English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
active window U پنجره فعال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
child window U پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
titles U میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
title U میله افقی در بالای یک پنجره که نام آن برنامه یا پنجره را بیان میکند
picture window U پنجره دل باز وخوش منظره پنجره بزرگ
active U هدف فعال خط مشی فعال
double lancet U [پنجره گوتیکی با دو پنجره سر نیزه ای]
horizontal U میلهای در پایین پنجره که نشان میدهد صفحه پهن تر از پنجره است . کاربر میتواند به صورت افق در صفحه حرکت کند و این میله را بکشد
cascading windows U چندین پنجره که روی هم نمایش داده می شوند به طوری که فقط عنوان پنجره رویی نمایش داده میشود
windowing U 1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره
transom U پنجره بالای در یا بالای پنجره دیگری
efective U فعال
smacker U فعال
sthenic U فعال
active cell U سل فعال
go-ahead U فعال
strenuous U فعال
smacking U فعال
astir U فعال
upping U فعال
upped U فعال
up U فعال
operational U فعال
snell U فعال
light foot U فعال
commissioned <adj.> U فعال
light footed U فعال
active U فعال
energetic U فعال
active file U فایل فعال
active element U عنصر فعال
activate U فعال کردن
active file U پرونده فعال
actinic rays U اشعه فعال
trig U فعال سرحال
active hydrogen U هیدروژن فعال
active index U ایندکس فعال
active site U موضع فعال
active site U محل فعال
whip up <idiom> U فعال کردن
active program U برنامه فعال
active mine U مین فعال
active lines U خطهای فعال
active installation U قسمت فعال
active installation U تاسیسات فعال
come alive <idiom> U فعال ماندن
acting U فعال کاری
active index U شاخص فعال
active device U دستگاه فعال
active centers U مراکز فعال
active center U مرکز فعال
active area U ناحیه فعال
activation barrier U سد فعال سازی
active analysis U تحلیل فعال
active aircraft U هواپیمای فعال
active absorption U جذب فعال
activator U فعال ساز
active avoidance U اجتناب فعال
kinetic energy U نیروی فعال
activation U فعال سازی
activation U فعال کردن
active cell U سلول فعال
active carbon U کربن فعال
active balance U مانده فعال
out of action U غیر فعال
active U فعال کنشی
inactive U غیر فعال
hot money U پول فعال
activates U فعال کردن
enthalpy U حرارت فعال
spiritous U فعال زنده
cycle stock U موجودی فعال
spirituous U فعال سرزنده
activating U فعال کردن
semiactive U نیمه فعال
optically active U فعال نوری
operating personnel U پرسنل فعال
active force U نیروی فعال
activate فعال کردن
activate U فعال کردن
activated U فعال کردن
passive U غیر فعال
adrenergic U فعال شونده
active sonar U ردیاب فعال
active therapy U درمان فعال
active vocabulary U واژگان فعال
actual output U بازداده فعال
active stock U موجودی فعال
actuator U فعال کننده
active sonar U سونار فعال
passives U غیر فعال
active sonar U رادار دریایی فعال
passive sonar U ردیاب غیر فعال
absorbo cel U سلولوز فعال شده
pragmatics U فعال واقع بین
surfactants U مواد فعال در سطح
activated carbon U کربن فعال شده
reactive current U جریان غیر فعال
nonoperating strength U پرسنل غیر فعال
activated carbon U ذغال فعال شده
pragmatic U فعال واقع بین
overactive U فوق العاده فعال
activity U فعال یا مشغول بودن
passive element U یکان غیر فعال
reactivating U دوباره فعال کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
activities U فعال یا مشغول بودن
active status U خط مشی فعال توپخانه
activated charcoal U کربن فعال شده
active database U پایگاه دادههای فعال
idle money U پول غیر فعال
active fiscal policy U سیاست مالی فعال
surface active agents U مواد فعال در سطح
euchromatin U بخش فعال کروماتین
active zone of well U حوزه فعال چاه
commissioning the ship U فعال کردن کشتی
ce U تراشه فعال کننده
inactivate U غیر فعال کردن
activation energy U انرژی فعال سازی
reactive power U توان غیر فعال
activated charcoal U ذغال فعال شده
activated cathode U کاتد فعال شده
activated complex U کمپلکس فعال شده
activated diffusion U پخش فعال شده
activated sludge U لجن فعال شده
activating effect of functional group U گروه فعال ساز
active labor force U نیروی کار فعال
cationic U دارای کاتیون فعال
deactivates U غیر فعال کردن
go getter U شخص فعال و زرنگ
arm U خط وط وقفه فعال شده .
disabled <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
blocked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
locked <adj.> <past-p.> U غیر فعال شده
deactivating U غیر فعال کردن
go-getters U شخص فعال و زرنگ
go-getter U شخص فعال و زرنگ
deactivated U غیر فعال کردن
deactivate U غیر فعال کردن
passives U غیر فعال مطیع وتسلیم
psychoactive drug U داروی فعال کننده روان
man about town U مرد فعال اجتماعی وجهانی
passive fiscal policy U سیاست مالی غیر فعال
passive U غیر فعال مطیع وتسلیم
field operating U فعال درصحرا رده صحرایی
interrupts U خط وقفه که فعال شده است
interrupting U خط وقفه که فعال شده است
interrupt U خط وقفه که فعال شده است
lie by U غیر فعال باقی ماندن
activation U فعال شدن کنش وری
activated methylene group U گروه متیلن فعال شده
reticular activating system U دستگاه فعال ساز شبکهای
anaerobic U زنده و فعال بدون هوا واکسیژن
operating force U نیروهای حاضر به کار نیروی فعال
to lie dormant U غیر فعال بودن [اصطلاح مجازی]
membrane keyboard U احساس کننده فشار را فعال میکند
activates U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activated U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activating U فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
nonstriker U یازیگری که در لحظاتی ازبازی فعال نیست
winnock U پنجره
casements U پنجره
sash U پنجره
window-sill U لب پنجره
biforis U دو پنجره
thirl U پنجره
biforus U دو پنجره
casement U پنجره
sashes U پنجره
cant bay window U کج پنجره
window U پنجره
inlier U پنجره
window-sills U لب پنجره
peeper U پنجره
sole plate U کف پنجره
apparatus U شعبه زیرزمینی و مخفی فعال دستگاه وسیله
to be out of action [because of injury] U غیر فعال شدن [بخاطر آسیب] [ورزش]
paper fed U که وقتی فعال میشود که کاغذ وارد آن شود
ascending reticular activating system U دستگاه فعال ساز صعودی ساخت شبکهای
epo U Off Power Emergency مدار و دکمههای فعال کننده ان
clerestory U پنجره بام
double window U پنجره دو جداره
stormproof window U پنجره ضد طوفان
fenestral U پنجره دار
dormer window U پنجره شیروانی
inactive window U پنجره غیرفعال
sash U پنجره گذاردن
sash U پنجره گلخانه
cross bar of window U الت پنجره
continuous window U پنجره سراسری
cathedrian wheel U پنجره چرخی
chicago window U پنجره شیکاگویی
fire screen U پنجره بخاری
dead-light U پنجره ثابت
fanlights U پنجره بالای در
smith and founder U یراق در و پنجره
blind window U پنجره نما
balance window U پنجره چرخان
sun blind U پرده پنجره
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com