English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
local building inspector U پلیس ساختمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
police district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
policing district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
precinct [American E] U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
district U ایستگاه پلیس [در منطقه ای که پلیس پاسخگو باشد]
building system U اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing U نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
angle-post U [تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer U فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building U ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency U [قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
coach-house U ساختمان خدمه [در کنار ساختمان اصلی]
building enterprise U مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor U مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
enterprise network U شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
block structure U ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
foundation soil U شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotundas U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature U ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotunda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotonda U ساختمان مدور ساختمان گنبددار
double shell constraction U ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
overbuild U زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear U نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
bobby U پلیس
constable U پلیس
bobbies U پلیس
constables U پلیس
german shepherd U سگ پلیس
gendarmes U پلیس
police U پلیس
policed U پلیس
gendarme U پلیس
police dog U سگ پلیس
guard dog U سگ پلیس
K9 [canine] U سگ پلیس
cop U پلیس
polices U پلیس
cops U پلیس
police stations U ایستگاه پلیس
police station U مرکز پلیس
paddywagon U اتومبیل پلیس
patrol wagon U اتومبیل پلیس
police station U ایستگاه پلیس
police stations U مرکز پلیس
border police U پلیس مرزبانی
policemen U مامور پلیس
runner U افسر پلیس
runners U افسر پلیس
flatfoot U پلیس گشتی
police forces U دادگاه پلیس
police forces U نیروی پلیس
police force U دادگاه پلیس
police force U نیروی پلیس
policeman U مامور پلیس
police officer U افسر پلیس
Interpol U پلیس بینالمللی
shore patrol U پلیس ساحلی
police reporter U مخبر پلیس
police office U پاسگاه پلیس
police power U نیروی پلیس
police power U دادگاه پلیس
frontier police U پلیس مرزبانی
border guard U پلیس مرزبانی
road guard U پلیس راه
police officer U مامور پلیس
police officers U افسر پلیس
police calls U استمداد پلیس
patrolmen U پلیس گشتی
plainclothesman U پلیس مخفی
battle lights U چراغ پلیس
police officers U مامور پلیس
vice squads U جوخه پلیس
vice squad U جوخه پلیس
patrolman U پلیس گشتی
turn over to the police U تحویل پلیس دادن
rozzer [British E] U پلیس [اصطلاح روزمره]
under police surveillance U تحت نظر پلیس
black Maria U اتومبیل گشتی پلیس
filth [British E] U پلیس [اصطلاح روزمره]
The police stopped me. U پلیس جلویم را گرفت
The police held the crowd back. U پلیس جمعیت را عقب زد
give in charge U تحویل پلیس دادن
raids U ورود ناگهانی پلیس
raiding U ورود ناگهانی پلیس
raided U ورود ناگهانی پلیس
peelers U اسباب پوست کن پلیس
peeler U اسباب پوست کن پلیس
bust [colloquial] U ورود ناگهانی پلیس
round-up U ورود ناگهانی پلیس
constableship U وفیفه یا رتبه پلیس
police raid U ورود ناگهانی پلیس
cop U پلیس [اصطلاح روزمره]
police raid U حمله ناگهانی پلیس
round-up U حمله ناگهانی پلیس
raid U ورود ناگهانی پلیس
black Marias U اتومبیل گشتی پلیس
mountie U پلیس سوار کانادا
shore patrol U پلیس نیروی دریایی
posse comitatus U دسته افراد پلیس
bust [colloquial] U حمله ناگهانی پلیس
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
squad car U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
pig [American E] U پلیس [اصطلاح تحقیر آمیز]
give a person in charge U کسی را تحویل پلیس دادن
posses U دسته افراد پلیس جماعت
gestapo U گشتاپو سازمان پلیس مخفی
posse U دسته افراد پلیس جماعت
concierge U پلیس محافظ درب ورودی
concierges U پلیس محافظ درب ورودی
Please call the police. لطفا پلیس را خبر کنید.
The thief surrender himself to the police. U سارق خود را تسلیم پلیس کرد
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
police U مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
polices U مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
The police officer took down the car number . U افسر پلیس نمره اتوموبیل را برداشت
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed U مامورین شهربانی با پلیس اداره کردن
He is known to the police . U هویتش نزد پلیس معلوم است
police state U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
police states U اداره کشور بوسیله نیروی پلیس
dog watch U پلیس یا نگهبان عصر و غروب افتاب
nark U مامور خفیه پلیس جاسوسی کردن
large scale raid U حمله ناگهانی تعداد زیاد پلیس
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
copper [police officer] U پلیس [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه]
to call 911 [American English] U تلفن اضطراری کردن [به پلیس یا آتش نشانی]
Police are out in force. U نیروی پلیس با قدرت بزرگی ظاهر است.
to search [for] [someone] U دنبال [کسی] گشتن [ برای مثال پلیس]
The details of the report were verified by the police. U جزییات گزارش توسط پلیس تصدیق وتأیید شد
rookie U تازه کار [بویژه در پلیس یا ارتش ] [اصطلاح شوخی]
beneficial occupancy U اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
to register with the police U نشانی خود را در اداره پلیس ثبت کردن [نقل منزل]
to report somebody [to the police] for breach of the peace U از کسی به خاطر مزاحمت راه انداختن [به پلیس] شکایت کردن
construction batalion U گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
Over 1,000 pirate discs were seized during the raid. U بیش از ۱۰۰۰ سی دی بدون اجازه ناشر چاپ شده در حمله پلیس ضبط و توقیف شد.
modular construction U ساختمان پیش ساخته ساختمان با بلوک پیش ساخته
Anyone found trespassing is liable to be reported to the police. U هر کسی که غیر مجاز وارد شود به پلیس گزارش داده می شود.
secret police U سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
typed U ساختمان
structures U ساختمان
types U ساختمان
built-up U پر از ساختمان
structure U ساختمان
erection U ساختمان
homoplastic U هم ساختمان
erections U ساختمان
constructions U ساختمان
carbody U ساختمان
structuring U ساختمان
built up U پر از ساختمان
foundation U پی ساختمان
construction U ساختمان
building line U بر ساختمان
type U ساختمان
making U ساختمان
substructure U پی ساختمان
stance U ساختمان
stances U ساختمان
substructures U پی ساختمان
frame U ساختمان
mechanisms U ساختمان
mechanism U ساختمان
structureless U بی ساختمان
structure of an animal U ساختمان
building U ساختمان
length overall U طول ساختمان
trenches U گود ساختمان
steeple U ساختمان بلند
frontages U نمای ساختمان
front U نمای ساختمان
fronting U نمای ساختمان
main building U ساختمان اصلی
physiques U ساختمان بدن
construction U تعبیر ساختمان
physique U ساختمان بدن
laminated structure U ساختمان متورق
high rise block U ساختمان بلند
height overall U ارتفاع ساختمان
height of building U بلندی ساختمان
chapter-house U ساختمان جلسات
make U ساختمان ساخت
gross area U پهنه ساختمان
makes U ساختمان ساخت
frontage U نمای ساختمان
building line U خط کناری ساختمان
blocked U یک دستگاه ساختمان
home building U ساختمان مسکونی
house building U ساختمان مسکونی
annexe U ساختمان فرعی
laminated structure U ساختمان لایهای
laminated construction U ساختمان ورقهای
constructions U تعبیر ساختمان
steeples U ساختمان بلند
intermediate structure U ساختمان داخلی
integral construction U ساختمان یکپارچه
inhouse work U توکار ساختمان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com