English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
big five U پنج بانک معتبر انگلستان یعنی بانکهای میدلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
legal reserves U مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
Conservative Party U یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
reserve requirement U مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
I work in a bank, or more precisely at Melli Bank. U من در بانک کار میکنم یا دقیقتر بگویم در بانک ملی.
giro U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
giros U روشی جهت انتقال پول از یک بانک به بانک دیگر
common low U سیستم حقوقی انگلستان که ازحقوق مدنی و حقوق کلیسایی متمایز است زیرا این قسمت از حقوق انگلستان از پارلمان ناشی نشده عرف و عادت حقوق عرفی
world bank U بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
member banks U بانکهای عضو
federal banks U بانکهای فدرال
information banks U بانکهای اطلاعاتی
commercial banks U بانکهای بازرگانی
investment banks U بانکهای سرمایه گذاری
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
clearinghouse U سازمانی که چکهای بانکهای مختلف را دران مبادله میکنند
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
armistise U متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
locarno treaty U انگلستان
England U انگلستان
central treaty organization U انگلستان
big five U انگلستان
anglian U انگلستان
king of england U پادشاه انگلستان
Englishwomen U اهل انگلستان
Englishwoman U اهل انگلستان
Church of England U کلیسای انگلستان
the united kingdom U انگلستان وایرلند
north country U انگلستان شمالی
anglophobe U بیمناک از انگلستان
authentic U معتبر
inviolate U معتبر
substantial U معتبر
authoritative U معتبر
standing U معتبر
credible U معتبر
authentical U معتبر
creditable U معتبر
of good standing U معتبر
of reputation U معتبر
well thought of U معتبر
creditor U معتبر
well-thought-of U معتبر
valid U معتبر
responsible U معتبر
fiduciary U معتبر
liable U معتبر
trusty U معتبر
pavilion U باشگاه بازیگران در انگلستان
pavilions U باشگاه بازیگران در انگلستان
the middlands U استانهای مرکزی انگلستان
his britannic majesty U اعلیحضرت پادشاه انگلستان
bcs U انجمن کامپیوتر در انگلستان
jockey club U باشگاه سوارکاران انگلستان
rennet U مایه سیب انگلستان
yorkshire U ایالت یورکشایردرشمال انگلستان
validated U معتبر ساختن
validate U معتبر ساختن
man of crdit U شخص معتبر
man of credit U شخص معتبر
to hold water U معتبر بودن
to count [as] U معتبر بودن
accredit U معتبر شناختن
accrediting U معتبر شناختن
accredits U معتبر شناختن
to be valid U معتبر بودن
good U پاک معتبر
hold good U معتبر بودن
accredited U مجاز معتبر
good and svfficient bail U ضامن معتبر
hard currencies U ارز معتبر
faithworthy U امین معتبر
valid assumptions U فروض معتبر
dow U معتبر بودن
validates U معتبر ساختن
validating U معتبر ساختن
stuart U خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
f.a cup U جام اتحادیه باشگاههای انگلستان
lord chief justice U رئیس کل محکمه استیناف انگلستان
foot guards پیاده نظام های انگلستان
Welsh U اهل استان ولز انگلستان
welsher U اهل استان ولز انگلستان
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
welcher U اهل استان ولز انگلستان
MI6 U بخش 6 اطلاعات ارتش انگلستان
MI5 U بخش 5 اطلاعات ارتش انگلستان
validation U تایید معتبر سازی
reliable U معتبر قابل اتکا
reputably U بطور معتبر یا مشهور
videlicet U یعنی
namely U یعنی
to wit U یعنی
in fact U یعنی
namely <adv.> U یعنی
to wit <adv.> U یعنی
nee U یعنی
that is to say U یعنی
that is U یعنی
scilicet U یعنی
videlicet U یعنی
Cornish U وابسته به کورنوال درجنوب غربی انگلستان
longbow U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
britishism U لغت یا لهجه یا زبانزد ویژه انگلستان
gin-palace U [خانه عمومی مزین شده در انگلستان]
prestel U سرویس متن تجاری تصویری در انگلستان
trade follows the flag U تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
Elizabethan architecture U معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
anglophobe U کسی که از انگلستان بیم وتنفر دارد
derby U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
derbies U مسابقه سالانه اسبهای سه ساله در انگلستان
oaks U مسابقه مادیانهای اصیل جوان در انگلستان
longbows U کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
good U معتبر موجه نسبتا" زیاد
credible <adj.> U قابل اعتبار [معتبر] [اقتصاد]
not valid abroad U در خارج [از کشور] معتبر نیست
to keep an oath inviolate U معتبر نگه داشتن سوگند
time out U معتبر نبودن پس از یک دوره زمانی
accrediting U معتبر ساختن اختیار دادن
accredits U معتبر ساختن اختیار دادن
accredit U معتبر ساختن اختیار دادن
innuendoes U یعنی تشریح
innuendo U یعنی تشریح
innuendos U یعنی تشریح
bale U [نام نوعی مقبره در کاتس وود انگلستان]
wilton U نام شهری در جنوب " ویلت شایر" انگلستان
tourist trophy U مسابقههای سالانه موتورسیکلت سواری درجزیره من انگلستان
ashes U جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
high pheasant U تیراندازی به هدفهای دوگانه از برج 09 متری در انگلستان
He smuggled the car into England ( across the British frontier ) . U اتوموبیل را قاچاقی وارد مرز انگلستان کرد
one thousand guineas U مسابقه شرطبندی مادیانهای اصیل 3 ساله در انگلستان
validity U نفوذ قوت قانونی معتبر بودن
noctule U یکجور شب کور در انگلستان که از همه شبکورهای دیگران کشوربزرگتراست
land's end U دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
English style U [نوعی سبک قرن بیستم در انگلستان و شمال آمریکا]
the big four U درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
an inceptive U یعنی میخواهم لرزکنم
strangle U در مخابرات یعنی دستگاه
this word means a dog U این واژه یعنی سگ
the gentle sex U جنس لطیف یعنی زن
what does it meant U یعنی چه چه معنی دارد
the fair sex U جنس لطیف یعنی زن
dominical U یعنی حضرت مسیح
europatents U اختراع ثبت شده که دراروپا معتبر میباشد
Georgian architecture U معماری جرجی [در زمان پادشاه جرج اول تا چهارم انگلستان]
Gothic Revival U [سبک احیای گوتیک در انگلستان در قرن هجدهم و نوزدهم میلادی]
they were made one U یعنی باهم عروسی کردند
validation U بررسی انجام شده برای معتبر بودن داده
authority U مدرک یا ماخذی از کتاب معتبریا سندی نویسندهء معتبر
walker cup U مسابقه گلف بین مردان اماتور امریکا و انگلستان سالی یک بار
gradus U فرهنگ نظم ونثر لاتین و یونانی که سابقادر انگلستان تدریس میشده
the big three U ترومن و استالین وهم چنین به انگلستان امریکا و شوروی اطلاق میشود
first class cricket U مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
dominical U وابسته به روز خداوند یعنی یکشنبه
quintessence U عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
del credere U ضمانت فروشنده حق العمل کار نسبت به معتبر بودن خریدار
splashed U در پدافند هوایی یعنی هواپیمای دشمن زده شد
in the dark U در رهگیری هوایی یعنی درصفحه رادار من مشهودنیست
check U چک بانک
banks U بانک
checks U چک بانک
bank U بانک
checked U چک بانک
local U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
locals U انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
laced window U [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
sauntering U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunters U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
saunter U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
caveat emptor U یعنی خریدارخود مسئول بازرسی کالائی که می خرد میباشد
sauntered U در رهگیری هوایی یعنی بابهترین امکانات خود پروازکنید
profound gangrene U یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
data banks U بانک اطلاعاتی
clearing banks U بانک پس انداز
data bank U بانک داده ها
data bank U بانک اطلاعات
data bank U بانک اطلاعاتی
data banks U بانک اطلاعات
data banks U بانک داده ها
germplasm bank U بانک گونه ها
banker U بانک دار
world bank U بانک جهانی
banks U در بانک گذاشتن
bank U در بانک گذاشتن
bank U بانک ضرابخانه
state bank U بانک دولتی
banks U بانک ضرابخانه
state bank U بانک استان
remitting bank U بانک واگذارنده
shroff U بانک دار
national bank U بانک ملی
mortgage bank U بانک رهنی
piggy bank <idiom> U بانک کوچک
bankers U بانک دار
loan bank U بانک وامی
loan bank U بانک استقراضی
memory bank U بانک حافظه
monopoly bank U بانک انحصاری
saving bank U بانک پس انداز
bankbook U کتابچه بانک
authorized bank U بانک مجاز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com