain's locker
U
انبار خدمه قایق
boat station
U
جای خدمه قایق
crewing
U
خدمه جنگ افزار
noncrew
U
خدمه غیر سازمانی
crew
U
خدمه جنگ افزار
crewed
U
خدمه جنگ افزار
dumb vessel
U
شناوه بدون خدمه
base section
U
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing
U
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
combat crew
U
خدمه رزمی هواپیما یاخودرو
bareboat charter
U
اجاره کشتی بدون خدمه ان
crew served weapon
U
جنگ افزار خدمه دار
noncrew
U
خدمه اضافی هواپیما یا وسیله
cuticle
U
پوشش مو پوشش شاخی
section
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
U
قسمت قسمت کردن برش دادن
skeleton crew
U
حداقل خدمه یک وسیله یا جنگ افزار
staged crews
U
خدمه موجود در روی وسیله یا کشتی یا هواپیما
lucid
U
شفاف
clearest
U
شفاف
clear ice
U
یخ شفاف
perspicuous
U
شفاف
clearer
U
شفاف
glaze ice
U
یخ شفاف
clear
U
شفاف
crystalline
U
شفاف
diaphanous
U
شفاف
transparencies
U
شفاف
overlays
U
شفاف
nitid
U
شفاف
overlaying
U
شفاف
overlay
U
شفاف
transparency
U
شفاف
transpicuous
U
شفاف
crystal
U
شفاف
translucid
U
شفاف
crystals
U
شفاف
clears
U
شفاف
transparently
U
شفاف
pellucid
U
شفاف
transparent
U
شفاف
hyaline
U
شفاف
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
check flight
U
پروازی برای اشناشدن خدمه و یا ازمایش صلاحیت انها
lucidity
U
شفاف بودن
translucent
U
نیمه شفاف
transparent color
U
رنگ شفاف
amorphous
U
غیر شفاف
translucent
U
نیم شفاف
translucid
U
شفاف کننده
semitransparent
U
نیمه شفاف
semitranslucent
U
نیمه شفاف
hyaloid
U
زجاجی شفاف
semiopaque
U
نیمه شفاف
clear varnish
U
لاک شفاف
semigloss
U
نیمه شفاف
opaque
U
غیر شفاف
sleek
U
صاف شفاف
fluoresce
U
شفاف شدن
sleeker
U
صاف شفاف
sleekest
U
صاف شفاف
shellac
U
لاک شفاف
transluscent
U
نیم شفاف
black ice
U
یخ شفاف روی اب
clearer
U
شفاف زدودن
clear picture
U
تصویر شفاف
tumbler
U
لیوان
[شفاف]
clear
U
شفاف زدودن
clearest
U
شفاف زدودن
sharp picture
U
تصویر شفاف
clears
U
شفاف زدودن
sharp image
U
تصویر شفاف
fanfold
U
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
elucidates
U
توضیح دادن شفاف
elucidated
U
توضیح دادن شفاف
elucidating
U
توضیح دادن شفاف
elucidate
U
توضیح دادن شفاف
fluoroscope
U
صفحه شفاف رادیوسکپی
shuttles
U
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
U
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
U
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
U
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
U
قسمت قسمت حرکت کردن
inflight phase
U
مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
beacon flight
U
پرواز با کمک برج مراقبت پرواز با استفاده از کمک برج
dioptrics
U
مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
Cellophane
U
لایه پلاستیکی شفاف با بنیان سلولزی
to see through
U
از بین چیزی مات
[غیر شفاف]
دیدن
iceland spar
U
کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
celluloid
U
لایه پلاستیکی شفاف ازنیتروسلولز اغشته به کافور
xerophthalmia
U
خشک و غیر شفاف شدن ملتحمه چشم
map template
U
صفحه شفاف مخصوص نصب روی نقشه
public relations officer
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
U
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments
U
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
iceneedle
U
یکی از ذرات فریف یخ که درهوای سرد و شفاف بطورشناوریافت میشود
acrylic
U
پلاستیک ترموست شفاف ازجنس استرهای پلیمریزه اسیدهای اکریلیک
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
army nurse corps
U
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
U
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
Perspex
U
خانوادهای از پلاستیکها که بعنوان شیشه یا پلاستیکهای شفاف و نوگذران در هواپیماکاربرد فراوان دارد
shuttle
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
to sell in lots
U
قسمت قسمت فروختن
shuttled
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttled
U
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
U
قسمت در یک میلیون قسمت
shuttles
U
بمباران قسمت به قسمت
shuttle
U
بمباران قسمت به قسمت
throttling
U
عبور قسمت به قسمت
throttles
U
عبور قسمت به قسمت
parts per million
U
قسمت در میلیون قسمت
throttled
U
عبور قسمت به قسمت
throttle
U
عبور قسمت به قسمت
manned
U
اماده به جنگ جنگ افزار حاضر به تیر دارای خدمه
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
alabaster
U
[کربنات کلسیم نیمه شفاف در رنگ های زرد و سفید که اغلب در نورگیر پنجره استفاده می شود.]
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
cross refer
U
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
flight deck
U
پل پرواز
flight decks
U
پل پرواز
night flying
U
شب پرواز کن
night flying
U
پرواز
trip
U
پرواز
tripped
U
پرواز
ceiling
U
حد پرواز
trips
U
پرواز
flightless
U
بی پرواز
flight
U
پرواز
sortie
U
پرواز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com