English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
peeler U پوست کننده
peelers U پوست کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
rubella U قرمز کننده پوست
transcutaneous U عبور کننده از پوست
Other Matches
endermic U انجه که درروی پوست یا دربین پوست عمل میکند
scleroderma U مرض پینه خوردگی پوست تصلب پوست
dermatological U مربوط به پوست شناسی یا امراض پوست
skinned U پوست کندن با پوست پوشاندن
skin U پوست کندن با پوست پوشاندن
skins U پوست کندن با پوست پوشاندن
skinning U پوست کندن با پوست پوشاندن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
tegumnentum U پوست طبیعی پوست
peel U پوست انداختن پوست
peels U پوست انداختن پوست
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
xanthochroid U شخص بور و سفید پوست شخص مو زرد و سفید پوست
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
skin U پوست
skinner U پوست کن
integument U پوست
husk U پوست
skinless U بی پوست
skinning U پوست
skinned U پوست
skins U پوست
goats U پوست بز
shelling U پوست
shell U پوست
hulls U پوست
bark U پوست
rinds U پوست
rind U پوست
hides U پوست
hide U پوست
shells U پوست
barked U پوست
goat U پوست بز
parer U پوست کن
shale U پوست
hull U پوست
peel پوست
peels U پوست
neurilemma or lema U پوست پی
barks U پوست
barking U پوست
peltry U پوست
peeling U پوست
husks U پوست
scalp U پوست سر
tegmentum U پوست
encrustation U پوست
crustal U پوست
tunc U پوست
cuticle U پوست
goatskins U پوست بز
encrustations U پوست
goatskin U پوست بز
stripper U پوست کن
strippers U پوست کن
dermatalgia U پوست
dermis U پوست
tegmen U پوست
cortices U پوست
glume U پوست
flayer U پوست کن
swanskin U پوست قو
cortex U پوست
pod U پوست برونی
encrustations U پوست زخم
sheepskin U پوست گوسفند
scalable U پوست کندنی
bran U پوست گندم
encrustation U پوست زخم
ross U پوست کندن
husky U پوست دار
molted U پوست انداختن
pelts U پوست خام
ross U پوست درخت
rhytidome U پوست درخت
peeling U پوست انداختن
moults U پوست انداختن
slough U پوست مار
slough U پوست سبوس
pelted U پوست خام
impassive U پوست کلفت
pelt U پوست خام
moulted U پوست انداختن
moult U پوست انداختن
molts U پوست انداختن
slouching U پوست انداختن
slouch U پوست انداختن
slouched U پوست انداختن
pods U پوست برونی
slouches U پوست انداختن
pelted U پوست کندن
molting U پوست انداختن
pelt U پوست کندن
scarf skin U پوست برونی
slipe U پوست کندن از
crocodile U پوست سوسمار
sheds U پوست انداختن
sheds U پوست ریختن
thick skinned U پوست کلفت
thin skinned U پوست نازک
skiver U پوست تراش
shuck U پوست نخودوغیره
pigskin U پوست گراز
parchment U کاغذ پوست
crocodiles U پوست سوسمار
shedding U پوست ریختن
tegmentum U پوست طبیعی
skinner U پوست فروش
skin effect U اثر پوست
skin and bone U پوست واستخوان
shed U پوست انداختن
shelled U پوست دار
shed U پوست ریختن
webbed U پوست دار
shedding U پوست انداختن
taxidermist U پوست ارا
astrachan U پوست بخارا
transcutaneal U عبورکننده از پوست
bearskins U پوست خرس
peels U پوست کندن
mace U پوست جوز
whity U سفید پوست
scscalable U پوست کندنی
rawhide U پوست خام
rawhides U پوست خام
Afrikaner U سفید پوست
Afrikaners U سفید پوست
maces U پوست جوز
peels U پوست انداختن
whitey U سفید پوست
bearskin U پوست خرس
astrakhan U پوست بخارا
astrakhan U پوست قره کل
huskier U پوست دار
huskies U پوست دار
huskiest U پوست دار
peel پوست انداختن
peel to O پوست کندن
peel U پوست کندن
kid skin U پوست بزغاله
excoriation U پوست رفتگی
excoriate U پوست کندن از
ethiopian U سیاه پوست
ethiope U سیاه پوست
erythema U التهاب پوست
entoderm U درون پوست
endoderm U درون پوست
egg shell U پوست تخم
ectorderm U برون پوست
ecdysis U پوست ریختن
ecdysis U پوست اندازی
dry bones U پوست واستخوان
drumhead U پوست طبل
excorticate U پوست کندن
unhusk U پوست کندن
exuviate U پوست انداختن
taxidermy U پوست ارایی
in plain english U پوست کنده
impassiveness U پوست کلفتی
picked U پوست کنده
hypodermis U پوست زیرین
husked U پوست کنده
hulled U پوست کنده
hardshell U سخت پوست
hard shell U سخت پوست
glumaceous U پوست دار
flense U پوست کندن
flench U پوست کندن
fellmonger U دلال پوست
fellmonger U پوست فروش
drum head U پوست طبل
desquamate U پوست ریختن
desquamate U پوست انداختن
cutis U پوست زیرین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com