Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
air raid shelter
U
پناهگاه حمله هوائی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case mate
U
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
airship
U
کشش هوائی
elevated tanke
U
منبع اب هوائی
aerial map
U
عکس هوائی
aerial photogrammetry
U
فتوگرامتری هوائی
aerial photography
U
عکاسی هوائی
aerial photograph
U
عکس هوائی
airships
U
کشش هوائی
aerial survey
U
نقشه براری هوائی
photo index map
U
نقشه راهنمای عکسهای هوائی
sleeve
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
sleeves
U
هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
The goods were shipped by air .
U
کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
photogrammetric map
U
تهیه نقشه ازروی عکسهای هوائی
inductor with adjustable air gap
U
پیچک با فاصله هوائی قابل تنظیم
photogrammetry
U
فن تهیه نقشه جغرافیائی به کمک عکسهای هوائی
velimirovic attack
U
حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hysterics
U
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
counter riposte
U
حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
vortex breakdown/brust
U
جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
squawks
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawked
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
squawk
U
در رهگیری هوائی یعنی دستگاه شناسائی خودی و دشمن را روی کنترل معمولی بگذارید
rio treaty
U
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
hysterogenic
U
حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot
U
بیک حمله دریک حمله
hysteroid
U
حمله تشنجی شبیه حمله
sanctury
U
پناهگاه
covert
U
پناهگاه
howf
U
پناهگاه
haven ofrest
U
پناهگاه
refuges
U
پناهگاه
harbor
U
پناهگاه
harborage
U
پناهگاه
refuge
U
پناهگاه
howff
U
پناهگاه
haven
U
پناهگاه
sheltering
U
پناهگاه
shelters
U
پناهگاه
harbored
U
پناهگاه
resorts
U
پناهگاه
resorted
U
پناهگاه
resort
U
پناهگاه
sheltered
U
پناهگاه
ambush
U
پناهگاه
ambushed
U
پناهگاه
ambushes
U
پناهگاه
ambushing
U
پناهگاه
shelter
U
پناهگاه
harboring
U
پناهگاه
harbours
U
پناهگاه
harbouring
U
پناهگاه
harboured
U
پناهگاه
asylums
U
پناهگاه
harbour
U
پناهگاه
asylum
U
پناهگاه
harbors
U
پناهگاه
lean-to
U
پناهگاه موقت
lean-tos
U
پناهگاه موقت
dugouts
U
پناهگاه موقتی
sanctuary
U
پناهگاه تحصین
hovel
U
پناهگاه خیمه
hovels
U
پناهگاه خیمه
stronghold
U
سنگر پناهگاه
strongholds
U
سنگر پناهگاه
sanctuaries
U
پناهگاه تحصین
alee
U
پناهگاه کشتی
funk hole
U
پناهگاه موقتی
elephant shelter
U
پناهگاه ضدگلوله
elephant shelter
U
پناهگاه فلزی
dug out
U
پناهگاه زیرزمینی
casemate
U
پناهگاه توپ
awnings
U
پناه پناهگاه
awning
U
پناه پناهگاه
case mate
U
پناهگاه توپ
light shelter
U
پناهگاه سبک
pup tent
U
چادر پناهگاه
burrowed
U
نقب پناهگاه
emergency shelter
U
پناهگاه اضطراری
burrow
U
نقب پناهگاه
burrowing
U
نقب پناهگاه
burrows
U
نقب پناهگاه
dugout
U
پناهگاه موقتی
tax havens
U
پناهگاه مالیاتی
tax haven
U
پناهگاه مالیاتی
front line
U
خط حمله خط حمله یادفاع
gone away
U
رانده شده از پناهگاه
sheltered
U
پناهگاه پناه بردن
snowshed
U
پناهگاه روستایی در برابربرف
sheltering
U
پناهگاه پناه بردن
bursting layer
U
لایههای سقفی پناهگاه
shelter
U
پناهگاه پناه بردن
shelters
U
پناهگاه پناه بردن
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
holds
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
hold
U
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
dugout
U
پناهگاه کنار زمین بازیگران
covers
U
بوته زار پناهگاه شکار
cuddy
U
پناهگاه کوچک مسقف در قایق
institutionalization
U
نهادی شدن به پناهگاه سپردن
dugouts
U
پناهگاه کنار زمین بازیگران
cover
U
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
U
بوته زار پناهگاه شکار
target date
U
زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
erfuge
U
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
cove
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
U
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
on berth
U
ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
bomb proof
U
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
wind shadow
U
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
tallyho
U
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
post attack
U
بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
transitory shelter
U
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
offensive
<adj.>
U
حمله
onslaughts
U
حمله
onslaught
U
حمله
onset
U
حمله
attacked
U
حمله
spell
U
حمله
spells
U
حمله
offence
U
حمله
offenses
U
حمله
offensives
U
حمله
attacking line
U
خط حمله
sallies
U
حمله
attacks
U
حمله
foray
U
حمله
forays
U
حمله
assaulted
U
حمله
besetting
U
حمله پی در پی
aggression
U
حمله
assault
U
حمله
hysteria
U
حمله
thrust
U
حمله
counter
U
حمله
thrusts
U
حمله
countered
U
حمله
assaults
U
حمله
seizures
U
حمله
attack
U
حمله
thrusting
U
حمله
assailment
U
حمله
venues
U
حمله
venue
U
حمله
assaulting
U
حمله
sally
U
حمله
seizure
U
حمله
countering
U
حمله
fit
U
حمله
ictys
U
حمله
onrush
U
حمله
canvasses
U
حمله
campaigns
U
حمله
canvassing
U
حمله
campaigning
U
حمله
campaigned
U
حمله
campaign
U
حمله
offense,etc
U
حمله
offense
U
حمله
falling sickness
U
حمله
fits
U
حمله
wide open
U
حمله
spelled
U
حمله
fittest
U
حمله
impugnation
U
حمله
impugnment
U
حمله
canvass
U
حمله
inroad
U
حمله
attacking
[style of play, player]
<adj.>
U
حمله
canvassed
U
حمله
epileptic fit
U
حمله
stound
U
حمله
time cut
U
ضد حمله
suicide attack
U
حمله با خودکشی
suicide bombing
U
حمله با خودکشی
minority attack
U
حمله مینوریته
line of departure
U
خط شروع حمله
momentum of attack
U
دور حمله
time thrust
U
ضد حمله شمیرباز
mating attack
U
حمله ماتی
storming column
U
ستون حمله
thrusting
U
حمله کردن
main attack
U
حمله اصلی
thrust line
U
خط حمله خط انجام تک
lunes
U
حمله جنون
line of skirmishers
U
حمله به خط زنجیر
snap at
U
حمله کردن
unassailable
U
غیرقابل حمله
spearheads
U
نوک حمله
spearheading
U
نوک حمله
outside lines
U
خطوط حمله
shock troops
U
گروه حمله
set about
U
حمله کردن به
spearheaded
U
نوک حمله
rusher
U
حمله کننده
play marker
U
طراح حمله
spearhead
U
نوک حمله
quintain
U
هدف حمله
polerio's gambit
U
حمله فگالتو
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com