English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
along side U پهلو به پهلوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
line abreast کشتی هایی که پهلو به پهلو می روند
To toss and turn. To roll over. U از پهلو به پهلو غلتیدن (درخواب وغیره )
They were walking three abreast. سه نفری پهلو به پهلو قدم می زدند
galncing collision U برخورد پهلو به پهلو
side by side columns U ستونهای پهلو به پهلو
collateral U پهلو به پهلو متوازی
teamwise U پهلوی هم
we began with the st chapter U پهلوی
by U پهلوی
foreby U از پهلوی
leach U پهلوی چپ
we began with the st chapter U پیش =پهلوی
at U پهلوی نزدیک
cheek by jowl U پهلوی یکدیگر
juxtaposition U پهلوی هم گذاری
on the north side of U پهلوی من بنشینید
collocated U پهلوی هم گذاردن
collocates U پهلوی هم گذاردن
collocating U پهلوی هم گذاردن
shipboard U پهلوی کشتی
juxtaposing U پهلوی هم گذاشتن
juxtaposes U پهلوی هم گذاشتن
juxtaposed U پهلوی هم گذاشتن
juxtapose U پهلوی هم گذاشتن
left wing of army U پهلوی چپ میسره
collocate U پهلوی هم گذاردن
alongside U پهلوی ناو
i went past the house U از پهلوی ان خانه رد شدم
by the board U از طرف پهلوی ناو
inequilateral U [دارای پهلوی نابرابر]
freeboard U پهلوی سطح ازاد
to pass by any one U از پهلوی کسی رد شدن
right wing of army U پهلوی راست میمنه
he rolled them by U سواره از پهلوی انها رد شد
Come and sit beside(next to) me. U بیا پهلوی من بشین
alongside U پهلوی اسکله در کنار در طول
sideswipe U برخورد کردن به پهلوی چیزی
to poke anyone in the ribs U به پهلوی کسی سقلمه زدن
sideswipes U برخورد کردن به پهلوی چیزی
pass by U از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
goby U عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
my neighbour at dinner U کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
flanked U پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecar U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanking U پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
flank U پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecars U جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
triptych U عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
side arm U از پهلو
side view U از پهلو
side by side U پهلو به پهلو
ship side U پهلو
laterally U از پهلو
sexangle U شش پهلو
sideward U از پهلو
decagon U ده پهلو
three sided U سه پهلو
sideling U از پهلو
nip and tuck U پهلو به پهلو
along side U در پهلو
yoko U پهلو
one sided U یک پهلو
sideways U از پهلو
hexagons U شش پهلو
sidewards U از پهلو
hexagon U شش پهلو
hand U پهلو
by U از پهلو
two edged U دو پهلو
two-edged U دو پهلو
abreast U پهلو به پهلو
one-sided U یک پهلو
triangle U سه پهلو سه بر
triangles U سه پهلو سه بر
sidling U از پهلو
flanking U پهلو
handing U پهلو
broadside U به پهلو
broadsides U به پهلو
flank U پهلو
flanked U پهلو
side U پهلو
sides U پهلو
sideswipes U پهلو زدن به
skid U به پهلو سریدن
pitch diameter U قطر پهلو
peripeneumony U سینه پهلو
pentangular U پنج پهلو
sides U پهلو کناره
sideway U فرعی از پهلو
multilateral U چند پهلو
sideswipe U پهلو زدن به
octangular U هشت پهلو
slab sided U پهن پهلو
polygonal U بسیار پهلو
prevarication U حرف دو پهلو
list U یک پهلو شدن
slide U حرکت از پهلو
side blown converter U مبدل پهلو دم
slides U حرکت از پهلو
septilateral U هفت پهلو
broadside U ناو به پهلو
skidding U به پهلو سریدن
scalene U نابرابر پهلو
broadsides U ناو به پهلو
skidded U به پهلو سریدن
quinquelat eral U پنج پهلو
quindec agon U پانزده پهلو
pulmonitis U سینه پهلو
sidestroke U شنای پهلو
multivocal U چند پهلو
equilateral U دو پهلو برابر
double-entendres U حرف دو پهلو
many sided U چند پهلو
pneumonia U سینه پهلو
yoko geri U ضربه به پهلو
skids U به پهلو سریدن
pentagons U پنج پهلو
pentagon U پنج پهلو
transfers U پهلو- رفت
transferring U پهلو- رفت
transfer U پهلو- رفت
many-sided U چند پهلو
double entendres U حرف دو پهلو
double entendre U حرف دو پهلو
double talk U جمله دو پهلو
octagons U هشت پهلو
it has sides U سه پهلو دارد
polygons U بسیار پهلو
polygon U بسیار پهلو
heptagonal U هفت پهلو
octagon U هشت پهلو
side U پهلو کناره
goosewing U دو پهلو بادبان
lateral flexion U خم شدن به پهلو
equiangular triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
sidewinder U ضربت سنگین از پهلو
yoma tsuki U ضربه با دو دست به پهلو
To sleep on ones side. U روی پهلو خوابیدن
equilateral triangle U سه پهلو برابر [ریاضی]
equivocal U دارای ابهام دو پهلو
crab U به پهلو حرکت کردن
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
companionship U مصاحبت پهلو نشینی
quadrilaterals U چهار پهلو چهارضلعی
quadrilateral U چهار پهلو چهارضلعی
crabs U به پهلو حرکت کردن
sidesteps U صعود پلهای از پهلو
sidestepping U صعود پلهای از پهلو
sidestepped U صعود پلهای از پهلو
lateralrelationship U نسبت در خط افقی از پهلو
palter U دو پهلو سخن گفتن
pinwheel U چرخش از پهلو بدوربارفیکس
sidestep U صعود پلهای از پهلو
pneumococcus U میکرب سینه پهلو
lee board U تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
to pass by any thing U از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
scissor kick U پای قیچی در شنای پهلو
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
scotch verdict U حکم غیرقطعی ودو پهلو
To dock . To berth. U پهلو گرفتن (کشتی در اسکله )
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
chinese landing U پهلو گرفتن به سبک چینی
lateral pass U پاس توپ فوتبال از پهلو
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
pleuropneumonia U ذات الجنب توام با سینه پهلو
yaw U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
yawed U پهلو بپهلو حرکت دادن هواپیما
isosceles triangles U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
isosceles triangle U مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
bacon U گوشت نمک زدهء پهلو و پشت خوک
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
He lost control of the car and swerved towards a tree. U او [مرد] کنترل خودرو را از دست داد و از پهلو به درخت خورد.
prevarication U ساختن وکیل با طرف موکل افهارات دو پهلو و گمراه کننده شاهد
my chair was next his U صندلی من پهلوی صندلی اوبود
stockli U حرکت روی خرک ازانتها به وسط یا بعکس بادایره زدن ژیمناست از پهلو
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
rollover U غلطیدن روی یا غلطیدن به پهلو
hendecagon U یازده پهلو یازده ضلعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com