English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (90 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
secretion U پنهان سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
cache U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
ironies U مسخره پنهان سازی
irony U مسخره پنهان سازی
cache memory U مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
Other Matches
cover one's tracks <idiom> U پنهان کردن یا نگفتن اینکه شخصی کجا بوده (پنهان کاری کردن)
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
delitescent U پنهان
latent U پنهان
abstruse U پنهان
hugger mugger U پنهان
occult U پنهان
veiled U پنهان
cryptical U پنهان
cryptic U پنهان
perdu or due U پنهان
perdu U پنهان
hidden line U خط پنهان
benined the curtain U پنهان
perdue U پنهان
ram cache U RA پنهان
jackes U پنهان
cryptically U پنهان
backdoor U پنهان
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration U خنثی سازی محروم سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
closeting U پنهان کردن
to be in hiding U پنهان بودن
i hid my self U را پنهان کردم
to absent oneself U پنهان شدن
hidden file U فایل پنهان
cloak U پنهان کردن
hidden inflation U تورم پنهان
closets U پنهان کردن
closet U پنهان کردن
closeted U پنهان کردن
cloaked U پنهان کردن
to lie hid U پنهان ماندن
cloaking U پنهان کردن
to keep dark U پنهان ماندن
cloaks U پنهان کردن
furtive U پنهان نهانی
to be in hiding U پنهان ماندن
covers U پنهان کردن
coverings U پنهان کردن
concealment U پنهان بودن
hidden surface U سطح پنهان
hidden U پنهان کرده
encrypt U پنهان کردن
Just between you and me. . . U از شما چه پنهان …
hidden unemployment U بیکاری پنهان
hideousness U پنهان بودن
lay low <idiom> U پنهان کردن
sweep under the rug <idiom> U پنهان کردن
under cover <idiom> U پنهان شدن
hidden objects U اشیاء پنهان
cover U پنهان کردن
concealed U پنهان شده
caches U پنهان کردن
cache U پنهان کردن
disguised underemployment U کم کاری پنهان
disguised unemployment U بیکاری پنهان
obreption U پنهان روی
cover up <idiom> U پنهان کاربدواشتباه
hidden line removal U حذف خط پنهان
eloign U پنهان کردن
by end U قصد پنهان
surreptitious U پنهان محرمانه
hides U پنهان کردن
hides U پنهان شدن
secrete U پنهان کردن
secreted U پنهان کردن
secretes U پنهان کردن
secreting U پنهان کردن
insconce U پنهان شدن
concealable U پنهان کردنی
booby trap U پنهان تله
codes U رمزهای پنهان
booby-trap U پنهان تله
hide U پنهان شدن
hide U پنهان کردن
dissimulating U پنهان کردن
shadow U پنهان کردن
shadowed U پنهان کردن
shadowing U پنهان کردن
shadows U پنهان کردن
disguise U پنهان کردن
disguised U پنهان کردن
disguises U پنهان کردن
disguising U پنهان کردن
conceals U پنهان کردن
conceal U پنهان کردن
dissimulate U پنهان کردن
inapparent U ناپیدا پنهان
dissimulated U پنهان کردن
dissimulates U پنهان کردن
memory cache U حافظه پنهان
fudge U پنهان شدن
burrowing U پنهان شدن
burrows U پنهان شدن
absconded U پنهان شدن
mask U پنهان کردن
abscond U پنهان شدن
crypianalysis U پنهان کاری
fudging U پنهان شدن
fudges U پنهان شدن
fudged U پنهان شدن
cryptography U پنهان شناسی
masks U پنهان کردن
hickok belt U پنهان شدن
burrowed U پنهان شدن
burrow U پنهان شدن
hidden codes U کدهای پنهان
latescent U پنهان شونده
booby-trapping U پنهان تله
booby-trapped U پنهان تله
absconds U پنهان شدن
booby-traps U پنهان تله
absconding U پنهان شدن
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
murder will out U خون نا حق پنهان نمینماند
pocket U درجیب پنهان کردن
pockets U درجیب پنهان کردن
darkle U در تاریکی پنهان شدن
inconcealable U غیرقابل پنهان کردن
let it all hang out <idiom> U پنهان نکردن چیزی
secretive U سری پنهان کار
to keep secret U پنهان داشتن راز
keep under one's hat <idiom> U پنهان نگاه داشتن
to lie or keep close U پنهان بردن یاماندن
occult U از نظر پنهان کردن
concealment U پنهان کردن پوشاندن
occultly U بطور پوشیده یا پنهان
obstructor U پوشاننده پنهان کننده
booby trap U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapped U با پنهان تله مجهزکردن
booby-trapping U با پنهان تله مجهزکردن
the criminals' lair U پنهان گاه جنایتکاران
booby-traps U با پنهان تله مجهزکردن
latent electronic image U تصویر الکتریکی پنهان
embed U درزمین پنهان کردن
embeds U درزمین پنهان کردن
veil U مستوریا پنهان کردن
veils U مستوریا پنهان کردن
they took refuge in a cave U در غاری پنهان شدند
hidden information U اطلاعات پنهان کرده
booby-trap U با پنهان تله مجهزکردن
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
To do something on the sly (in secret). U کاری را پنهان انجام دادن
hidden U پنهان کرده شده پوشیده
camouflage U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflaged U پنهان کردن وسایل جنگی
masks U ماسک زدن پنهان کردن
to ballot for U بارای پنهان انتخاب کردن
mask U ماسک زدن پنهان کردن
camouflaging U پنهان کردن وسایل جنگی
camouflages U پنهان کردن وسایل جنگی
becloud U زیر ابر پنهان کردن
software encryption U پنهان کردن نرم افزاری
hickok belt U مخفی شدن پنهان کردن
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
to go into hiding U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
I stayed in concealment until the danger passed. U خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
He tried to conceal the facts. U سعی داشت حقیقت را پنهان کند
ensconced U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
to hide one's head U ازشرمساری پنهان شدن پناه بردن
ensconce U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
ensconces U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
to go underground U خود را پنهان کردن [از اولیاء امور]
right out <idiom> U به شکلی که هیچ چیز پنهان نباشد
ensconcing U پنهان شدن خودرادرجان پناه جادادن
gloss over <idiom> U پنهان کردن ،خوب جلوه دادن
cache memory U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
caches U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
cache U فایل کردن یا قرار دادن در حافظه پنهان
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
conceal U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
stalking horse U اسب یا چیزی شبیه به ان که شکارچی در پشت ان پنهان است
oubiette U زندان پنهان که در بالای ان یک روزنه هست و بس سیاه چال
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
There is more to it than meets the eye. U ارزش [و یا حقایق] پنهان در مورد چیزی وجود دارد.
conceals U پنهان کردن یا نشان ندادن اطلاعات یا گرافیک به کاربر
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
reveals U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
reveal U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
revealed U نمایش اطلاعاتی که پنهان شده بودند پس ازاینکه شرط برقرار شد
retention U زمانی که تصویرتلویزیون پس ازنمایش دادن پنهان میشود,.به علت فسفرمقاوم
stoaway U کسیکه خودرادرکشتی پنهان میکندکه پول از او نگیرندتاکشتی راه بیفتد
bran pie U فرف بزرگ پراز سبوس که اسباب بازیهایی درمیان ان پنهان می کنند
pompeian U وابسته به شهر ایتالیایی که زیر خاکسترهای اتش نشانی پنهان است
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com