English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 63 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
quinquagenary U پنجاهمین جشن سالیانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fiftieth U پنجاهمین
semi centennial U پنجاهمین سالگرد
quinquagenary U پنجاهمین سال گردش
golden weddings U جشن پنجاهمین سال عروسی
golden wedding U جشن پنجاهمین سال عروسی
yearly U سالیانه
annual U سالیانه
annuals U سالیانه
annually U سالیانه
annum U سالیانه
annual training U اموزش سالیانه
annual report U گزارش سالیانه
annual precipitation U بارندگی سالیانه
annual payment U قسط سالیانه
annual payment U پرداخت سالیانه
annuallyy U هر ساله سالیانه
growth ring U دایره سالیانه
per annum U هر سالی سالیانه
p.a U مخفف سالیانه
annuity U مستمری سالیانه
anniversary U سوگواری سالیانه
year to year fluctuation U نوسانات سالیانه
anniversaries U سوگواری سالیانه
yearly allowance U مقرری سالیانه
yearly instalmernts U اقساط سالیانه
annuitant U گیرنده مستمری سالیانه
annals U وقایع سالیانه سالنامه
mass book U کتاب نماز سالیانه
miaasl U کتاب نماز سالیانه
annuality factor U ضریب مستمر سالیانه
octingentenary or octocen U هشتصدمین جشن سالیانه
annual payment factor U ضریب بازپرداخت سالیانه
annual general meeting U مجمع عمومی سالیانه
annual general inspection U بازدید عمومی سالیانه
anniversaries U جشن سالیانه عروسی
annual food plan U برنامه غذایی سالیانه
anniversary U جشن سالیانه عروسی
annuity U حقوق یا مقرری سالیانه گذراند
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
quater cent nary U جشن سالیانه چهارصدمین سال گردش
rentlen U دارنده درامد سالیانه یاسالواره همیشگی
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
peter pence U زکات سالیانه که پیشتربه پاپ میداند
parentalia U جشن سالیانه بافتخار نیاکان و مردگان
annual average score U میانگین نمره سالیانه تعرفه خدمتی
wet year U سالی که میزان بارندگی از حد معمول سالیانه بیشتراست
to settle an a U برای کسی مقر ری سالیانه معین کردن
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
isothermal line U خطی که بوسیله ان جاهایی که گرمای متوسط سالیانه انهایکی است
national educational computing conferenc U جلسه سالیانه فارغ التحصیلان علاقمند به استفاده کامپیوتر در اموزش
withholding taxes U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
isotherm U خطی که نقاط دارای گرمای متوسط سالیانه مساوی رانشان میدهد
withholding tax U مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
special degration U نابودی ویژه که عبارتست ازوزن خاک فرسایش یافته سالیانه در واحد سطح
anniversary U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
quingentenary U پانصدمین سال گردش پانصدمین جشن سالیانه
anniversaries U مجلس یادبود یا جشن سالیانه جشن یادگاری
wedding day U روز عروسی جشن سالیانه عروسی
almanacs U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanacks U تقویم سالیانه تقویم نجومی
almanac U تقویم سالیانه تقویم نجومی
admision rate U میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com