Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rose window
U
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fiddle head
U
ارایش طوماری بردماغه کشتی بشکل سرویولون
grangerism
U
ارایش کتابی باموادچاپی یاعکس هایی که ازکتابهای دیگرببرند
crow steps
U
لاریز:برجستگی هایی که بشکل پله یاکنگره درسرازیریهای شیروانی م
radialized
U
دارای میله هایی که پرتووارمنشعب شده باشند مرتب بشکل پرتو
rool crush
U
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
lanoloin
U
چربی پشم که در ارایش مورداستعمال دارد
rag bolt
U
میخ پیچی که میله ان خارهایابرامدگی هایی دارد
Do you mind if I close the window?
U
اشکالی دارد اگر پنجره را ببندم؟
link
U
لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
foxtail
U
یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
My desk is by the window.
U
میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
Do you mind if I open the window?
U
اشکالی دارد اگر پنجره را باز کنم؟
bear's foot
نوعی گیاه خریق که برگ هایی به شکل پا و پنجه ها خرس دارد.
edge
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
sequence
U
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
edges
U
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
sequences
U
تعداد موضوعات یا داده هایی که به صورت لیست مرتب منط قی قرار دارد
compatibility
U
پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
child window
U
پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
My Computer
U
نشانهای که اغلب در گوشه سمت چپ در بالای صفحه نمایش در پنجره جاری قرار دارد. و حاوی مروری بر PC است
duct
U
لولهای که حاوی کابل هایی است که اطراف یک گروه کابل یک پوشش محافظ قرار دارد
InBox
U
خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
title
U
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
titles
U
میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
lisping
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisps
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisped
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
lisp
U
یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که اصولا" برای پردازش داده هایی است که شامل لیست هایی می باشند
picture window
U
پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
scalar
U
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
double lancet
U
[پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
retardation
U
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
horizontal
U
میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows
U
چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing
U
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
cubes
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube
U
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
transom
U
پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
. The car is gathering momentum.
U
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
U
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
U
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
arrangements
U
ارایش
head-dresses
U
ارایش سر
headdress
U
ارایش سر
mounting
U
ارایش
embellishments
U
ارایش
inflorescence
U
ارایش
grooming
U
ارایش
headdresses
U
ارایش سر
finery
U
ارایش
embellishment
U
ارایش
garnishment
U
ارایش
composition
U
ارایش
layout
U
ارایش
fleuron
U
ارایش گل
habiliment
U
ارایش
layouts
U
ارایش
head piece
U
ارایش
head tire
U
ارایش مو
inornate
U
بی ارایش
isotatic
U
تک ارایش
flower piece
U
ارایش گل
formation
U
ارایش
mustered
U
ارایش صف
ornamentation
U
ارایش
toiletry
U
ارایش
parergon
U
ارایش
decor
U
ارایش
musters
U
ارایش صف
atactic
U
بی ارایش
scissoring
U
ارایش
attire
U
ارایش
arrangment
U
ارایش
arramgement
U
ارایش
mustering
U
ارایش صف
dressing
U
ارایش
dressings
U
ارایش
syndiotactic
U
هم ارایش
attack pattern
U
ارایش تک
muster
U
ارایش صف
adorning
U
ارایش
arrangement
U
ارایش
make up
U
ارایش
mountings
U
ارایش
toilet
U
ارایش
toilets
U
ارایش
coiffure
U
ارایش مو
toilette
U
ارایش
hairdressing
U
ارایش مو
compositions
U
ارایش
coiffures
U
ارایش مو
deploying
U
ارایش گرفتن
deploy
U
ارایش گرفتن
preparation
U
تهیه و ارایش
randomization
U
ارایش تصادفی
embellishing
U
ارایش کردن
deploys
U
ارایش گرفتن
configurations
U
ارایش فضایی
embellishes
U
ارایش کردن
electron configuration
U
ارایش الکترونی
embellished
U
ارایش کردن
floridly
U
با ارایش زیاد
disembellish
U
بی ارایش کردن
manicure
U
ارایش کردن
plume
U
ارایش دادن
manicuring
U
ارایش کردن
diamond formation
U
ارایش لوزی
spadix
U
ارایش غلاقی
rearrangment
U
باز ارایش
manicured
U
ارایش کردن
stack the defence
U
ارایش دفاعی
configuration
U
ارایش فضایی
manicures
U
ارایش کردن
plumes
U
ارایش دادن
embellish
U
ارایش کردن
clipboard
U
تخته ارایش
isotactic polymer
U
بسپار تک ارایش
to set off
U
ارایش دادن
panicle
U
ارایش خوشهای
panicle
U
ارایش افشان
headdresses
U
پوشاک سر ارایش مو
umbel
U
ارایش چتری
headdress
U
پوشاک سر ارایش مو
ornamentally
U
برای ارایش
head-dresses
U
پوشاک سر ارایش مو
dressing tables
U
میز ارایش
dressing table
U
میز ارایش
verticillation
U
ارایش حلقوی
dresser
U
میز ارایش
arrays
U
ارایش ارایه
mass formation
U
ارایش توده
array
U
ارایش ارایه
preparations
U
تهیه و ارایش
purfle
U
ارایش دادن
pin money
U
هزینه ارایش زن
clipboards
U
تخته ارایش
formation
U
ارایش جنگی
syndiotactic polymer
U
بسپار هم ارایش
fluting
U
ارایش شیاری
tactical formation
U
ارایش تاکتیکی
dressers
U
میز ارایش
fronton
U
ارایش سنتوری
polychasium
U
ارایش خوشهای
military posture
U
ارایش نظامی
phyllotaxy
U
ارایش برگی
phyllotaxis
U
ارایش برگی
head dress
U
لچک ارایش سر یا مو
attire
U
ارایش کردن
lard vt
U
ارایش دادن
garnish
U
ارایش دادن
cosmetic
U
فن ارایش وتزئین
basketlike arrangemment
U
ارایش سبدی
wedge formation
U
ارایش مثلث
atomic configuration
U
ارایش اتمی
atactic polymer
U
بسپار بی ارایش
arborization
U
ارایش درختی
deeorative
U
ارایش بخش
anthotaxy
U
گفتار در ارایش گل
ament
U
ارایش نگینی
cosmetic
U
وسیله ارایش
cosmetology
U
ارایش زنانه
decorating
U
ارایش دادن
cosmetics
U
وسیله ارایش
ornament
U
اراستن ارایش
cosmetics
U
فن ارایش وتزئین
combat formation
U
ارایش رزمی
clip art
U
هنر ارایش
cinqfoil
U
ارایش پنجهای
decorate
U
ارایش دادن
decorates
U
ارایش دادن
decoration
U
ارایش تزیین
decoration
U
ارایش کردن
decorations
U
ارایش تزیین
deployment
U
ارایش قشون
garnished
U
ارایش دادن
beautifies
U
ارایش دادن
beautify
U
ارایش دادن
garnishes
U
ارایش دادن
beautifying
U
ارایش دادن
figs
U
ارایش صف ارایی
decorations
U
ارایش کردن
fig
U
ارایش صف ارایی
decker
U
ارایش دهنده
beautified
U
ارایش دادن
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
chimney piece
U
ارایش روی بخاری
polish
U
ارایش مبادی ادابی
pediment
U
ارایش سنتوری پایه
rank order method
U
روش ارایش رتبهای
consolidation of position
U
تکمیل ارایش مواضع
compositions
U
ارایش یکان سازمان
composition
U
ارایش یکان سازمان
organized
U
ارایش داده شده
polishes
U
ارایش مبادی ادابی
mass formation
U
ارایش هجومی انبوه
pediments
U
ارایش سنتوری پایه
purfle
U
ارایش حاشیه دوزی
quatrefoil
U
ارایش چهار پردهای
patera
U
ارایش قاب وار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com