Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
oxide skin
U
پوسته اکسید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
zinc oxid
U
اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
banjo axle
U
پوسته اکسل عقب اتومبیل که پوسته دیفرانسیل ان در وسط قرار دارد
exfoliation
U
پوسته پوسته شدن لایههای بتن یا سنگ در اثر حرارت محیط همجوار
flaked
U
جرقه پوسته پوسته شدن
pelliculate
U
پوسته پوسته شامه دار
flake
U
جرقه پوسته پوسته شدن
flaking
U
جرقه پوسته پوسته شدن
slough
U
پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
scab
U
پوسته پوسته شدن
exfoliate
U
پوسته پوسته شدن
desquamate
U
پوسته پوسته شدن
scabs
U
پوسته پوسته شدن
scabrous
U
زبر پوسته پوسته
oxides
U
اکسید
oxide
U
اکسید
copper oxide
U
اکسید مس
oxyde
U
اکسید
burnt lime
U
کلیسم اکسید
zirconium dioxide
U
زیرکونیم دو اکسید
aluminum oxide
U
اکسید الومینیوم
benzophenone oxide
U
بنزوفنون اکسید
calx
U
کلیسم اکسید
calcium oxide
U
کلسیم اکسید
caustic lime
U
کلیسم اکسید
copper oxide rectifier
U
یکسوکننده مس- اکسید
ferrous oxide
U
اکسید فرو
acid oxide
U
اکسید اسیدی
minium
U
اکسید قرمز
oxidant
U
اکسید کننده
oxidation film
U
قشر اکسید
refractory oxide
U
اکسید نسوز
oxidizer
U
اکسید کننده
alumina
U
اکسید الومینیوم
lime
U
کلسیم اکسید
zinc oxide
U
اکسید روی
dioxide
U
دارای دو اکسید
zirconium oxide
U
زیرکونیم اکسید
yttria
U
ایتریم اکسید
carbon dioxide
U
دی اکسید کربن
ytterbia
U
ایتربیم اکسید
yttrium oxide
U
ایتریم اکسید
silica
U
اکسید سیلیسیوم
refractory oxide
U
اکسید دیرگداز
ytterbium oxide
U
ایتربیم اکسید
limes
U
کلسیم اکسید
oxide coated cathode
U
کاتد اکسید اندود
tutty
U
گرد اکسید دو زنگ
oxide cathode
U
کاتد اکسید اندود
zincite
U
اکسید قرمز روی
oxidation coefficient
U
ضریب اکسید شوندگی
ruby zinc
U
اکسید قرمز روی
red zinc ore
U
اکسید قرمز روی
alumina
U
گل پاک یا اکسید الومینیوم
oxide skin
U
قشر نازک اکسید
red oxide of zinc
U
اکسید قرمز روی
incandescent metallic oxid cathode
U
کاتد اکسید فلزی
spatalite
U
اکسید قرمز روی
metallic oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی
hypercapnia
U
افزایش کربن اکسید در خون
arsenic
U
اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
oxymercuriation
U
اکسید جیوه دار کردن
goethite
U
اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
complementary metal oxide semiconductor
U
نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
oxydizing agents
U
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
photochemical oxidant
U
اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
dry ice
U
یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
mos
U
نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
oxide
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxides
U
اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
U
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
upper crust
U
پوسته
bushing
U
پوسته
wythe
U
پوسته
shelly
U
پوسته پوسته
scurf
U
پوسته
encrustations
U
پوسته
shuck
U
پوسته
esquillage
U
پوسته
membrance
U
پوسته
leprose
U
پوسته پوسته
incrustment
U
پوسته
patagium
U
پوسته
testa
U
پوسته
stator
U
پوسته
putamen
U
پوسته
single skinned
U
یک پوسته
earth crust
U
پوسته
incrustation
U
پوسته
encrustation
U
پوسته
cryosphere
U
یخ پوسته
mantles
U
پوسته
case
U
پوسته
sludge
U
پوسته یخ
shells
U
پوسته
crusts
U
پوسته
cases
U
پوسته
mantle
U
پوسته
cortex
U
پوسته
dishes
U
پوسته
filmed
U
پوسته
cortices
U
پوسته
dish
U
پوسته
flaking
U
پوسته
crust
U
پوسته
cod
U
پوسته
flaked
U
پوسته
film
U
پوسته
flake
U
پوسته
sleeves
U
پوسته
shelling
U
پوسته
skinned
U
پوسته
shell
U
پوسته
skinning
U
پوسته
sleeve
U
پوسته
layers
U
پوسته
skins
U
پوسته
flaky
U
پوسته پوسته
chaff
U
پوسته
layer
U
پوسته
membranes
U
پوسته
membrane
U
پوسته
skin
U
پوسته
crusty
U
پوسته مانند
snail
حلزون با پوسته
valence shell
U
پوسته والانس
pelliculate
U
دارای پوسته
skin
U
پوسته ریخته گی
ion sheath
U
پوسته یونی
pellicular
U
پوسته دار
outer shell
U
پوسته والانس
slough
U
پوسته خارجی
scutum
U
پوسته استخوانی
rawhide
U
پوسته خام
rawhides
U
پوسته خام
pellicle
U
پوسته نازک
rinded
U
پوسته دار
membran
U
پوسته دار
skin friction
U
مقاومت پوسته
descaling
U
پوسته زدایی
encrustation
U
پوسته بندی
damp proof membrane
U
پوسته نمبند
encrustations
U
پوسته بندی
curing membrane
U
پوسته نگهبان
cupola shell
U
پوسته کوپل
pods
U
پوسته محافظ
pod
U
پوسته محافظ
crankcase
U
پوسته موتور
acetate film
U
پوسته استاتی
corrugated skin
U
پوسته موجدار
cooling shell
U
پوسته سردکننده
crusts
U
پوسته زمین
skinned
U
پوسته ریخته گی
skinning
U
پوسته ریخته گی
skins
U
پوسته ریخته گی
bush
U
پوسته داخلی
crust
U
پوسته زمین
bushes
U
پوسته داخلی
erratic scab
U
پوسته جوش
sublevel
U
زیر پوسته
wing skin
U
پوسته بال
energy shell
U
پوسته انرژی
endocarp
U
پوسته هسته
electron shell
U
پوسته الکترون
electron sheath
U
پوسته الکترونی
soft skin
U
پوسته نرم
soft shelled
U
نرم پوسته
earth's crust
U
پوسته زمین
earth crust
U
پوسته زمین
soft shell
U
نرم پوسته
subsell
U
زیر پوسته
oxides
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide
U
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
tegmen
U
پوسته داخلی تخم
encrustation
U
پوسته دار سازی
slug
حلزون بدون پوسته
soft shelled
U
دارای پوسته تردوشکننده
rind
U
پوسته بیرونی هرچیزی
rinds
U
پوسته بیرونی هرچیزی
rear axle casing
U
پوسته محور عقب
drop worm housing
U
پوسته حلزونی سقوطی
graben
U
فرورفتگی در پوسته زمین
gear case
U
پوسته جعبه دنده
furnace shell
U
قشر یا پوسته کوره
front axle housing
U
پوسته اکسل جلو
film evaporator
U
تبخیر کننده پوسته
loricate
U
دارای پوسته محافظ
body fit sleeve
U
پوسته یا غلاف مناسب
encrust
U
بشکل پوسته در اوردن
encrustations
U
پوسته دار سازی
adapter sleeve
U
پوسته تطبیق دهنده
half shell mold
U
قالب نیم پوسته
drum barrel
U
پوسته یا روکش استوانهای
crust of the earth
U
پوسته یا قشر زمین
ectoclast
U
پوسته خارجی سلول
encrust
U
با پوسته یاقشری پوشاندن
hyperventilation
U
تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
helicoid
U
بشکل پوسته حلزون مارپیچ
gas case hardening
U
سخت گردانی پوسته گازی
soft shell
U
دارای پوسته ترد وشکننده
lorica
U
پوسته سخت حافظ جانوران
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com