Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 118 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
amende honorable
U
پوزش خواهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Take it or leave it.
U
می خواهی بخواه نمی خواهی نخواه !
apology
U
پوزش
apologies
U
پوزش
pardons
U
پوزش
pardoning
U
پوزش
pardoned
U
پوزش
pardon
U
پوزش
to beg your pardon
U
پوزش می خواهم
apologia
U
پوزش ادبی
to excuse oneself
U
پوزش خواستن
apologias
U
پوزش ادبی
apologetic
U
پوزش امیز
apologist
U
پوزش خواه
apologise
U
پوزش طلبیدن
excusatory
U
پوزش امیز
excuse me
U
پوزش می خواهم
apologizing
U
پوزش خواستن
apologised
U
پوزش خواستن
apologists
U
پوزش خواه
apologises
U
پوزش خواستن
apologising
U
پوزش خواستن
apologize
U
پوزش خواستن
apologizes
U
پوزش خواستن
apologized
U
پوزش خواستن
to offer an apology
U
پوزش خواستن
apologetically
U
از راه پوزش یا دفاع
i express my regret for it
U
پوزش میخواهم که چنین شد
to offer an excuse
U
پوزش خواستن عذرخواهی کردن
i beg your pardon
U
پوزش میخواهم معذرت می خواهم
you must a for that conduct
U
باید از این طرز رفتار پوزش بخواهید
to eat humble pie
U
پوزش خواستن چنانکه انسانرا پست نماید
He who excuses accuses himself.
<proverb>
U
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
A guilty conscience needs no accuser.
<proverb>
U
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
Excuses always proceed from a guilty conscience.
<proverb>
U
کسی که پوزش می خواهد خود را متهم می کند.
[ضرب المثل]
toxicomania
U
سم خواهی
nosophilia
U
بیماری خواهی
illy
U
ازروی بد خواهی
oestrus
U
گشن خواهی
thou wilt go
U
خواهی رفت
thou shalt go
U
خواهی رفت
thanatomania
U
مرگ خواهی
sapphism
U
همجنس خواهی
zealotry
U
هوا خواهی
zoophilia
U
حیوان خواهی
zoophily
U
حیوان خواهی
Why dont you leave me alone?
U
از جان من چه می خواهی ؟
will to power
U
قدرت خواهی
uranism
U
همجنس خواهی
progressivism
U
ترقی خواهی
homoerotism
U
همجنس خواهی
blackmails
U
باج خواهی
blackmailing
U
باج خواهی
blackmailed
U
باج خواهی
blackmail
U
باج خواهی
inversions
U
همجنس خواهی
benevolence
U
نیک خواهی
benevolence
U
خیر خواهی
zeal
U
خیر خواهی
progressiveness
U
ترقی خواهی
willy-nilly
U
خواهی نخواهی
homosexuality
U
همجنس خواهی
willy nilly
U
خواهی نخواهی
electron affinity
U
الکترون خواهی
coprophilia
U
مدفوع خواهی
estrus
U
گشن خواهی
hebephilia
U
نوجوان خواهی
amativeness
U
خاطر خواهی
inversion
U
همجنس خواهی
ephebophilia
U
جوان خواهی
urning
U
در همجنس خواهی مردان
Pick, what you like
[want]
!
U
هر کدام را می خواهی بردار!
Do you want some more food ?
U
بازهم غذا می خواهی ؟
Why do you want to know ? dont be nosy.
U
می خواهی چه؟کنی بدانی ؟
What the hell do you want?
U
چه زهر ماری می خواهی ؟
polled
U
نظر خواهی کردن
hypersexuality
U
فزون خواهی جنسی
appealable
U
قابل پژوهش خواهی
liberalism
U
اصول ازادی خواهی
apologise
U
عذر خواهی کردن
abundancy motive
U
انگیزه فزون خواهی
supercilious
U
از روی خود خواهی
poll
U
نظر خواهی کردن
apologizing
U
عذر خواهی کردن
apologizes
U
عذر خواهی کردن
apologized
U
عذر خواهی کردن
apologising
U
عذر خواهی کردن
apologises
U
عذر خواهی کردن
apologised
U
عذر خواهی کردن
polls
U
نظر خواهی کردن
latent homosexuality
U
همجنس خواهی نهفته
to offer an apology
U
عذر خواهی کردن
crystal growth affinity
U
رشد خواهی بلور
tribadism
U
همجنس خواهی فاعلی
overt homosexuality
U
همجنس خواهی اشکار
apologize
U
عذر خواهی کردن
sapphism
U
همجنس خواهی زنان
royalistic
U
مبنی برسلطنت خواهی
public spiritedness
U
خیر خواهی مردم
generosity
U
خیر خواهی گشاده دستی
Do you want to have your fortune told?
U
می خواهی برایت فال بگیرم ؟
Having hardly arrived you want to. . .
U
هنوز از راه نرسیدی می خواهی ...
to play at
U
خواهی نخواهی اقدام کردن
faute de mieux
U
همجنس خواهی ناشی ازمحرومیت
She is hopping mad .
U
چرا می خواهی لجت را سر من در آوری ؟
When in Rome, do as the Romans do!
<proverb>
U
خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو.
Where do you want to go this time of night ?
U
این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
You seem to expect something for good measure !
U
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
You wI'll benefit by this book .
U
از خواندن این کتاب فایده خواهی برد
public spirit
U
خیر خواهی برای مردم میهن پرستی
public spiritedly
U
ازلحاظ خیر خواهی مردم میهن پرستانه
If you want to sell your car , I am your man .
U
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
nothing serves to but apology
U
هیچ چیز جز عذر خواهی بدردنمیخوردیا سودمند نیست
If you dont study hard ( hard enough ) , you cant go to a higher class.
U
اگرخوب درس نخوانی درهمین کلاس خواهی ماند
radicalism
U
روش فکری مبنی بر اصلاح طلبی و تحول خواهی
invitations
U
وعده خواهی وعده گیری
invitation
U
وعده خواهی وعده گیری
constant dripping wears away the stone
<proverb>
U
اگر که خواهی شوی خوشنویس، بنویس و بنویس و بنویس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com