Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
binding cover
U
پوشش تعهد شده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
considerations
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
consideration
U
وجه التزام یا خسارت تادیه یاخسارت عدم انجام تعهد که در عقود و ایقاعات تعیین میشود و یا به طور کلی "ضمانت اجرای عقد و تعهد " عوض یا عوضین
warranties
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
nickel clad sheet
U
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel
U
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screening, screenings
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screen
U
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover
U
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
subscribing
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribe
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed
U
تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
cuticle
U
پوشش مو پوشش شاخی
guidance
U
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
antisubmarine screen
U
پرده پوشش ضد زیردریایی پوشش ضد زیردریایی
sponsion
U
تعهد
obligation
U
تعهد
commitment
U
تعهد
engagement
U
تعهد
bond
U
تعهد
warranty
U
تعهد
assumes
U
تعهد
assume
U
تعهد
contract
U
تعهد
onus
U
تعهد
engagements
U
تعهد
warranties
U
تعهد
liability
U
تعهد
liabilities
U
تعهد
assurance
U
تعهد
mandating
U
تعهد
mandates
U
تعهد
mandated
U
تعهد
assurances
U
تعهد
commitments
U
تعهد
mandate
U
تعهد
guaranteed
U
تعهد
committment
U
تعهد
bank bond
U
تعهد
assunption
U
تعهد
assumpsit
U
تعهد
guarantee
U
تعهد
obstriction
U
تعهد
oblogation
U
تعهد
guarantees
U
تعهد
obligations
U
تعهد
undertaking
U
تعهد
substitution of an obligation
U
تبدیل تعهد
fulfilment of an obligation
U
ایفاء تعهد
honored
U
انجام تعهد
termination of an obligation
U
انقضاء تعهد
honoring
U
انجام تعهد
breach of an obligation
U
تخلف از تعهد
fulfilment of an obligation
U
اجرای تعهد
take on
U
تعهد کردن
discharge of an obligation
U
سقوط تعهد
implied assumpist
U
تعهد ضمنی
liability to disease
U
تعهد امادگی
committal
U
تعهد الزام
warranties
U
تعهد کننده
extinction of an obligation
U
انقضاء تعهد
undertake
U
تعهد کردن
to take on
U
تعهد کردن
warranty
U
تعهد کننده
mature obligation
U
تعهد حال
substitution of a different obligation
U
تبدیل تعهد
honours
U
انجام تعهد
underwritten
U
تعهد کردن
underwrote
U
تعهد کردن
enterprise
U
تعهد تجارت
enterprises
U
تعهد تجارت
undertaken
U
تعهد کردن
undertakes
U
تعهد کردن
underwriting
U
تعهد کردن
underwrites
U
تعهد کردن
nonalignment
U
عدم تعهد
peremptory undertaking
U
تعهد قاطع
subscriptions
U
تعهد پرداخت
subscription
U
تعهد پرداخت
preengagement
U
تعهد قبلی
honors
U
انجام تعهد
honour
U
انجام تعهد
honoured
U
انجام تعهد
honouring
U
انجام تعهد
underwrite
U
تعهد کردن
recognizance
U
تعهد نامه
subscribers
U
تعهد کننده
subscriber
U
تعهد کننده
covenants
U
تعهد کردن
covenant
U
تعهد کردن
without engagement
U
فاقد تعهد
honoring
U
ایفای تعهد کردن
honors
U
ایفای تعهد کردن
pre engaged
U
دارای تعهد قبلی
honored
U
ایفای تعهد کردن
promissory
U
وابسته به تعهد یا قول
plight
U
تعهد دادن گرفتاری
liabilities
U
تعهد موجودی بانکی
liability
U
تعهد موجودی بانکی
bond
U
تعهد موافقت نامه
disengagement
U
رهایی از قید یا تعهد
long tail liability
U
تعهد طولانی مدت
honour
U
ایفای تعهد کردن
good performance bond guarntee
U
وثیقه انجام تعهد
novation
U
تبدیل تعهد یا مدیون
pledge
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
pledged
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
pledges
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
pledging
U
تعهد والتزام گروگذاشتن
failure to comply with the transaction
U
عدم ایفاء تعهد
warrantor
U
تعهد کننده ضامن
joint bond
U
تعهد یا ضمانت مشترک
honoured
U
ایفای تعهد کردن
unilateral contract
U
تعهد یک جانبه ایقاع
honouring
U
ایفای تعهد کردن
honours
U
ایفای تعهد کردن
dishonored
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
long term credit commitment
U
تعهد اعتبار بلند مدت
dishonors
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonoring
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonours
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
dishonour
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
covenant in low
U
تعهد ناشی ازحکم قانون
covenants
U
منشور عقد بستن تعهد
covenant
U
منشور عقد بستن تعهد
pacta sunt servanda
U
تعهد الزام اور است
dishonouring
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
dishonoured
U
تعهد خود رامحترم نشمردن
subscription
U
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
subscriptions
U
وجه اشتراک مجله تعهد پرداخت
offset of one obligation against another
U
تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
tacit
U
تعهد کنترل اسلحه بین دو یاچند کشور
collateral
U
عین مرهونه مال گرویی وثیقه انجام تعهد
sign off
U
از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
onerous property
U
دارایی یا ملکی که مستلزم انجام تعهد یا التزامی است
peremptory undertaking
U
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
implied assumpist
U
تعهد غیر رسمی که از نحوه عمل متعهد ناشی و استنباط میشود
liquidated damages
U
خسارت عدم انجام تعهد مقطوع که بین متعاهدین مورد توافق قرارگیرد
capping
U
پوشش
shrouded
U
پوشش
camouflages
U
پوشش
overlays
U
پوشش
shroud
U
پوشش
surface
U
پوشش
concealment
U
پوشش
involucre
U
پوشش
integument
U
پوشش
surfaces
U
پوشش
coverings
U
پوشش
surfaced
U
پوشش
involucrum
U
پوشش
camouflaging
U
پوشش
covers
U
پوشش
shield
U
پوشش
revetment
U
پوشش
mulch
U
پوشش
shields
U
پوشش
sconce
U
پوشش
cladding
U
پوشش
camouflaged
U
پوشش
camouflage
U
پوشش
cover
U
پوشش
perianth
U
پوشش گل
overlaying
U
پوشش
overlay
U
پوشش
mulches
U
پوشش
disguise
U
پوشش
tunc
U
پوشش
covering
U
پوشش
tunic
U
پوشش
head gear
U
پوشش سر
tunics
U
پوشش
masking
U
پوشش
encasing
U
پوشش
linings
U
پوشش
packing
U
پوشش
coverture
U
پوشش
envelopes
U
پوشش
cowling
U
پوشش
crustification
U
پوشش
hypethral
U
بی پوشش
lining
U
پوشش
sheath
U
پوشش
sheathing
U
پوشش
roofs
U
پوشش
facings
U
پوشش
facing
U
پوشش
reimbursement
U
پوشش
cases
U
پوشش
case
U
پوشش
masks
U
پوشش
mask
U
پوشش
cowls
U
پوشش
sheaths
U
پوشش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com