English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pelliculate U پوسته پوسته شامه دار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
banjo axle U پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation U پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flaked U جرقه پوسته پوسته شدن
flake U جرقه پوسته پوسته شدن
flaking U جرقه پوسته پوسته شدن
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scabrous U زبر پوسته پوسته
desquamate U پوسته پوسته شدن
scabs U پوسته پوسته شدن
exfoliate U پوسته پوسته شدن
scab U پوسته پوسته شدن
membrance U پوسته
film U پوسته
shells U پوسته
patagium U پوسته
shell U پوسته
shelling U پوسته
filmed U پوسته
skinned U پوسته
incrustation U پوسته
skinning U پوسته
skins U پوسته
flaky U پوسته پوسته
chaff U پوسته
bushing U پوسته
earth crust U پوسته
incrustment U پوسته
skin U پوسته
leprose U پوسته پوسته
mantle U پوسته
mantles U پوسته
crust U پوسته
crusts U پوسته
cryosphere U یخ پوسته
sleeve U پوسته
wythe U پوسته
testa U پوسته
flaked U پوسته
stator U پوسته
case U پوسته
cases U پوسته
encrustation U پوسته
encrustations U پوسته
upper crust U پوسته
sleeves U پوسته
layer U پوسته
esquillage U پوسته
membrane U پوسته
membranes U پوسته
flake U پوسته
scurf U پوسته
cod U پوسته
putamen U پوسته
single skinned U یک پوسته
shuck U پوسته
cortices U پوسته
shelly U پوسته پوسته
cortex U پوسته
layers U پوسته
dishes U پوسته
dish U پوسته
sludge U پوسته یخ
flaking U پوسته
rinded U پوسته دار
endocarp U پوسته هسته
electron shell U پوسته الکترون
energy shell U پوسته انرژی
earth's crust U پوسته زمین
pellicle U پوسته نازک
earth crust U پوسته زمین
soft skin U پوسته نرم
pellicular U پوسته دار
damp proof membrane U پوسته نمبند
curing membrane U پوسته نگهبان
cupola shell U پوسته کوپل
electron sheath U پوسته الکترونی
erratic scab U پوسته جوش
scutum U پوسته استخوانی
oxide skin U پوسته اکسید
valence shell U پوسته والانس
outer shell U پوسته والانس
soft shelled U نرم پوسته
pelliculate U دارای پوسته
membran U پوسته دار
subsell U زیر پوسته
soft shell U نرم پوسته
wing skin U پوسته بال
skin friction U مقاومت پوسته
sublevel U زیر پوسته
encrustations U پوسته بندی
ion sheath U پوسته یونی
encrustation U پوسته بندی
crankcase U پوسته موتور
pod U پوسته محافظ
bushes U پوسته داخلی
skinning U پوسته ریخته گی
crusty U پوسته مانند
skins U پوسته ریخته گی
rawhide U پوسته خام
rawhides U پوسته خام
acetate film U پوسته استاتی
slough U پوسته خارجی
descaling U پوسته زدایی
bush U پوسته داخلی
snail حلزون با پوسته
crusts U پوسته زمین
corrugated skin U پوسته موجدار
cooling shell U پوسته سردکننده
skin U پوسته ریخته گی
pods U پوسته محافظ
crust U پوسته زمین
skinned U پوسته ریخته گی
gear case U پوسته جعبه دنده
film evaporator U تبخیر کننده پوسته
half shell mold U قالب نیم پوسته
crust of the earth U پوسته یا قشر زمین
front axle housing U پوسته اکسل جلو
loricate U دارای پوسته محافظ
furnace shell U قشر یا پوسته کوره
rind U پوسته بیرونی هرچیزی
rinds U پوسته بیرونی هرچیزی
graben U فرورفتگی در پوسته زمین
encrust U با پوسته یاقشری پوشاندن
encrustations U پوسته دار سازی
drop worm housing U پوسته حلزونی سقوطی
drum barrel U پوسته یا روکش استوانهای
tegmen U پوسته داخلی تخم
body fit sleeve U پوسته یا غلاف مناسب
ectoclast U پوسته خارجی سلول
soft shelled U دارای پوسته تردوشکننده
rear axle casing U پوسته محور عقب
slug حلزون بدون پوسته
adapter sleeve U پوسته تطبیق دهنده
encrust U بشکل پوسته در اوردن
encrustation U پوسته دار سازی
lorica U پوسته سخت حافظ جانوران
soft shell U دارای پوسته ترد وشکننده
insulated bearing housing U پوسته یاطاقان عایق شده
helicoid U بشکل پوسته حلزون مارپیچ
interchangeable bearing shells U پوسته قابل تعویض یاطاقان
gas case hardening U سخت گردانی پوسته گازی
crankcase U محفظه کارتر پوسته میل لنگ
to crust [snow] U تشکیل دادن به پوسته سخت [برف]
proctodaeum U قسمت خارجی پوسته مقعدومجرای مقعد
epicarp U پوسته خارجی قسمت نرم میوه
spaced armor U دو پوسته کردن زره برای تقویت ان
crust U پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
clinker U تفاله شیشه درکوره قالگری پوسته اهن
andesite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
diabase U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
dunite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
endodermis U داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
splinter screen U پوسته زره پوش اطراف پل فرماندهی ناو
crusts U پوسته سخت هر چیزی ادم جسور و بی ادب
syenite U نوعی سنگ که پوسته زمین را تشکیل میدهد
geotectonic U مربوط به مبحث ساختمان وتشکیلات صخرههای پوسته زمین
buzzes U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzed U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
buzzing U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
plutonism U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی در پی پوسته زمین دراثرگرمادرست شده اند
buzz U نوسان پوسته یا ساختارهای دیگر با فرکانسی که قابل سمع باشد
volumetric loading/density U خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
catastrophism U اعتقاد باینکه پوسته زمین دستخوش انقلابهای ناگهانی طبیعت شده
geochemistry U علمی که درباره ترکیب وتغییرات شیمیایی پوسته زمین بحث میکند
shelling U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shells U بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
neptunist U کسیکه عقیده داردکه خارههای پی در پی پوسته زمین بوسیله اب درست شده اند
plutonic theory U فرضیهای که بموجب ان خارههای پی درپی پوسته زمین دراثرگرمای درست شده اند
cyaniding U عملیات حرارتی که برای سخت کردن پوسته الیاژهای اهن دار بکار می رود
cam ring U رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند
lobster thermidor U مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
monocoque U ساختمان سه بعدی مثل بدنه هواپیما که فاقد سازه داخلی بوده و همه تنش بر پوسته و اجزاء ساختمانی که بلافاصله زیر ان قرار دارندوارد میگردد
matral U وابسته به نرم شامه یا سخت شامه
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
cloud chamber effect U اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی
smells U شامه
smelling U شامه
smell U شامه
membrane U شامه
velum U شامه
membranes U شامه
smelled U شامه
pleura U شش شامه
membrance U شامه
pellicle U شامه
flair U شامه سگ
meninx U شامه مخ
patagium U شامه
synovial membrane U شامه یاغشازلالی
pleural U وابسته به شامه شش
mucosa U شامه مخاطی
anosmia U فقدان حس شامه
mucous membrance U شامه مخاطی
pericardium U برون شامه دل
olfactory nerve U عصب شامه
evening pragen U نماز شامه
olfaction U حس شامه بویایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com